آرشیف

2014-12-20

پوهندوی دکتورشفیق الله انوری

فاجعه یا ضرورت؟

بیست سال قبل کشور اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منحل گردید . بنابرموجودیت تراژدی اختلاف بین اتحادیۀ اروپا، این موضوع بیشترمورد شک وتردید قرارمیگیرد که ایا انجمن همبستگی دول و خلق های جهان با هم امکان پذیر میباشد . چه نوع پیشروان تاریخی درینموارد وجود دارد ؟ دولت کثیر الملیت مرکزی و سازمان یافتۀ اتحاد جماهیر شوروی که یک بر ششم حصۀ کرۀ زمین را احتوامینمود ازشروع سال های ۱۹۱۸ تا۱۹۲۰ میلادی جنگ مرگبار داخلی ، حاکمیت استالینی وتجاوزات فاشیستی راتحمل کرد . بعد ازجنگ دوم جهانی به یک قدرت دوم جهان مبدل گردید وبرای مدت زمان چهار دهه منحیث یک ابر قدرت در جهان عرض اندام نمود تا اینکه سپس دراثربحران سیستماتیک سوسیالیسم دولتی  بیست سال قبل ازهم فروپاشید .
رهبری کرملین تحت زعامت میخائیل گورباچوف از سال ۱۹۸۵ میلادی بدینسو بیهوده بمنظور نوسازی اجتماعی جمهوریت های سوسیالیستی اتحاد جماهیرشوروی سعی وتلاش بخرج داد . درین راستا برای تبدیل اقتدارگرایی به یک حکومت پارلمانی ، اقتصاد دستوری سوسیالیستی به یک سیستم اقتصاد بازارسوسیالیستی ونیزتعویض  قدرت مرکزی اتحادیه راتوسط یک سیستم فدرالی یاکونفدراتیفی موفق نگردید . ازیکطرف اولویت دیموکراسی سیاسی ( برخلاف یک دهۀ قبلی ریفورم سیاسی چین ) وازطرف دیگر ایجاد تفرقه وبهم زدن بین رهبران شوروی عمیقتر گردید . برای یک تحول پیچیده وطولانی نی قاطعیت لازم ونی پایه های توده ای وسیع وثابت وجود داشت . رشد ناتوانی حزب ورهبری دولت اتحادجماهیرشوروی سوسیالیستی ارتباط ناگسستنی با کسب قدرت توسط ناسونالیستهای تجزیه طلب وشکست غیرمنتظره درساحات اجتماعی واقتصادی دارد . اولتر ازهمه رهبری کرملین تحت قیادت گورباچوف فاقد روشنگری ، بصیرت وبینش هوشیارانه بود که بااستفاده ازین نابسامانی هارقیب مقابل آن درصحنۀ سیاست بین المللی ، ابرقدرت کشورکپیتالیستی اضلاع متحدۀ امریکا ، به درجۀ نهایت زیاد علاقمندی خاصی بمنظورتضعیف وحذف قویترین رقیب ضد کپیتالیستی آن کشورجماهیر شوروی سوسیالیستی داشت . پس ازان به علت قوۀجذاب اقتصادی وسیاسی کپیتالیسم ، کشورهای اروپای شرقی بصورت غیرخشونت آمیز تحت نفوذ کشورهای جهان غرب قرارگرفتند . کشوراضلاع متحدۀ امریکا ومتحدین سازمان نظامی اتلانتیک شمالی آن مانند جمهوری فدرالی آلمان نیزبالای جمهوری های غربی اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی نفوذ داشت . آنها ازسیاستمداران غربی ، ناسونالیست های طبقۀ حاکمه درداخل کشورشوروی ، مخالفین ، معاندین ومهاجرین عودت کننده درکشورهای بالتیک ، اوکرائین ، روسیۀ سفید ( بیلروس) ،مولداویا وقفقاز پشتیبانی نمودند . رویهرفته مردمان این کشورراتشویق نمودند تاحکومات شانرااحداث نموده وازترکیب کشورجماهیرشوروی سوسیالیستی خارج گردند تابتوانند درآینده نزدیک به سازمان نظامی ناتو وجامعۀ اتحادیۀ اروپا بپیوندند .
