آرشیف

2020-12-24

امان معاشر

فدرالیزم دموکراتيک راه حل بحران در کشور می باشدتشکیل

در کشور به خون نشسته ی مان افغانستان که درآن اقوام و قبايل مانند: پشتونها ـ تاجيک ها ـ هزاره ها ـ ازبک ها ـ ترکمن هاـ بلوچ ها ـ نورستانی ها ـ پشه يی ها ـ هندوها و سيک ها… زندگی می کنند؛ هر يک آنان دارای زبان ـ فرهنگ ـ عنعنات و بازار اقتصای، رسوم و آداب مختلف و متفاوت از هم بوده اند.

اما ازعرصه بيش از 200سال به این سو، در کنار فقر اقتصادی، ظلم ، ستم و استبداد حکام جابر و ستمگر يک قوم، گريبان گیر ساير اقوام میهن ما بوده و در حفظ اقتدار ظالمانه آنان همه ی ملیتها به شمول ملیت حاکم(پشتون) نيزدر فقر، ذلت ،خواری و بلیات دیگر دست وپازده میسوزند و می سازند.اين اقوام و توده های رنج کشيده و محکوم از يکطرف زیر چکمه ی استثمار طبقات حاکم و زمامداران ظالم قرار دارند و از جانب ديگر در زير سلطه ی استعمارنوين و اشغالگران خون آشام غربی بیچاره و زبون شده اند.

زمامداران حاکم ، بويژه از دوران حاکمیت عبدالرحمن خونخوار ومزدور انگلیس ، نادرغدار و پسرش ظاهر شاه (بابای ملت!) تا کنون که قدرت و اداره افغانستان را بدست دارند؛ اين سرزمين و مردم دربند کشيده ی آن را به سوی فقر وعقب ماندگی و زندگی به شیوه ی قرون وسطايی نگهداشته اند و علی رغم پیشرفت‌های چشمگیر جهان که به ماه و مهر رخش ترقی و تعالی را جولان دادند؛ وليک مردم اسير و در بندکشيده ی کشورما در قلب آسيا و با داشتن موقعيت بهتر جيوپوليتيک، علی رغم سرازير شدن ملياردها دلار کمک های کشورهای خارجی، در فقر و فلاکت بسر برده و در زمین ذلت افتاده، جوانان آن سرزمين خويش را ترک کرده به ديار بيگانه راه غربت و آوارگی را اختيار می کنند و بی وسيله های آن سر خود را زیر بال نموده در خواب عمیق فرورفته در انتظار مرگ تدريجی لحظه شماری می کنند.

همین حالا دولت وحدت فاشیستی ! (افتراق ملی) در منجلاب قوم پرستی و قبيله گرايی بايکدگر دست و پا زده در جدل و چانه زدن هستند. رئیس جمهور قلابی قبيله گرا، حاضر نیست اقوام و ملیتهای دیگر را در حاکمیت دولتی بیبیند و به حقوق حقه آنان گردن نهد.

.

در سراسر جهان دیگر اتنیکهای قبایل ،قوم،ملیت و طوایف ،در راستای ملت شدن، تکامل کردند و نفاق ملی جایش را به برادری و دوستی داده است؛ وليک ما هنوز در تار عنکبوت قوم ، قبیله، خیل ، زی ، و…. گیر مانده‌ایم.

وزارت اقوام و قبایل درکنار ساير تشکیلات وزارت خانه ها جا افتاده است که تمام دولتها چنین یک وزارت را بار دوش ندارند. شوربختانه اين تشکيل و وزارت خانه برای مردم شریف میهن ما، با این نام مایه ی ننگ است. در حالی که دست ما به هر سو به گدايی دراز است و از پول گدایی معاش ارگانهای دولتی را می پردازیم؛ وليک ازهمين پول های گدايی بخش اعظم آن در جیب زور مندان و عناصر آلوده به فساد میریزد و بخش ديگر آن از طريق همين اداره حيف و ميل ميگردد که این دزدی ها چون آفتاب به جهان و مردم محروم کشورما آشکار و برملاست.

بنابرآنچه که گفته شد، يگانه راه برون رفت از وضع فلاکتبار مردم ، مشارکت همه مردم ، يعنی تمامی اقوام و قبايل ذکر شده در اداره و رهبری کشور در مرکز و محلات از ولسوالی ، ولايت و شهرداری ها گرفته تا ارگانهای مرکزی و برگزيدن کارمندان مسلکی ، صادق ، وطن پرست ، مردم دوست ، ترقيخواه و مجرب از جمع کادرهای مسلکی دوران های گذشته و کادرهای ورزيده و تحصيل کرده ی جديد درپستهای اداره های مرکزی و محلات می باشد.

اين مأمول دروجودنظام " رياستی کنونی" و قانون اساسی ضد دموکراتيک موجود مقدور وميسر نخواهد شد. بايست در افغانستان مثل دهه ی هشتاد ميلادی نخست زونهای منطقه يی تشکيل گردد تا زمينه را در يک پروسه ی زمانی به گذار قانونمند به نظام فدراليسم دموکراتيک مساعد سازد.

نظام فدرالی بهترين وسیله است برای تحقق وحدت و اتحاد باهمی و مسابقه سالم همه اقوام و ملیتهای ساکن در کشور، در جهت اعمار مناطق زيست مربوط و ارتقای ميهن ما به افغانستان آزاد، آباد ، سربلند ، شگوفان و دموکراتيک.

نظام فدرالی با آغاز رقابت‌های مشروع در عرصه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی،روابط باهمی ميان زونهای منطقه يی و ولايات رااز طريق مبادله ی توليدات صنعتی ، کشاورزی و مالداری، بسط و توسعه می‌دهد و آبادی و شگوفایی را در کشور فزونتر می نماید.

همينگونه ، فدراليسم دموکراتيک يعنی انتخابی بودن همه ارگانهای رهبری قدرت از شورای قريه و ولسوالی و شهرداری ها گرفته الی پست نخست وزيری و رياست جمهوری، که دولت قدرت همه مردم را در وجود خود دارا می گردد؛ در شرایط کنونی در امر بزرگ تأمین امنیت، برقراری نظم و صلح و خوشبختی مردم نیز تأثير ژرف و بسزايی را بجا می گذارد.

با استنباط از گذشته ديگرنمی‌شود در عصر حاضر به شرابط قرون وسطی زندگی نمود وسلطه ی نا میمون عبدالرحمن خانی را هنوز هم در عصر گذار به بسوی کيهان ادامه داد.

حالا به این مختصراکتفا می نماییم و در آینده یک تحقیق ، با نمونه‌ های بارز از دولت های فدرالی جهان که اسباب خوشبختی انسان‌ها را به ارمغان داشته است یاد آور خواهیم شد.

امان معاشر