آرشیف

 
خواهر عزیز ما فرشته جان صدیقی چندی قبل مضمونی را نوشته واز طریق سایت جام به نشر سپرده شد که عنوانش این بود: مردان ِ مداخله گر.  طرز نگارش وجمله بندی ها خیلی عالی ومطلب بسیار واضح وساده تحریر گردیده بود که بحق میتوان گفت این خواهرما درنویسندگی نام خدا دست بلند دارد. خداوند بزرگ توفیق بیشتر شامل حالش گرداند.
اما محتوای مضمون نوشته شدۀ وی خیلی ها شکایت آمیز از نحوۀ برخورد مردان نسبت به زنان بود که من نیز منحیث یک مرد از محتوای آن چندان خوشحال نشدم. خصوصا به اینکه گفته است : اما اینها نمی دانند که مگر مردم مالزی، اندونیزی، ترکیه، حوزه خلیج، آسیای میانه ومسلمانان اروپا وامریکا و دیگر کشورهای پیشرفته به اندازه شما،  جوان بیسواد قشلاقی اسلام را نمی فهمند؟….من لیسانس حقوق وشرعیات هستم اما تو صنف دوازده ره هم به زور« قروت وماست » تمام کردی، حالامی آیی و مرا به راه راست ( به قول خودت) هدایت می کنی؟…بلکه نشانه بی سوادی ، جهل ، غرضمندی و دهاتی بودن مردان نیز هست.
ونیز خواهر ما علاوه کرده است:
مداخله مردان در حقیقت نشانه ی  نگاه تحقیرآمیز شان نسبت به زنان است. نشانه ی دهاتی بودن است،  نشانه بی فرهنگی است ، نشانه بی سوادی است و نشانه اخلاق ضعیف وعقل سخیف است. 
ازنوشتۀ خواهر فرشته چنین فهمیده میشود که اورا پدرش بدون صلاح دید اوبه یک جوان دهاتی داده ویا خواهر خوانده اش بااین سرنوشت دچار شده وفرشته جان درددل اورا به قلم اظهار کرده است ونفرت اورا ازجوان دهاتی بمعرض قضاوت خواننده ها گذاشته است.
هرچه که بوده بازهم ملامت خود شما دختران میباشید وازطرفی پدر ومادر وبرادر حق دارند دختررا زیر نظارت وتربیۀ نیکو قرار دهند. تربیه که بدنیست. فرضا شما خواهر عزیز اگر صاحب دختری باشید وهرکس درکوچه وسربازار سُرسُر کند که دختر شما  همچون دختران آزاد دنیا هر شب خواب جدید ی می بیند آیا روی اعصاب و اندیشه شما تاثیر بد نمیگذارد؟ یقینا که میگذارد ونیز ما مسلمانیم وهمین خصلت اسلامیت، مارا ازدیگران ممتاز ونسل مارا پاک وحلال نگهمیدارد واگر چنین نظری نمی بود الآن ما نمیدانستیم که بنیاد ما ازکدام نژاد وچگونه پدید آمده ایم. اسلام وقرآن بما واضح ساخته که زنان پاکیزه طینت و پاک اندیش وپاکدامن را بیابید وباآنها ازدواج کنید تا نسل شما نیک وپاک باشد. درقرآن امده است که زن بد بامرد بد وزن پاک ونیک با مردپاک ازدواج کند. پس اگر نظارتی درکار نباشد ازکجا میتوان پاک هارا یافت وازکجا میتوان به قدسیت پاک نژادان پی برد.
. نمیدانم این خواهر نازنین تاکنون درکشورهای که نام برده است سفری کرده ویاخیر ویااینکه از زبان بعضی ها چنین چیزهائی شنیده است.
میگویند: صدای دهل از دور خوشست. من که خودم از نزدیک تمدن غرب را دیده ومدت دوسال دراکراین مصروف تحصیل بودم ، میدانم که فقط آوازهای دور وتبلیغات غرض آلود، بعض شایعات را به ذهن جوانان نیک جلوه میدهد ورنه هم چنانیکه درتبلیغات موجه جلوه گر میشود، درعمل چنین نیست.
