مولانا کبیر فرخاری
از راست به چپ : جناب ثنا، جناب فرخاری و جناب عثمانی
روز یکشنبه ،نهم اکتوبر 2011 شعرأ هرکدام مولانا (فرخاری)، اسحق (ثنا) ،انجنیر یونس (عثمانی) و داکتر عزیز (فاریابی ) درمنزل عزیز فاریابی در شهر وانکوور کانادا نشستی دوستانه داشتند. ایشان غزلی مشترکی را بمثابه نشانۀ آن نشست یکجا باهم سرودند که تقدیم دوستان میگردد.
داکتر عزیز فاریابی
بیا شیرین به شهر دل که افکار صفا دارد
درین وادی دل عاشق سخن ها از وفا دارد .
اگر خواهی نظر افگن به باغ و گلستان اینجا
درخت آرزو هایش گلاب و میوه ها دارد .
که هر برگش سخن گوید ز گلبرگ و بهار خود
که این گل غنچه ها رازی دو عالم را بما دارد .
انجنیر یونس عثمانی
مرا بگذار ای طبیب غافل ز درد من
که زخم دل زتیر مژگان کی دوا دارد .
زمستی راز خویشتن گفت برمن صبا روزی
که غنچه در بستر باغ یک صد ادا دارد .
برگ گل بوی خویش پیچیده است در نقاب رنگ
که طفل نوزادش زباغبان شرم و حیا دارد .
یک نیستان ناله در سینه ام پیچیده است
هر نفس آید برون قوت صد نوا دارد .
محمد اسحاق ثنا
اسیر پنجه ی زور افگن دشمن شود صیاد
ترحم نیست برصید عجب رسم جفا دارد .
شوم خاک رهی آن رادمردی ، کز رهی الفت
برای خدمت مردم زجان و دل وفا دارد .
رسد کارم به رسوایی ، برد فکر و خرد از سر
بت نا مهربان من چینین ناز و ادا دارد .
مولانا عبدالکبیر فرخاری
بنازم پنجه زور آوران روز بیداری
شرنگ تلخ رسوایی بکام اغنیأ دارد .
"عزیز"نازنین من نوا از دل کشد دایم
بگوش دل ز صدق خود صدای آشنا دارد .
گره بگشاید از فکرم ز نظم دلکش حافظ
غبار راه فردوسی به چشمم توتیا دارد .
شهر وانکوور کانادا
11-اکتوبر-2011
شهر دل
بیا شیرین به شهر دل که افکار صفا دارد
درین وادی دل عاشق سخن ها از وفا دارد .
اگر خواهی نظر افگن به باغ و گلستان اینجا
درخت آرزو هایش گلاب و میوه ها دارد .
که هر برگش سخن گوید ز گلبرگ و بهار خود
که این گل غنچه ها رازی دو عالم را بما دارد .
مرا بگذار ای طبیب غافل ز درد من
که زخم دل زتیر مژگان کی دوا دارد .
زمستی راز خویشتن گفت برمن صبا روزی
که غنچه در بستر باغ یک صد ادا دارد .
برگ گل بوی خویش پیچیده است در نقاب رنگ
که طفل نوزادش زباغبان شرم و حیا دارد .
یک نیستان ناله در سینه ام پیچیده است
هر نفس آید برون قوت صد نوا دارد .
اسیر پنجه ی زور افگن دشمن شود صیاد
ترحم نیست برصید عجب رسم جفا دارد .
شوم خاک رهی آن رادمردی ، کز رهی الفت
برای خدمت مردم زجان و دل وفا دارد .
رسد کارم به رسوایی ، برد فکر و خرد از سر
بت نا مهربان من چینین ناز و ادا دارد .
بنازم پنجه زور آوران روز بیداری
شرنگ تلخ رسوایی بکام اغنیأ دارد .
"عزیز"نازنین من نوا از دل کشد دایم
بگوش دل ز صدق خود صدای آشنا دارد .
گره بگشاید از فکرم ز نظم دلکش حافظ
غبار راه فردوسی به چشمم توتیا دارد .
شهر وانکوور کانادا
11-اکتوبر-2011
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
شهر دل