آرشیف

2014-12-30

afrotan

مؤلفه های ” شجاعت” و” تزویر” در وجود نامزدان ریاست جمهوری و سایه بینیش ماکیاؤلیستی برآنها.

ریأ و دروغ ستون اصلی مشروعیت مافیایی حاکمیت در افغانستان

 

 

کرزی چرا وچگونه همه را فریب میدهد . ؟

 

 

بخش ششم و آخیر:

 

 

میگویند با اینکه انوشیروان سی هزارمزدکی را یک قلم کشتارکرد چگونه لقب انوشیروان عادل برخود نهاده است؟ درجواب این پرسش گفته شد که این لقب شریف به خاطر ان است که درقتل وغارت تبعیض قائل نه می شد ومساوات را رعایت میکرد و چنانچه گفته اند ظلم یکسان نیز نوعی عدل است !یعنی ظلم عادلانه !

 

 

نیکولودی برناردوئی ماکیاولیMachiavelli,nicolo di bernardo dei)۱۴۶۹-۱۵۲۷) فیلسوف مشهور ایتالویی متولد فلورانس با کتاب معروف شهریارش همواره در عرف سیاسی و نه دراندیشه و مباحثات اجتماعی تداعی کننده نیرنگ و حیله و دیکتاتوری و خود سری است . این فیلسوف مشهور شجاعت و تزویررا از خصائص ضروری شهریاریا فرمانروا میداند .او معتقد است که " مردم " بصورت عمومی و کلی آنگاه قابل قبول و پشتیبان یک دولت است که از سوی حکومت ها بصورت مستمر مورد حمایت واقع باشند اما به هرصورت به دشمنی و دوستی و حمایت عوام نه میتوان اطمینان کرد . او در تبیین اندیشه های خود " جنگ " و استبداد و تحکم و جباریت را در نهایت استقرار و نیرو می ستاید و " بقأ حکومت " را به این دست افزار تائید میکند ؛ لهذا با صراحت بیان میکند که ستم باید چنان بزرگ باشد که راه تلافی و فرار از آن ممکن نباشد .ماکیاؤل این فیلسوف جبار مِهر وترس را انگیزه های عمده ای در رفتار بشر میداند و مال اندوزی و " جاه طلبی " را اسباب ستیزه جوئی برای بقای او میداند و میگوید : مال اندوزی و جاه طلبی در دلهای آدمیان ریشه های چنان استوار دارد که به هر مقامی که ارتقأ یابند بازهم از میان نه میرود ، این فیلسوف ایتالوی و تیوریسن استبداد دلیل این وابسته گی را طبیعت و فطرت انسان می داند که برویت همین فطرت انسانی است که وی خواستار همه چیز است ولی توانائی بدست اوردن آنرا ندارند و چون آرزوها وآمیال شان بیشتر از توانمندی های شان است و از آنچه که دارند نا خرسند ، این امر بر حالت روحی اش تأثیر می گذارد زیرا وقتی خواست برخی از مردمان در پی چیزهای که باید بدست اورند بیشتر باشند و برخی هم قطاران شان نیز وقتی رویا های از دست دادن درائی ها و ثروتهای شان میشود ، دشمنی و جنگ میان شان بؤقوع می پیوندد .! در هرصورت بدون آنکه اندیشه های سیاسی و بینیش و نگاه هریکی از کاندیداهای ریاست جمهوری افغانستان نسبت به بحران موجود در جامعه و راه حل های آن بصورت فشرده بیان کنیم ناگزیر از اذعان و تذکر این سخن هستیم که حتی ماکیــاؤل آن فلیسوف نامدار و مروج استبداد خود قصد نداشته است که " فلسفه سیاسی " ای را مدون کند و آنرا پایه و اساس همیشه گی بشمارد و بصورت تیوریزه آنرا اجندای عمل خود قرار دهد مگر با آنهم وی برخی از خصا ئل زمامدار را چنین بیان میکند : در رفتار سیاسی و حکومت می بایستی نیمی انسان و نیمی جانور درنده بود و حکمران یا شهریار باید هم " شیر " باشد وهم " روباه " یعنی هم شجاعت و هم تزویر را هردو باهم آمیخت تا بتوان موفق حکومت کرد . بنابراین پندار اندیشه سیاسی " ماکیاؤل " را که با دریغ وتأ سف ویروس این پندار مهلک به اکثریتی از نامزدان و کاندیداهای ریاست جمهوری افغانستان سرایت نموده است و چنین میپندارند که برای یک حکومت تنها ضروری است ثبات و امنیت خصوصی حریم زمامدار باید در برابر تمامی آفات و بلاهای زمینی و آسمانی نگهداری شود . رسیدن به این هدف ایجاب میکند که فرمانروایان نباید از تزویر و ریأ غافل باشند و نباید به کارارزشمند تاریخی و مطلوب توده های مردم متوصل شوند که زیان بینند و موجودیت خود را به خطر بیاندازند . هرسیاستمدارو کاندید اندیشمند و متحجر -روشنفکرنما و درسخوانده ، رفتار وکردار خویش را بر نوعی انسان شناسی تاریخی و فلسفی ویا انسان شناسی اجتماعی (جامعه شناسی ) استوار و توجیه میکند ؛ چه آنکه آشکارا اعلام کند و چه درسینه اش نگاه دارد . در نظام های استبدادی و سلطنتی مطلقه ء غلیظ هیچ حد و مرزی برای اعمال قدرت از سوی حکومت بویژه شخص سلطان و امیر وجود نداشته است . لهذا جز عرف و روابط عنعنوی و محدودیتهای بالفعل ، هیچ قانونی را در حوزه مدیریت جامعه برسمیت نه میشناسد اگر آنچه که بنام قانون نیز وجود داشته باشند ، به جز اراده وخواست سلطان وامیر نبوده است و بر همین مبنا و منطق است که علی الرغم موجودیت تشکیلات وسیعی بنام دولت ، پارلمان و سنای افغانستان که نهاد های قانونگذارو ناظر بر اجرای قوانین بویژه قانون اساسی افغانستان وجود دارد جلالتمآب کرزی رئیس جمهور افغانستان مغائر با هر نوع قوانین و موازین اخلاقی و مدنی پول های به باد آورده و خدا دادی را بنام مصارف و هزینه های اضافی اداری قصر ریاست جمهوری افغانستان از شبکه های استخباراتی امنیتی جهان حاصل نموده ودرراه استحکام و امتداد سلطه مافیای اش هزینه مینما یند . !! با کمال صراحت و صمیمیت باید گفت که در چنین حالتی صحبت وهرگونه گفتگو را جع به قانون و جامعه مدنی روح و ترجمه ء استبداد حکومتی است که خود نماد روشنی از بی قانونی نامیده میشود . نهایت جالب و شگفت انگیز است که در" نظام جمهوری اسلامی افغانستان !! " هرچند در مرحله ای از تاریخ معاصر افغانستان ، نهاد های چون دولت ، پارلمان و نهاد قضائی ستره محکمه یعنی دیوان عالی کشور ، با تعیین صلاحیت های هریکی از این نهاد ها وجود دارند و این امر سبب شده تا به صورت ظاهری نهاد دولتی را که با تمامی تشریفات و مبانی حقوقی اش سربلند نموده و قانون اساسی وظائف و صلاحیت های هریکی ازاین نهاد ها را مشخص ساخته است نهادی بنام «قصرمبارکه ارگ شریف !!» بصورت مافیائی و استخاره ای ازدائره اعمال حاکمیت قانون بیرون واقع شده است که در عصر ارتباطات و گلوبالزاسیون که عصر مردم سالاری نامیده میشود و تنها قانون و تابعیت از آن ترجمان خواست و اراده مردم است ، معامله گری های پیچیده استخباراتی ای که در قصر ریاست جمهوری افغانستان به هر نام واسمی صورت گیرد روند متحجرانه ای برضد عدالت و آزادی انسان معاصر محسوب میشود . در اینصورت است که صدور هرگونه فرامین استخاره ای وسلطانی حاوی کلیمات و احکامی چون " من حکم میکنم " با روند روبه رشد جوامع بشر در تناقض قراردارند و در ارابه تکاملی تاریخ بشر اندکترین جایگاهی را ندارد . البته باید گفت و خاطر نشان ساخت که قوانین اساسی نیز مانند قوانین عادی عاری از نقص ، ضعف ، خطا و گرفتار آمدن در دامان واگرائی با مقتضیات مرحله ای تاریخی ونیاز های جامعه نیست ، انکشاف و شناسائی چنین ضعف ها و نارسائی ها نیز جز در بستر فرآیند رهگذر مکانیزم جمعی انتقادیی سالم نخبه گان ، متفکران ، نویسنده گان و عموم شهروندان حاصل نه میشود . که یکی از شاخصه های قانون اساسی و اجندای اصلاحات در نظام سیاسی پویا و مطلوب باید در بینیش تمامی کسانی که به مقتضای عقل بومی و منزه از باد های استخباراتی برای کسب جایگاه واقعی ریاست جمهوری افغانستان قرار گرفته باشند همچون گوهر ناب بدرخشد . 
یاهو یار زنده صحبت باقی 
پایان