من درکیف دختران زیاد را مورد صحبتم قرارداده وسوزودردی که آنان دردرون داشتند، تمام آزادی های ایشان را به خاکستر تبدیل کرده بود. درهمان وقت آنان فقط از آزادی این را میفهمیدند که باید هرشب درکنار جوان تازه ئی بخوابند، هر لحظه با شخص جدیدی درصحبت ومزاح باشند، هر زمان باانسان تازه دمی قدم بردارند وهرگاه جزئی ترین آثار خفگانی درچهرۀ کسی بملاحظه برسد، دیگر ازاو دایم متنفر باشند. هرجا بخواهند، هرجا بروند، باهرکه بخوابند وشوخی داشته باشند وبهر زمان ومکانی که بزیر جوانی قرار بگیرند، کسی حق اعتراض به ایشان ندارد ودرحقیقت جای اعتراض هم نبود. پدر ، برادر، مادر واقارب نزدیک ایشان بهیچ وجه حق مداخله وبگو مگو را باایشان نداشتند وحتی پولیس تااینکه دختری شکایت ازدست جوانی نمیکرد ، حق نداشت شخص را مورد بازپرس قرار دهد. هیچ دختری را ندیدم که بیش از سه ماه با شوهر مورد دلخواه خود بگذراند. باآنکه به انتخاب خود شوهر میگرفت. من ازهمچو دختران می پرسیدم که چرا به انتخاب خود شوهر میگیرند ولی بعد ازاندک ترین گذشت زمان طلاق میگیرند. آنان با من بعض هزله گوئیها میکردند وبه بهانه های مختلف خودرا برائت میدادند که فهمیده می شد، آرزوی هرشب باآدم تازه دم خوابیدن، ایشان را به این بی راهه ها رهنمون می شد. درضمن بعد از عروسی اولی،  بهیچ وجه حاضر به ازدواج ثانی نبودند وهمان نفر یابی را تعقیب میکردند وبه این ترتیب به زندگی ادامه میدادند.حتی اشخاص سن پیشین از این گونه رفتار دختران خویش خیلی متنفر وبد بین بودند ولی چیزی گفته نمیتوانستند. این وضعیت آنان مورد پسند منی افغان نبود. اکنون اگر چنین آزادی یی بمیان آید، آیا شما آنرا می پذیرید؟ یقینا بهیچ وجه همچو چیزی نمی خواهید.
اینرا بخاطر این ذکر نمودم که تاخواهر عزیزم بداند که آوازهای دور تماما با لجن زار فساد اخلاقی آلوده میباشد وحقیقت چیز دیگری است.
یک تعداد از بچه های شهر بی اندازه فریب کار وغلط رویش اند . آنها دختران را به الفاظ گوناگون فریب داده وهمینکه پردۀ معصومیت ایشان را یکطرفه کردند، دیگر عشق ولفاظی ها به پایان میرسد وبدبینی وتوطئه جایگیر میشود.درآنها خصلت انسانیت جای ندارد بلکه فقط حیواناتی اند که به اقتضای تحرکات وغریزه حیوانی خویش درتپش میباشند. ازینجاست که به همچوبچه های شهر لقب کوچه گرد واوصاف کوچه گردی گذاشته شده است واین لقبی است بی اندازه بد و غیر اخلاقی.
زندگی خانوادگی دروطن ما چه بدی دارد؟. دراین کشور طلاق وجود ندارد، اختیار وطرز مصرف همه بدست زن میباشد، محبت و دلگرمی درخانواده ها بکلی حاکم است، هیچ کاری را مرد بدون مشوره با خانمش انجام نمیدهد، هیچ گاهی زن ازدید وبازدید اقارب ووالدین ممنوع نیست وقیس علیهذا. ولی عدۀ خیلی کم که گرفتار مناقشات وخشونت ها اند، نمی شود همچون تبلیغات نا باورحقوق بشر، آنهارا مثال آورد وبهمه بهتان بست که گویا همه چنین اند. نخیر! دردنیای غرب و آزادی بمراتب وبازهم میگویم بمراتب بدبختی ها بیشترحاکم است. دختر شوهر نمی یابد ومثل حیوان خودرا بدام شهوت مردان  می اندازد. محبت وعشق فرزندداری وخوش خوئی را نمیداند بلکه فقط آزادی گفته به تلاش است تا کسی را بیابد که لحظۀ هم بستر وی شود.
شما خود شاگرد پوهنحی شرعیات هستید واز شماست تا به دختران، پاکدامنی واطاعت از اخلاق نیک را بیاموزانید وناصح ایشان باشید.
