آرشیف

2014-12-29

afrotan

” صلح استخاره ای ” و وعده های سَرِخِرمن مافیائی ؟!
 

یک کشور با تخفیف به فروش می رسد !

 
 
پیوسته به گذشته قسمت هفتــم  :
 
دو سه روز پیش بود که اخبار شبکه تلویزیون " ملی " افغانستان را می دیدم و باز هم مثل همیشه در اخبار هشت بجه ای شب  خود ، گزارش حضور جلالتمآب  کرزی در گردهم آئی که بنام کنفرانس ملی انکشاف و مدیریت منابع آب افغانستان ترتیب داده شده بود بحیث مهمترین خبر روز منتشر ساخت و اعلیحضرت کرزی دامت برکاته !  در کسوت یک زعیم  روحانی  واجب الاحترام و غیر مسؤل پس از مرور نقادانه بر اوضاع کشوربه مسأله  مجراهای صلح با مخالفین وموانع موجود بر سر راه تحقق  فرآیند چنین صلح کاذب که به تصور جلالتماّب کرزی همچون دیگر امتعه و اشیای ضروری برای زندگی میتوان از بازار تهیه کرد نشاند هی فرمود و در بخشی از سخنان گهربارش  اینگونه اظهار نمودند :
« حادثه یازدهم سپتمبر در امریکا شد و جهان به افغانستان آمد. اینجا تروریزم آمده ما می خواهیم این مملکت را نجات بدهیم و پروسه بن شد، و نتیجه پروسه بن حکومت انتقالی بود، که ایجاد شد دیدم که آن هم باعث نجات افغانستان و آوردن صلح در کشور ما نشد.  جنگ به بهانه های ادامه پیدا کرد، طالبی که تسلیم شده بود به حکومت افغانستان دوباره بنای جنگ را گرفت، اینکه که، جنگ را طالب کرد، کی کرد عوامل اش چی بود، بحث امروز نیست
بحث ما امروز این است که آیا ما از تجربه های تاریخی خود آموختیم یا نیاموختیم و یا اینکه ما هدفمند به طرف صلح می رویم و یا فکر عمیق در این مورد نکردیم.
ما فکر عمیق در این مورد کردیم به همین دلیل هم بنای پروسه ای صلح خود را از جرگه امن مشورتی افغانستان کردیم، که در آن شانزده صد نفر حتی زیادتر از بزرگان و روحانیون و تعلیم یافته ها و از اصناف مختلفی مردم افغانستان جمع شدیم، باهم نتیجه آن جرگه امن ما ایجاد شورای عالی صلح بود به رهبری استاد ربانی شهید که بنام صلح، شهید شدند و نتیجه صلح ما هم صلح باشد و هم یک افغانستان قوی، نتیجه صلح ما هم صلح باشد هم یک افغانستان قوی، و استوار و ناشکن، به همین دلیل با دولت امریکا در مذاکرات اخیر خود گفتیم که هیچ جانب خارجی کوشش برای این نکند که پروسه صلح افغانستان را به دست خود بگیرد و یا اینکه پروسه صلح افغانستان را از یک طرف برای آوردن صلح و از طرف دیگر برای ایجاد یک نظام ضعیف استفاده کنند و این بیانیه ما تنها به حکومت امریکا نیست بلکه به دیگر کشورهای غربی هم است به کشورهای همسایه ای ما هم است به تمام آنهایکه ذیدخل هستند در اینجا خارجی ها به آنها است و این گفته من برمی گردد به خود ما به سیاسیون افغانستان که از این حالت ده سال افغانستان سخت استفاده بزرگ کردند، دموکراسی آمد، آزادی های آمد، شورا آمد، انتخابات شد، همگی چیزی را که می خواستند بدست آوردند و باید متوجه باشند که پروسه صلح ما تنها و تنها در وحدت کامل ما و از طریق مرجع صلح ما که شورای عالی صلح است به نتیجه می رسد، که افغانستان خواهانش است هر کوشش دیگر متفرق نتایج اش نتایج سی سال گذشته می باشد، هر کوشش دیگر متفرق چه بدست خارجی باشد چه از هوس و هوای یک ساعته خود ما باشد. من اینجا بالای طالب ها صدا می کنم، خصوصاً آنهائیکه آزاد هستند، زیر اثر خارجی نیستند، وطندوست و مسلمان هستند و دل شان به افغانستان می سوزد که در مذاکره صلحی را که آغاز می کنیم آنها هم به فکر مذاکره صلحی باشند که نتیجه اش یک افغانستان قوی باشد نه یک افغانستان متزلزل به دست این یا آن خارجی، تکرار می کنم!
 هم به سیاسیون داخل کشور ما که از تجربه های سی سال گذشته ای ما یاد بگیرند، و آن آبرو و عزتی که الحمدالله امروز بدست آورده ایم، بخیر نسل های آینده ما استفاده درست بکنند و هم به طالبها آنهائیکه وطندوست و مسلمان وخیر اندیش این خاک هستند در طالبان به رهبران شان خصوصاً صدا می کنم که آغازمذاکرات صلح باید نتیجه صلح و افغانستان قوی متحد باشد و فریب خارجی ها را نخورند به همین دلیل مذاکرات صلح ما تنها از یک مرجع شورای عالی صلح افغانستان می شود که از تمام مردم افغانستان و اقوام افغانستان آنجا مردم وجود دارد. نتیجه جرگه امن افغانستان است هر کوشش متفرق آینده نامعلوم و شاید دشوار به خود آنهایکه می کنند، و به کشور داشته باشد و دولت ما اجازه نخواهد داد که هیچ دست خارجی پروسه صلح ما را به تضعیف کشور ما منتج کند »
چنانچه شما خواننده گان ارجمند این یادداشت مطالعه فرمودید قلمرو ذهنی ارشادات ، دساتیرو ندای  معنوی حضرت حامد کرزی دامت برکاته ! به آنسوی مرزها و به سرزمین آجِنه نیز سرایت کرده و کسانی را که به فرمائیش حضرت کرزی وطندوست ، مسلمان و خیراندیش این خاک هستند مورد خطاب قرار میدهند .و با یک التماس استخاره ای از آنها می طلبد که فریب خارجی ها را نخورند و روش و میکانیزمی  را که « حضور اعلیحضرت !!» (۱) حامد خان کرزی و اذنابش با خوردن دود چراغ ها !! و استخاره های فراوان بنام « شورای صلح افغانستان  » کشف نمود ه اند تعقیب و پیگیری نمایند . جالب ترین جنبه  فرمائیشات نازی آبادی !! آن حضور آنجا و آنگاه بوده که وقتی با گرفتن یک ژست ملائیم مگر فریبنده شبه سلطانی هوشدار میدهد که :
«دولت ما اجازه نخواهد داد که هیچ دست خارجی پروسه صلح ما را به تضعیف کشور ما منتج کند!» شاید و لابد حضور اعلیحضرت  حامد کرزی« رئیس جمهور اسلامی افغانستان »  از آموزگاران و استادان حقوق و علوم سیاسی خود مفهوم یک « شرکت سهامی و تجاری !!» را با ماهیت حقوقی              « دولت مشروع  » به اشتباه و کاملأ عوضی گرفته است زیرا چنانچه همه میدانند دولت معادل واژه STATE مي باشد وعبارت ازاجتماع انسانهاي است كه درسرزمين معيني سكونت اختياركرده،حكومت سازمان يافته اي دارند كه برآنها اعمال حاكميت مي كند. باتوجه به اين تعريف دولت دربردارنده چهار عنصر،جمعيت ، سرزمين ، حكومت و حاكميت است. باید خاطرنشان ساخت که هریک از این عناصری که بر وجود نهادی بنام دولت مهر تصدیق می گذراند لزومأ باید در تعریف نهادی بنام دولت درنظر گرفته شوند ،  در حالیکه آنچه روح اصلی شرکت سهامی تجاری و از جنس مافیائی آن  در افغانستان بنام « دولت جمهوری اسلامی افغانستان » عرض اندام کرده است بصورت واضیح فاقد مؤلفه های است که هویت یک نهاد حقوقی و حقیقی بنام « دولت » باید داشته باشد و علاوه بر این درکنار این مقولات و مفاهیم کلی و عمومی نیز مسائل اساسی و امورمهم  حیات بشری مانند          " روابط بین الملل " ، " مالکیت " ، ساختار طبقاتی –اجتماعی و تفاؤت های انسانی وکشف و درک  ریشه ها وعلل آنها به مثابه وظائف اصلی نهادی بنام « دولت مشروع » لزومأ باید در نظر گرفته شود . چنانچه بار ها از این قلم مطالعه فرموده اید با تأسف از دیر بدینسو سایه یک گفتمان معیوب شبه ماکیاولیستی بر کالبد نحیف و تکیده  ای از « بزرگترین شرکت سهامی مافیائی » که در کسوت « دولت جمهوری اسلامی افغانستان » بیش از یک دهه وارد عمل شده اُفتیده است .  زیرا ماکیاول برای حفظ ثبات ، نظم و امنیت حکومت شهریار تمسک به هرشیوه ای را روا میداند حتی اگرتزویر ،  دوروئی و دروغگوئی نیز بتواند برای قدرت اش بقأ ببخشد ، وبصورت واضیح آثار این نگاه ماکیاؤلیستی در سخنان و فرمائیشات ضد ونقیض زمامداران افغانستان با ؤضوح به مشاهده میرسد بطور مثال حضور رئیس صاحب کرزی در همان کنفرانس معروف و ضد ونقیضی که پس از انجام مسافرت به قصر سفید دربرابر پرسش یکی از خبر نگاران حاضر در کنفرانس مطبوعاتی که  مبنی بر تحلیل های رهبران اپوزسیون افغانستان که سفر حضور رئیس کرزی را بی نتیجه خوانده اند و علت آن هم کم علاقه گی آقای اوبا ما رئیس جمهور امریکا برای تقویت نیروهای هوائی افغانستان وانمود ساخته است ؛ حضور رئیس صاحب کرزی در پاسخ به این پرسش بصورت کاذب و اقناع مقطعی افکار عامه چنین فرمودند :  په دې کې شک نشته چې هغه څه چې افغانستان زموږ د هوایي ځواک د روزلو او قوې لپاره غواړو، هغه له امریکا نه راسره کوي، بلکې هېڅ هیواد یې نه راسره کوي، هغه زموږ خپل کار دی افغانان باید دا توزنه  هیله پریږدي، موږ بايد توزنه هیله پریږدو دا چې موږ هرڅه د هرچا څخه غواړو دا باید پریږدو.
که افغانستان توان درلود، که موږ توان درلود چې ١٠٠٠ ملیونه ډالره خپلې پیسې ولرو او د چین یا د روس یا د فرانسې یا د امریکې څخه سودا وکړو د هغه مخه څوک نشي نیولای، خو افغانستان د خپلو مادي امکاناتو سره او د اقتصادي وسې سره او د پرمختګ سره خپل کار کوي.
نن که موږ فیصله وکړو چې د امریکې هغه بهترینې طیارې شل دانې پخپله راونیسو، طبیعي ده چې امریکا هغه خپله بهترینه طیاره موږ ته مفته نه راکوي، هیچا نه ده راکړې او نه یې بل چاته ورکوي.
موږ یې پخپله باید واخلو.آیا دا د افغانستان لپاره ممکنه وي چې د مکتب او معارف پیسې واخلو او شل دانې پرمختللې امریکایي طیارې پر باندې راونیسو چې بیا یې نه د سمبالولو توان لرو او نه هم د انجینرۍ توان لرو او هلته به ورستې به هلته پرتې وي.
نه، موږ بايد له خپلو امکاناتو سره او د ترقۍ د مراحلو د تېرولو سره خپل اردو داسې سمبال کړو چې د افغانستان په پیسو وي او د افغانستان په توان کې وي، نو هغه شی چې دوی راکوي له هغه څخه موږ مننه کوو، هغه شی چې نه راکوي هغه د دوی اختیار دی. موږ باید خپله اردو داسې وروزو چې د افغانستان اقتصاد یې توان لري او افغانستان یې ضروري ګڼي، حتمی ګڼي. هغه چې ضروري وو، موږ ته هغه به حتما کوو.
پاته شو د طالبانو سوال او جنګ سوال.
طالبان که دلته  په طیاره کې راځي او تروریست که په طیاره کې راځي، د پاکستان پر ۱۶ سپور راځي، نو صحیح ده چې موږ به ۱۶ ته ضرورت لرو، خو طالب پر خپلو پښو را روان دى او موږ هم باید په خپلو پښو ورشو او دا خپله خاوره وساتو. نو د داخلي حالاتو لپاره موږ هوایي قوې ته ضرورت نه لرو، موږ د خاورې ددفاع لپاره ضرورت ورته لرو، د پردو مقابل کې ضرورت ورته لرو او هغه ته د افغانستان دولت اقدامات کړي دي او هغه به انشاء الله پوره کوو. اینگونه پاسخ یاد آور دوره سیاه حاکمیت استبدادیی گفتمان خشونت پرور طالبی است که وقتی برای نخستین بار به عنوان گروه جاده صاف کن استراتیژیی امنیتی پاکستان از مرز « سپین بولدک قند هار  » و در پیشاپیش لاری  های حامل مواد خوراکه  که از پاکستان عازم ترکمنستان  در حرکت بود و به اثر یک توطئه از قبل طراحی شده از سوی برخی ملیشا های که غیر مسؤل خوانده شد به غارت رفت وبه بهانه پاک کردن راه های مواصلاتی به قول  « دسته های از طلبه های کرام » از عناصر شر و فساد وارد افغانستان شدند و به بسیار زودی کنترول اکثریتی از شهر ها را