آرشیف
سوانـــــــــح مختصر شاعر
داکتر عزیز فاریابی
سیدمحمد دروگر
سیدمحمد " دروگر " فرزند سیدمحمود در سال (1319ش) در یک خانواده متوسط چشم به جهان هستی باز نمود موصوف در آوان طفولیت پدر روحانی اش را از دست داد و به سرپرستی والده اش که به تعلیم وتربیه(املا)خانگی که اطفال قریه و محله خویش را تدریس مینمود تربیه یافت و الفبای سواد حیاتی را در نزد مادری که به وی هم پدر بود وهم مادر فرا گرفت به سن هفت سالگی وارد مکتب متوسط منهاج سراج سرپل گردیده تا صنف ششم در آن لیسه با فقر و تنگ دستی ، ولی با استعداد عالی که داشت به کسب دروس خویش ادامه داد .
بعداز آن در سال (1334ش)به مدرسه اسدیه مزار شریف برای کسب تعلیمات دینی و اسلامی معرفی شد و در آن جا اساسات علوم اسلامی را فرا گرفت و بعد از فراغت موفقانه از آن مدرسه غرض ادامه تحصیلات به مدرسه ابو حنیفه بگرامی کابل رسمآ معرفی شد طی چهار سال در آن مدرسه کتب مربوط به علوم تفسیر ، حدیث ، معانی ، بیان ، حقوق …..را فرا گرفت .
بعداز فراغت از آن مدرسه به حیث معلم در سال (1348ش)در لیسه منهاج سراج سرپل تقرر حاصل نمود . همچنان قریۀ قوطنمست ولسوالی گوسفندی ، قیزیل ایاق ، جنگل اریغ آقچه ، قرقین ، قراغو ، لیسه ابن یمین شبرغانی به وظیفۀ تدریس برنامه های تعلیمی معارف شغل ورزید . استاد سیدمحمد " دروگر " به سلسلۀ کار های تدریسی در قریۀ رضی ولسوالی خاشرود ولایت نیمروز نیز به حیث آموزگاراجرای وظیفه نمود .
استاد دروگر مدتی هم در ولسوالی های آقچه ، قرقین و نهرشاهی مزار شریف به حیث سارانوال بین سالهای (1357 -1359 ش )خدمت نموده است .درسال (1360ش)مسولیت اموراداری وتدریسی لیسۀ مسلکی تجارت را در ولایت جوزجان به حیث مدیر به دوش کشید در سال (1364ش)مدیریت امور اجتماعی مقام ولایت جوزجان را پیش برد.درسال های (1368 و 1370ش)حسب صوابدید مقامات صالحه دفعۀ ثانی لیسه های قزانچی و ابن یمین شبرغانی و مدرسۀ ملا اکۀ به حیث استاد ادبیات دری و علوم دینی گماشته شد .
سیدمحمد " دروگر "در پهلوی مصروفیت های تدریسی پیرامون موضوعات مختلف ادبی ، تربیتی ، اخلاقی … شعر های زیادی را سروده است که از طریق جراید وطن به مطالعی مردم رسیده است .وقسمتی هم از سروده های مذکور به اثر حوادث ناگوار از بین رفته است .موصوف دارای چهار پسر و چهار دختر میباشد .باید تذکر داد که استاد دروگر سال (1385ش)نسبت مریضی ناشی از تکلیف قلبی دربستر بیماری تکیه زد.
ازطرف اعضای خانواده اش به خاطر اعاده صحتش دریکی از شفاخانه های پشاور پاکستان تحت تداوی گرفته شد .باتأسف در دوم جدی سال 1389 در شهر شبرغان ولایت جوزجان چشم از جهان فرو بست.
