آرشیف

2014-12-31

afrotan

فاروق خان وردگ چرا و چگونه دروغ میگویند !

انتحاری های وزارت معارف !!

من متهم میکنم! (۱)

 

می گویند آدم تازه به دوران رسیده وبی سواد برای ازدواج با دختری به خواستگاری رفته بود ، خانواده اش برای وی گفته بود هوش کنی که آبروی ما را نریزانی و گپ های کلان کلان بزنی ، درمیان گفتگوی این دو خانواده ناگهان یک صدایی بلند شد و داماد گفت که « فیل !!» خانواده عروس تعجب کردند اما برخود نیاوردند ، باگذشت چند دقیقه بازهم داماد با سرفه کردن سکوت فضا را برهم زد و گفت ، پلنگ ، شیر ، شتر و زرآفه و…. پدر عروس که از تعجب و غصه شاخ کشیده بود با عصبانیت گفت : بلند شو احمق بروبیرون که باغ وحش در کوچه پائین تر است ..

 

پیوسته به گذشته قسمت سیزدهم :

لابد باید ازهمان جائیکه حکایت را به پایان رسانده بودیم با کمی تکرار از گذشته دوباره آغاز کنیم در قسمت گذشته داستان را در زیر عنوان ، چرا فاروق خان وردگ راست نه میگویند ؟ چنین آغازیده بودیم : روز شنبه ۲ حمل ۱۳۹۳ آنگاه که آژیر آغاز سال نو تعلیمی باید بدست مبارک حضور اعلیحضرت حامد کرزی نواخته شود نخستین حدث وگمانی که در ذهن همه حضارِ حاضر درجلسه و میلیونها بیننده ای که مراسم بازگشائی سال نو تعلیمی را به کمک تکنولوژی معاصر در حوزه ارتباطات و از امواج تلویزیون های بیست وچهارساعته افغانی بطور زنده مینگریستند به واقیعت میرساند همانا ارقام بلند بالای فاروق خان وردگ بود که اندکی قبل از سخنان والاحضرت حامد خان کرزی در این مراسم بیان داشته بود و آن حدث وگمان های درروز این بازگشائی به واقیعت مبدل گشت که نزدیک به اتفاق مدارس مذهبی ، پوهنتونها و مکاتبی که در پاکستان بویژه در محیط مقدس هجرت تاهنوز هم فعالیت میکنند از بودجه دولت جمهوری اسلامی افغانستان بصورت مستقیم تمویل میگردند ، لهذا باید اطمینان داشت ارقامی را که ارباب فاروق خان وردک با بسیار امانت و دقت استخباراتی تهیه و اعلام داشته است کاملأ و صد در صد صحیح میباشد که برویت چنین ارقام مقدس و اجرای چنین تلاشها ، عبادات و مجاهد تها ی خالصانه باید جایگاه این قهرمان عرصه تربیت انتحاری ها و استشهادی ها را در کنار سائر شهدای راه خدا ی نظرخان !! البته نه خداوند (ج) ذاتی که انسان را اشرف مخلوقات آفریده است که به برکت چنین کرامت الهی از هرنوع تعرض و تحقیر مصؤن میباشد قرار داد و به حساب آورد !!

https://www.youtube.com/watch?v=fmU4zisNMj8

آری ! هرکسی آزاد است به تناسب حال ومقالش که هرنوع خواسته باشند چیزی بفرما یند که مأمو ر اند و معذور ! اما هیچکسی و درهیچ مقامی نباید از کیسه خلیفه ببخشند و چنین سخاوت بازی های خونینی را برپا کنند . اما وقتی سخنرانی کدخدا حامد خان کرزی را که در جشن بازگشائی سال جدید تعلیمی ایراد فرمود با یک بینیش امنیتی و نگاه روانشناسانه و سیکولوژیک سیاسی مورد بررسی قرار گیرد درمی یابید که حرف حساب کجا است ؟ زیرا وقتی وی از عوامل تروریزم و اعمال تروریستی که توسط انتحاریی های بی خبرازهمه چیزومحض لله وبخاطر شفاعت هفتاد تن درروز قیامت !! ( ۲) انجام میدهند و گلون مارگیر یا همان پاکستان را نیز گرفته است با ژست خاصی و با تکرار یک اندرزگونه معروفی از زبان و ادب فارسی یعنی «خود کرده را درد است نه دوا!» ارشاد می فرمایند :

 

https://www.youtube.com/watch?v=tzD7nL2kiNQ&feature=youtube_gdata

به هرصورت از ین حرفها واز چنین سیاست های دوگانه و مزورانه در زیر سایه نظام مبارکه مافیائی « بازار آزاد بروزن آزار!! » بسیار داشتیم و خواهیم داشت و کاملأ انسانی و منطقی است که اگر کسی توانش برسد باید در سخت ترین شرائط زندگی نیز کمک و مساعدت بخصوص در حوزه آموزش و پرورش از همنوع اش دریغ نه نماید ! اما سوال اینجاست که این نوع کمک ومساعدت برای چه هدفی و در چه مقطعی از تاریخ ؟ و اصولأ از کدامین نهاد حقوقی و حقیقی در جامعه بشری ؟ زیرا مسأله در نوع کمک ها تنها بر سر این نیست که از کدامین کیسه ای این نوع معاونت ها صورت میگیرد بلکه مهمترین مسأله این است که برنامه و هدف این کمک ها باید روشن باشد و نباید این نوع کمک ها بصورت دلالی و اعطای مشروعیت کاذب به جنایت و خون ریزی که همانا با دادن این نوع کمک ها برسمیت شناختن تروریزم و آدم کشی از جنس انجام عملیات انتحاری است صورت گیرد .

ادامه دارد

 

 

۱ : از نامـــــــه‌ی سرگشاده‌ی امیل زولا emile zola خطاب به رئیس جمهور وقت فرانـــسه که در روزنامه‌ی اورر (L'Aurore) چاپ شد. عنوان نامه بود: «من متهم می‌کنم!» ("J'Accuse"). این عنوان با حروف درشت تیتر اول روزنامه شد و به یک نماد تاریخی تبدیل گشت: نماد تعهد روشنفکرانه. ! در ۱۱۰ سالی که از انتشار این نامه می‌گذرد، مدام به آن استناد شده است، هر جا که در مورد وظایف روشنفکران سخن در میان است، هر جا که در مورد اهمیت رسانه‌ها و بحث در حوزه‌ی عمومی اندیشه و گفت‌وگو می‌شود از آن نامه به عنوان یک نماد روشنفکری یاد آوری شده است ..
۲: اشاره به نوجوان نابا لغی است که قبل از عملیا ت انتحاری توسط نیروهای امنیتی افغانستان بازداشت شده بود و سرانجام اعتراف کرد که دلالی به پاکستان اعزام شد و در آنجا برایش در زمره فضائل عملیات انتحاری که عمومأ از سوی تروریستها بنام استشهادی یاد میشوند این بوده که اگر کسی در یک عملیات انتحاری کشته میشود در روز قیامت میتواند که از هفتاد تن شفاعت کند .!!!