2014-11-17
مولانا کبیر فرخاری
آهی که زدل بیوه ای بیچاره کشیدا
از خواب گران مرده صد ساله پریدا
از فکر یتیمان کی برد رنج و علم را
شب درحرم خانۀ بی سفره لمیدا
بردامن قصاب زمان لکۀ ننگ است
خونی که زهر پنچۀ همسایه چکیدا
باشاخ کند پاره شوی مانع کارش
هر گاوی علف خوار به میهن که چریدا
استمگر از ین آه برد کیف هرویین
زرق دیگری امپول خواب است وریدا
ملک و وطنم لقمۀ چرب است به دزدان
چشم فلک کور مگر دزد ندیدا
آسان نشود مشکل این بوم گشودن
برکلک هنر پرور دهراست کلیدا
قحط است رجال کمرش بسته به خدمت
آرد به وطن آتیۀ خوب نویدا
"فرخاری" شود میهنم آسوده که دشمن
شاید که به حیرت سر انگشت گزیدا .
مولانا عبدالکبیر "فرخاری "
شنبه 12 نومبر 2011
شهر وانکوور کانادا
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
لکۀ ننگ