نمونه از شعرهای استاد سید محمد " دروگر":
توشه راه
منکه در تربیت طفل نکو استادم
نبرد ره به خطا گر شنود ارشادمبدمد از نفسم غنچۀ رنگین ادب
آبروی چمن خلق بود ایجادمثروت ملت ما نخل ثمر پرور ماست
پند پیران خرد را نکشم ازیادمناز و شیرین سخن کودک معصوم به من
توشه راه طلب شد ، چه کم از فرهادمرنگ و توفیق امل داشت سواد قلمم
تختۀ مشق سعادت ، به جوانی دادمثمر دود چراغ گرد تباشیر مرا
زاد راه سفرم بوده،قدم بنهادمباهمه عشق کمال و تپش و سعی و عمل
همچو اشک از نظر اهل زمن افتادمگره مشکل من با ز نشد از ایام
گرچه هر بند و معما به هنر بکشادمروز تجلیل به کیوان رسدم رتبۀ فخر
حین حاجت نکند گوش کسی فریادمدست سعیم نرسیده است به دامان رفاه
به هوای طلبش خاک ره هم بربادمدل محزون " دروگر "به ستوه آمده است
((یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم ))***
به سلسلۀ شاعرۀ غزل ابوامعانی بیدل
آمیزۀ عشق
" ازپر طاووس دامن درکمر دارد بهار "
طرح پیرایش عجب بازیب و فر دارد بهارغنچۀ سبز تمنا بشگفد درباغ ذوق
ازلطافت کسوت رنگین ببردارد بهارالفت شبنم به گل آمیزۀ عشق است و بس
زین محبت قلب بلبل شعله ور دارد بهارگرداندوه کی رسد بردامن ، سبز دمن
سازو برگ نزهت آرا از مطردارد بهارکوه و صحرا جایگاه آب و تاب خرمی است
درچمن ازموج گل نقش دگر دارد بهارجشن میلاد نوین و شوکت آینده اش
ازفراز هندوکش زیر نظر دارد بهارشام هستی بوی قدس صبح دارد در بغل
رازفیض آگهی را در سحر دارد بهارازرگ گل طرفه آذین بسته رخسار چمن
از ازل درفطرت خود این هنردارد بهاررنگ توفیق امل رونق فزای زنده گیست
نخل خشک ازبزم عشرت دور تر دارد بهارنقش موزون بدایع باز تاب قدرت است
تازه گی برتازه گیها سربه سردارد بهارجلوۀ رنگین لاله شمع بزم آرزو است
از پر ، پروانه زینت بیشتر دارد بهارچون "دروگر "سوختم در آتش سوزان یاس
داغ حرمانم چو لاله در جگر دارد بهار .
***
به تتبع لسان الغیب حافظ شیرازی
خاشرود سنبله 1355
شهپر غیرت
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف خانه و گرمابه و گلستان باشگره ز تلخی ایام برجبین مفگن
به روز حادثه مردانه وار خندان باشگرفتم آنکه فلک برمراد و کام نگشت
مثال کوه بسی استوار و باشان باشبه رغم حادثه جویان و منفعت طلبان
به سان تیغ به خون تشنه تیز و بران باشبه نیم جو نخرد کس حیات ننگین را
شهید معرکه شو یابه کنج زندان باشفشان تو شهپر غیرت به اوج شان وشرف
عقاب تیز پری وارث نیاکان باشنه گویمت به درون قفس تو طوطی وار
نوالۀ شکرینت رسد غزل خوان باشبه زور دانش خود قید بنده گی بشکن
به کار زار زمان همچو رادمردان باشچوشمع بخاطر مظلوم تیره روز گداز
به بد سگال "دروگر"چونار سوزان باش .***
شبرغان:3/10/1376
فروغ طور
به کنج فقر ، قناعت به قطره کار منست
الم زفیض تجلی شگوفه زار منستبه صیدگاه وفا حلقه، حلقه چشم امید
به جای دام نهادم عبث شکار منستبه گمرهان غرور و متانت و انصاف
فروغ طور بهین کوه با وقار منستدراین زمانه چپاول ربوده رنگ نشاط
اسیر شیوه جور خزان ، بهار منستبه جای ضجه "دروگر"زنغمه گردد شاد
نوای مطرب و می رونق مزار منست .***
برگرفته شد از مجموعۀ اشعار سید محمد "دروگر "نام کتاب " گلزمین وفا "
ارسالی: داکتر عزیز فاریابی
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور