X

آرشیف

عید می بندد عنان ناید به ملک پر خطر
انتحاری واسکت بر دوش در هر رهگذر

از تگرگ فتنه ی دشمن فضا آلوده است
از درون خانه ها بیرون شود دود سکر

زیر نام دین کشد از آستین تیر و کمان
میکند راکت روان همسایه بر بام کنر

پول پرستان ستمگر غرق دریای فساد
فقر می بارد به خوان بینوای در بدر

عید اسباب تجمل گیرد از ارباب و خان
کی فشارد در بغل از لطف طفل بی پدر

آه سرد است در بساط بیوه ی افسرده دل
گرم سازد کلبه را با ناله ی شام و سحر

کاخ استبداد می رقصد ز شادی روز و شب
دختر رز همنشین قاضی دین مستمر

در لباس مندرس پیچیده اطفال غریب
دست قدرت جامه می دوزد به طفل معتبر

روزه ی روز غریبی در تداوم سالهاست
می نیشیند روزه دار از شام تا شام دیگر

آه سرد از روزن گردون کشد ابن الیتیم
خالی بیند گر به روز عید جیب بی ثمر

ازهجوم اشک ما رود است چون دریای خون
خوردنی در خوان غربت نیست جز لخت جگر

در کجای سال ما عید است ارباب خرد 
لقمه یی بر کف نمیریزد جهان بی درد سر

تکیه دارد زور گو اینجا به بازوی تفنگ
می گذارد کج کله تا بستر بام قمر

درب دین آدمیت را به انواع حیل
زن ستیزان بسته اند با خنجر و تیر و تبر

آدمی را نا گزیری میبرد پشت خران
اشتر دو کوهه را بین بسته در پالان خر

این همایون روزگار است ویژه ی اصحاب زر
دست "فرخاری" ز حیرت بسته گردد در کمر

ونکوور کانادا رمضان 2012

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.