X

آرشیف

شناخت عارف !
ژانویه 17, 2019

mazizi

عارف آن نیست که مست ومی ومیخانه بود

یا به  چشـــمان خمـــار کسی  دیـوانـــه بود

 

عارف آن نیست که برپیچ وخم زلف بتان
دل آن بسته به موی  وگهی چون شانه بود

 

عارف آن نیست که در میکده با جام وصنم

لب او با لب  معشـــوقــــه  وپیمـــــانه بــود

 

عارف آن نیست که بازد به قمارمذهب ودین

   باز گوید که چنین  ، حرکت رندانه بود

 

عارف آن نیست خراباتی وبا حال خراب

منزلـــش خانقـــه وگوشـــۀ ویرانـــه بود

 

عارف آن نیست که درلاک خودش محو شود

ازخود و خلـق گــــریزان شده بیــگانه  بود

 

عارف آن نیست که حرکت نکند بهر عمل

در خیــالش که به  عشق کسی زولانه بود

عارف آن نیست که چون شمع نسوزد هرجا

گر چه چون  شب پرۀ چــرمی و پروانه بود

 

عارف آن نیست که کجکــول ملنگی دارد

چون گدا دست دراز بر در  هر خـانه بود

 

عــارف آن نیست که چادر بسرش مثــل زنان

هر چند او صاحب ریش ، سبلت مـردانه بود

 

عارف آن نیست که بی علم شریعت هرجا

هر چه  گـوید  بزبان  قصــه وافســانه بود

 

عـارف آن نیست  که  فرقی نکند سجدۀ آن

گر به پای  صنـم وکعبـــه وبتخــانه بــود

 

ای «عزیزی» ! تو بگوعارف حق کیست بمن

آنکـــه خـــود عالــم دین بوده وفـــرزانـــــه بود

پایان

——————–

م – ع – عزیزی

ساعت 12:45 بعد از نصف شب

روز شنبه –  22 جدی سال  1397 هجری شمسی

12-01-2019

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.