دردست گرفتند  و قتی به مسأله حیاتی اموزش و پرورش یا  " تعلیم و تربیه " به عنوان یک ضرورت انسانی و دینی مواجه میشدند برای فریب افکار عامه به دروغ و تزویر متوصل می شدند و می گفتند که ما نیز به مسأله فریضه علم اهمیت قائلیم اما قبل از همه برای اجرای مطمئن این فریضه دینی که علم بر هر مرد و زن فرض است تحقق امنیت و سیطره بر تمامی قلمرو امارت اسلامی افغانستان ازاهم  واجبات است که ما را مشغول ساخته است لهذا با آنکه علم مرد وزن را فرض میدانیم تا آنگاهی که بر تمامی کشور افغانستان سیطره و تسلط می یابیم مکاتب و مدارس را بصورت مؤقت تعطیل نموده ایم و تنها در برخی از شهر ها با شرائطی که حکم اسلام و مصلحت امیر المؤمنین ایجاب کند و ما بتوانیم مصارف آنرا پوره کنیم اجازه برای بازگشائی آن صادر خواهد شد !! اما چه کسی نه می فهمد که آموزش علم و کسب آگاهی به مثابه یک پدیده مسلم  فطری و مهمترین شاخصه وجود انسان در هستی  شناخته شده است و نه میتوان با فرامین و هرنوع استبداد جلو آنرا گرفت ، زیرا انسان فطرتأ محکوم به فکر کردن است که همین محکومیت انسان در حوزه تفکر و اندیشه  و چنین جبر تاریخی در هستی  سبب رسیدن انسان و جامعه به معراجی از آزادی و عدالت میگردد ، و روی همین منظور در حیات پربار پیامبربزرگ اسلام (ص) به مسأله اموزش و فراگیریی علم به حیث یک فریضه و سنتی نگریسته شده است که در فطرت انسان به مثابه حلقه تنومند هستی و مافوق هرنوع قرار داد اجتماعی و مذهبی  وجود دارد .نباید تعجب کرد که امروز حضور رئیس صاحب کرزی ، سلاله ای از همان گفتمان متحجرانه که در عصر ما به نام گفتمان طالبانی شهرت یافته است برای فریب افکار عامه متوصل به همان ضرب زبانی های میشود که قبلأ موجبات سقوط مقتد رانه ء  اسلاف قدرتمند اش را فراهم آورده است و به بهانه پول معارف و با استدلال های بنی اسرائیلی !! وهذیان گویی های        " .آیا دا د افغانستان لپاره ممکنه وي چې د مکتب او معارف پیسې واخلو او شل دانې پرمختللې امریکایي طیارې پر باندې راونیسو چې بیا یې نه د سمبالولو توان لرو او نه هم د انجینرۍ توان لرو او هلته به ورستې به هلته پرتې وي. " به دروغ و تزویر رو می آورد
اما تفاؤتی که میان نگاه ماکیاؤلیستی به نهادی بنام « دولت » و « شرکت شبه سهامی حاکم » بر افغانستان وجود دارد این است که در نگاه ماکیاؤلیستی به نهادی بنام « دولت » به مثابه یک نگاه دیکتاتوری که هیچگاه درحوزه تاریخی جوامع بشر وجود کالبد ها و ساختار های اصلی یک دولت را منتفی نه دانیسته اما قائل به رهبریی « نخبه گان و اشراف » در"مدیریت وضع موجود جامعه "است که با تأسف فراوان در گفتمان مافیائی سرمایه داریی لبرال ایجاد مهر مصنوعی و ترس کاذب را از انگیزه های عمده فرد فردی از شهروندان می داند و مال دوستی و " جاه طلبی " را به عنوان اسباب ستیزه جوئی و خصومت های قومی و زبانی میداند و همیشه چنین غریزه های از " ثروت اندوزی " و جاه طلبی های کاذب و بی پشتوانه را در دلهای مردم تقویت می کنند . زیرا به باور پیشگامان گفتمان سرمایه داریی لبرال  غرائز ثروت ، و شهرت بصورت فطری در وجود تک تکی از انسان ها چنان ریشه های استواری دارد که به هر مقامی که ارتقایابند و به هر مقدار ثروتی که دسترسی حاصل کنند نه تنها اشباع نه میشود بلکه برای حصول تمامی آن به هر اقدام غیر مشروع نیز متوصل میگردند .
 
۱ –  « حضور اعلیحضرت !» کلیماتی است که به تکیه کلام عده ای زیادی از حواریون دربار سلطنتی شاه فقید محمد ظاهر شاه معروف شده است