آرشیف
قــــدر کـرامـتِ غــوری
دیپلوم انجینیر عبدالعزیز اویانی
مـقــدمـه:
من، غوریِ مظلوم و نا توان، گاهآ خودرا دور تر از بعضی مروج های گفتاری و نوشتاری افغانی می بینم ؛ مثلآ : پسوَند های «صاحب و خان» را اصلآ دوست ندارم. چرا؟ برای اینکه : اولآ – این " دو دُر دانه و دُر دانه های چندی دیگر" متولد زبان شیرینـم ( فارسی – دری ) نیستند ؛ از جنوب وارد گردانیده شده و به زبانم ، تحمیلی چسپا نیده شده اند؛ بخود حق می دهم از تکلم و یا استفاده از آنها، درگفتار و نوشتارم، خود داری کنم؛ این حق طبیعیِ من است ( این " دُر دانه ها"، حتا درعصرعلم پروَر نیکانم، درسرزمین پهنـاورامپراطوری غوری ها، تعامل نداشته اند). دوم – من از استفاده بردنِ پسوَند های " عزیز ، مهربان و… " خیلی لذت می برم ، نسبت به پسوند های " صاحب ، خان"؛ و به اساس همین خاصیت اجتماعی و یا شاید هم ذاتی ام ، برای من، راست گویم، خوش آیند نیست که به نامِ گُم نام خود " صاحب و خان" بشنوم ویقین دارم که به این ارتباط ، نزد خداوند و نزد هیچ عقلِ سلیمی، ملامت و غلط کار نخواهم بود. چون، به فهمِ من، مانندِ که وجود، لباس و خانه به نظافت و پاکی ضرورت دارند، به همین ترتیب، زبان هم به حفظ داشته ها و اعتباراتش ضرورت حتمی دارد ( در غیر این، می میرَد )؛ به ویژه قوی هیکل زبان باستانی و شیرین فارسی دری ام، زبانِ که قرن هاست زیر تحقیر و ستم ( در کشور ما به ویژه) قرارداشته، ولی ( با کمال بسا خوشبختیِ متکلمانش )، با قامت رسا و پر افتخارش ، به دشمنان خیلی قوی، مکار، بی رحم و خانمان سوز منطقه ئی و جهانیِ خود تن درنمی دهد ، حاکم است و حاکمیت خواهد داشت. اینک اصل مطلب و بدون پسوَند گذاریِ "صاحب و خان" :
نـیــک اندیـشِ غـوری ام را عـــرض حـــال دارم!
درد دل، بـا ارتـبــاط مـطـلـب:
بـنــازم مـکـتـب"خـودرا شـنــاخـتـن"
من از گـنــج ســـرزمیـنِ باستــانـم
ز مهــــدِ عـلـــم و دانـش پرورانـم
بدارم فـخـــروعـز قلعـه حصــارم
کـه در تـولـک مـکــــانِ باستــانـم
بـنــازم مکـتـبِ خودرا شنــــاختـن
مـرا عبــرت بُـوَد زین دشمنـــانـم
مسلـمــان زاده آن دُردَربِ ( لندن)
جسورانه نمک ریزد به زخمـانـم
روان سـازد به خاکـم تخـمِ نفــرت
چه فـرق درشاخـه های دین ندانـم
نخواهـم شـرط دوسـتی را حقـارت
زلنــدن گـــر واشنگـتـن ارمغــانـم
بســــازنـد آبـداتــــم زیـر رکـا بـش
بـچـیـنـَنـد بَـر زتاریـخ افـتـخــــارم
نـَبخشـم مستبد زان ظلم و وحشت!
بـه چــــاهــش گـــر بـدارد آبـداتـم
بیائیم " کورو گُنگ اصم " نباشیـم
چو این است آرزو( لندن- افغان)م
بـداریـم ارج گـــر مـرحـومِ طـنــاز (1)
نبـاشیـم چهـره زرد گـردن خمـانـم
اســــاسِ دیـن بـرادر را بـرابــــــر
بســا خوش باد وحـدت غـوریــانـم
نجــاتِ مـا فـقـط هـمـبـستـگی است
پـدر را ایـن بـوده عــزم اعـتـبـارم
برادرهـا بسـا داریـم چـو(دهــزاد)
که محبـوب و ادیب و(فضـل)دانـم
(عَلَم) را با حسام الدین، ابوالفیض
بـرادر دانـم و غــوری و جـــــانـم
خوشــا بـیـنــم ظهـــورِ وحـدتی را
مـیــان آید به مـظـلــوم غـوریــانـم
حوت 1390
(1) مرحوم طناز – منظور از مردانه مردی که نامش فیض محمد عاطفی هروی، شاعر طناز و مردم شناس و طنزگوی پرده براندازی است؛ کسی که تا دم وفاتش از استبداد بی رحم و خود پرست ناله داشته ، می باشد.
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور