آرشیف

2017-3-20

afrotan

شتردرخواب بیند پنبه دانه !

غالبأ وقتی این یادداشت را مرور می فرمائید هوای ملائیم نوروز جشن هرساله ای از آفرینیش  را که بدون فرمان وفتوای  سلاطین و حکمرانان پنجره های خانه ها و کاشانه هریکی از ما را که با تبار آدم تعلق داریم ازمیلیونها سال بدینسو می شوراند حس می کنید . من به عنوان یک انسانی  که در این کره خاکی زندگی میکنم ومحکوم به شنیدن این صدای جشن تغییر  آفرینش و هستی میباشم فرارسیدن این جشن هستی و آفرینیش الهی را به تک تکی ازآدمیان و سلاله ای ازنسل آدم تهنیت و مبارکباد میگوئیم .

اما بعد : چنانچه میدانیم جهان بینی و بینیش نسبت به هستی و انسان  زیربنأ و هسته اصلی یک مجموعه ، حزب و سازمان سیاسی و اجتماعی را تشکیل میدهد که انسانها  نه با داشتن زرو زورو تزویر بلکه با درک مؤلفه ء  مسؤلیت و رسالت تاریخی نسبت به انسان و جامعه با عصای ایثار و قربانی پله های را می پیمایند . زیرا دربستر همین  زیربنا ی فکری است که انسان بحیث یک موجود فعال و مجهزبه اندیشه پویا  و تفکرنوین  درتعرفه های قومی و نژادی معنی پیدا میکند . هرچند در تاریخ نه چندان دور ملت و جامعه ما آنگاه که افغانستان به عنوان کشورعقب نگه داشته شده در نیم قاره هند و غرب آسیا به مثابه واحد زنده اما مورچه وارراه میان سنت و مدرنیته را می پیمودند . اما حوادث بزرگی مانند انجام کودتاها ی نظامی  که بیشتر با انگیزه انتقام و خشونت و در مشورت با بیگانه گان انجام گردیده بود زمینه های نفوذ ویروس خشونت توام با استبداد عمومی بویژه مذهبی که در شریانهای ملت ما سرایت کرده بود سبب  گردید تا با طی کردن راه های پرخم وپیچ  مهاجرتهای اجباری ارابه پیشرفت از حلقه اصلی  اتصال  تغییر پیداکند و طبیعی است که شهروندان یک تمدن بزرگ و باستانی در این خیطه جغرافیاوی  با سقوط حتمی مواجه گردید . و با دریغ وتأسف می بینیم که شعله های آتش خونین  بدور بهترین ارزشهای جامعه و ملت ما حلقه کشیده واکثریتی از ما نظاره گربه آتش کشیده شدن ویا هم دست کم مسخ ساختن ارزشهای باستانی و تاریخی ما ایم .سوال اینجاست که ما افغانها و انسان جامعه شرقی را در این  وضعیت تاروتاریکی چگونه با این حال و احوال رساندند ؟ چگونه تاریخ و فرهنگ ما را نخست از ذهن ووجدان ملی ما بیرون ساختند و سپس با مختصر عمل جراحی نسبت به آن در کالبد های گرسنه نفرت ایجاد کردند . و می بینیم آنانی که باسا س  معیار های علمی و اکادمیک چهره های خشنی بوده  و از تقسیم آذوقهء چند اُلاغ نیز بی بهره اند با پوشانیدن لباس های مفشن  و شیک علامه و فیلسوف و متفکر تولید کردند و سرانجام با تحقیر کسانی که به سخنرانی های شان بصورت فرمائیشی و اجوره ای  آورده میشوند خود را رهبران حزاب و نهضت های دینی وسیاسی می شمارند تا اگر لازم شد درپاسخ به سوالی که اگرپرسیدند  شاهدت کی است  ؟ بگویند دمم . .!! دور نه میرویم شما سخنان همین پهلوان  عطا محمد خان نور متولی روضه شریف را چگونه داعیه  جمیعت اسلامی افغانستان را  به مثابه یک حرکت دینی و اخلاقی  تا حد یک مغازه و غرفه تجاری تنزل داده و بنام جمیعت اسلامی  افغانستان درحالیکه خود را وابسته به همین  نظام مافیائی میداند در نقش یک اپوزسیون نیز تقاضا ها وشرائط رااینگونه  بیان میدارد .