فیلسوف روسی بنام ایوان الین (Iwan Iljin) چنین مینویسد : « تجربۀ خصمانۀ وبی معنی وپوچ ویرانگران کشورروسیه بعد ازبه پایان رسیدن قدرت بلشویک هامنجر به هرج ومرج میگردد ودرآن تمام دست آوردهای ازقبیل آزادی ، دیموکراسی وفدرالیزم ازبین میرود . چنین تکه تکه شدن برای مردمان وقبائیل روسی ، اضمحلال ، مخاطره جویی ، عطش فعالیت های سیاسی وپیروزی دشمنان روسیه رابار می آورد . درسرزمین روسها یایک دیکتاتوری ناسونالیستی بوجود آمده که هرنوع جنبش تجزیه طلبی رادرکشوردرهم میکوبد ویااینکه یک هرج ومرج غیرقابل تصوردرکشوربرای انتقام ، عقب نشینی وتغیر آغازمیگردد . »
محافظه کاران نیز مانند اصلاح طلبان رادیکال درفهرست مقامات رهبری طبقۀ حاکمۀ شوروی ازنگاه بحران فراگیر درکشور شعارحزبی را « هرکه میتواند ، خویشتن رانجات دهد . » اختصاص دادند ، مالکیت دولتی رابصورت غیرقانونی تصاحب شدند . مالکیت ملی ودارای های عامه باید وجودداشته میبود . این وقایع درتمام جمهوریت های شوروی توسط همکاری وهمدستی مستقیم با نخبگان سیاسی غربی اتفاق افتید .
برای ازهم جداشدن ومنحل شدن نهایی اتحادجماهیرشوروی سوسیالیستی اولترازهمه عملیات درایالت مرکزی وهستوی اتحادیه، جمهوریت روسیۀ فدراتیف ، نفش تعین کننده وقاطع داشت . بیروکرات سابق حزبی « اصلاح طلب رادیکال » بوریس یلسین بعد ازینکه درانتخابات برج مارچ سال ۱۹۸۹ میلادی درکانگرس نمایندگان مردم شوروی راه یافت، به حیث رقیب عمده درمقابل منشی عمومی حزب کمونست اتحاد شوروی، گورباچوف ، که دربرج مارچ سال ۱۹۹۰ میلادی به صفت رئیس جمهور اتحادجماهیرشوروی سوسیالیستی انتخاب گردیده بود ، قرارگرفت . یلسین که درضمن ازحزب کمونست شوروی اخراج گردیده بود، اعلام نمود که معرفی سیستم اقتصاد بازارآزاد شفأ کشورش خواهد بود . بدین اعتقاد درسال ۱۹۸۹ میلادی دررأس یک مقام سابق دولتی وحزبی دراولین سفرش به ایالات متحدۀ امریکا سفرنمود . همزمان به تجزیه طلبان ناسونالیست چنین خطاب نمود : « آنقدر قدرت رابگیرید ، طوریکه آنراتحمل کرده بتوانید .» بعد ازینکه وی دربرج جون سال ۱۹۹۱ میلادی باکسب نمودن ۵۷ درصد آرای انتخاب کنندگان به صفت رئیس جمهور روسیۀ فدراتیف انتخاب گردید ، دریک جبهۀ مشترک با سران جمهوریت های دیگرکه اکثریت آنها کدرهای بلند رتبۀ حزب کمونست شوروی بودند ، داخل گردید . وبرضد نوآوری وهمچنان برضد حفظ ونگاهداشتن نظام اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی تصمیم قاطع اتخاذ نمود . اکنون وی نیز بصورت آشکار تقاضای استعفأ رقیب سرسختش ، گورباچوف ، راکه هنوزرئیس جمهوربرحال بود ، نمود . گرچه دریک ریفریندم ( همه پرسی) مؤرخ ۱۷ برج مارچ سال ۱۹۹۱ میلادی ۷۶ درصد شهروندان کشورهای روسیه ، اوکرائین ، روسیۀ سفید ( بیلروس) ، قزاقیستان ، آذربایجان ، ازبکیستان ، قرغزستان ، وتاجیکستان بمنظورایجادیک اتحادیۀ فدرالی رأی موافق دادند ، یلسین پلان تخریب اتحادجماهیرشوروی رابدون کم وکاست بصورت دوامدارتعقیب نمود . درینوقت وی به طرزناراحت آمیز ازکودتای ناکام محافظه کاران نظامی وکارمندان سازمان مخفی بتاریخ ۱۹ برج اګست سال ۱۹۹۱ میلادی درماسکو استفاده نموده وحالت اضطراری رااعلان کرد وکودتای خویش راتحت قبضه درآورد  .
بتاریخ ۸ برج دیسیمبر سال ۱۹۹۱ میلادی یلسین ورهبران تجزیه طلب جمهوری های اوکرائین وروسیۀ سفید ، کراوتشوک ( Krawtschuk)  و شوشکیویچ ( Schuschkewitsch ) دریک منزل ییلاقی حکومتی دریک جنگل واقع شهرمینسک (Minsk)  به شکل استبدادی بدون دایرنمودن مجلس پارلمان کشورهای شان چنین تصویب کردند : « مایان ، جمهوریت های روسیه فدراتیف ، روسیۀ سفید واوکرائین اعلان میداریم که کشور اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ازنگاه حقوق بین الملل وواقعیت جغرافیای سیاسی آن به پایان رسید . فعالیت های ارگان های اتحادجماهیرشوروی سوسیالیستی سابق درخاک وقلمروی کشورهای عضو هم پیمان دوستی منقضی گردید . سران سه کشور شرق اسلاوی درمورد ایجاد انجمن کشورهای غیروابسته موافقه نمودند که در آینده باهم بصورت مشترک همکاری کنند، این انجمن باید به روی جمهوریت های دیگر شوروی سابق نیز بازباشد تابدینوسیله  قدرت جهانی کشورشوروی نابودگردد . یلسین راجع به تصامیم اتخاذشده ، گورباچوف رامطلع ساخت ونیز برایش توضیح نمود که ازین عمل قاطع ، رئیس جمهوراضلاع متحدۀ امریکا ، بوش ، نیز پشتیبانی نموده است . « میخائیل گورباچوف بی وطن » بتاریخ ۲۵ برج دیسیمبر سال ۱۹۹۱ میلادی مجبوربه استعفأ گردید وبرای حاکم جدید کرملین فرمان بیشتراز ۲۵۰۰۰ کلاهک هسته ای راکه ازآنجمله ربع آن دراردوګاه های ۱۴ جمهوریت های دیګر انبارشده بود ، نیزتسلیم نمود .
درحالیکه دودهه بعدتر ، اکنون جامعۀ اتحادیۀ اروپا نیز دچاریک بحران عمیق گردیده است . روند حل وفصل نشان میدهد که درین راستا برگشت به تجزیه طلبی ناسونالیستی بکلی تحریم نگردیده ودرشرق روند استقرار مجدد درحال ظهوراست . قراراظهارات فوربس (Forbes) تاجگذارحکومت روسیه ، ولادیمیر پوتین ، دومین بانفوذترین شخص جهان بعد ازرئیس جمهور امریکا ، اوباما ، درسال ۲۰۱۱ میلادی اعلام نمود که تا سال ۲۰۱۵ میلادی باجمهوریت های قزاقیستان وروسیه سفید ( بیلروس) یک پیمان اروپا-آسیا راتشکیل میدهد .
 
 
مؤخذ :
 *KARL_HEINZ  GRÄFE . (2011) : Katastrophe oder Notwendigkeit ?   66. Jahrgang /Nr.300. Berlinausgabe. ND-Zeitung . 24./25.Dezember . Seite W10.
 
ش . انوری
برلین ، آلمان ۲۷/۱۲‏/ ۲۰۱۱