 منکه به دقت نوشته شماراخواندم ووقتیکه برتری بچه را نسبت به دختر توضیح داده اید، فهمیدم که خود جواب داده اید که چرا بچه عزیز ودختر زبون وعاجز درخانه میباشد. البته دلیلش اینست که اعضای خانواده میخواهند دخترباحیا ومودب بارآید تا به آبروی خانواده بیفزاید چونکه حیثیت وسربلندی خانه وابسته به ادب و اخلاق زن میباشد.
از دید من بهترین آزادی وبهترین زندگی زن و شوهری دردهات افغانستان و بین مردم آن میباشد. دهات مهر وعطوفت دارد، دهات همکاری ونیک رویشی دارد، دردهات اگر مهمانی درخانه آدم غریب بیاید، ازهمسایه برای عزت مهمان چیزی کمک بدست آورده میتوانند اما درشهر چنین نیست، دردهات مردم مجانا بیکدیگر همکاراند اما درشهر نی، شما خود قضاوت کنید دردهات خانواده ئی پسر ندارد ولی نوبت رمه ویا گله گاو ازوست خانمش رفته نمیتواند ومرد خودش کار دیگری باید بکند واز توان پرداخت حق نیز عاجز میباشد دراینجاست که به همسایه که پسر دارد، رو می آورد وازاو خواهان کمک میشود . اوپسر خودرا طوررایگان به گذشتاندن نوبت وی میفرستد. همچنین یکی از همسایه ها درخانه آرد ندارد وهمسایه اش به او آرد کمک میکند . از این قبیل همکاری ها دردهات زیاد است اما شهرها مرکز فساد و بی مهری اند واز هیچ نوع همکاری درمقابل یکدیگرنیستند حتی همسایه ها همدیگررا نمی شناسند چون درشهر فقط پول ارزش دارد وبس. از سوی دیگر تاریخ نشان داده است که هرزمانیکه فساد وطغیان شهرها باعث تباهی شده، دانشمندان دهاتی به حل بحران شتافته اند چنانچه شاعری گفته است:

وقتی افتاد فتنۀ درشام
هرکه ازگوشۀ فرارفــتند
پسران وزیر ناقص عقل
به گدائی به روستا رفتند
روستازادگان دانشمند
به وزیری پادشاه رفتند

به بینید خواهرعزیز دراین سند شعری چقدر عالی رول دهاتیان به نمایش گذاشته شده است.هم چنان ازیاد نبرید که بروز فساد وطن فروشی طرفداران شوروی باعث گردید تااول مردم دهات دست به قیام بزنند ومردم را علیه رژیم وقت بخاطر دفاع ازوطن برخیزانند نه شهر نشینان. مگر تو ای خواهر شیرین! ازاین حقایق چشم پوشی کردی وبرعلیه جوان دهاتی دست به تعرض زدی.  من نیز دهاتی ام وآنقدر عاشق وشیفته دهات ودهاتیانم که ازاندازه کردنش عاجزم ولی حیف وصد حیف که سیاست غرب وغرب پرستی وضع را بجائی کشانیده که دیگریکجا شدن با دهات از توان برآمده است ورنه روی سبزه نشستن ، ازآب پاک چشمه نوشیدن، ازهوای پاک وخوشبوی دهات تنفس کردن، دست وروی را باآب جوی ورودبارشستن، بالای کوه ها وتپه ها گردش کردن، با هم سالان مزاح وشوخی نمودن، بادختران وزنان ده آزادانه صحبت کردن، بزغالۀ بز وبرۀ گوسفندی را دربغل گرفتن، شیرنوشیدن وماست خوردن، تماشای بازیهای محلی را کردن، کمبل ونوروزی کندن، از مندلق کفچ ساختن، ازسبزی های طبیعت پختن وغیره لذتی دارد که درجویبارهای بهشت آنهارا نمیتوان یافت و لمس کرد.
ای خواهر نازنین! کاش می شد اینقدر به بچۀ دهاتی سخت نمی نوشتی. صدای دهل گرچه ازدور خوش جلوه می نماید ولی نزدیک که شد، گوش خراش میشود. باآنهم خداوند ترا به همان آرزو وارمانی که داری برساند ومارا بهمان دهاتیانی که تو تعریف ایشان را نوشته ئی  نزدیک گرداند. امید خواهر نازنین از نوشته ام آزرده ودل درد نشده باشی. بازتکرارا برایت یادآور می شوم که : صدای دهل ازدور خوشست. موفقیت زیاد درزندگی برایت میخواهم.
 
 والسلام.
 محمود بی پروا
چغچران
29.02.2012
برابر با 10.12.1390