آرشیف

2017-10-22

سرنوشت ما با این حکومت به کجا میرود!

از آن جای که سه سال از مدت تاسیس  حکومت بی برنامه و بی کفایت که به اساس یک توافق سیاسی نامش را وحدت ملی ماندند میگذرد، ولی با گذشت هر روز درد ها و مشکلات ملت مان افزایش می یابد و شاهد سقوط ولسوالی ها، گسترش نا امنی ها و بقربانگاه فرستادن ده ها و صدها جوان مان میباشیم و بد تر ازین هاشاهدترک کردن  تحصیلکردگان و جوانان مان از کشورمیباشیم، که واقعا همه باور ها و امید های مردم و جوانان مان را به بی باوری تبدیل کرده اند و اکثرا به این باورند که ایشان منبعد بر گرده های ملت مان تحمیل شده و شاید انتخابات نیز بر گذار نگردد واگر برگذار گردد بازهم روزنه ای وجود ندارد که ملت مان با اراده و تصمیم خود زعیم خود را برگزینند بازهم شاید همین افراد برما تحمیل شوند ویا اینکه کسانی دیگری .
اینجا قابل ذکر میدانم که دولت بی کفایت که امید و آرمان ملت مان را به سمت و جهت دیگری کشانده و در برابر خواست های اساسی ملت خود که همانا تامین امنیت، مبارزه با فساد، ایجاد فضای شغل و کار پیدا کردن به نسل روشنفکر و تحصیل کرده و ده ها خواست دیگر کوتاه آمدند و ناکام ماندند، متاسفانه رهبری این حکومت یک گام دیگر پیشتر نهادند و خود شان دست به اعمال ناشایسته ای که باعث خدشه دار ساختن نه تنها خودشان بلکه تمام مردم افغانستان شدندکه:
نمونه های شان را میتوان در دامن زدن به تبعیضات قومی و نژادی که عملا از ارگ دامن زده میشود، عنوان کرد، وهم چنان توطیه که به جنرال دوستم معاون نخست ریاست جمهوری بستند و طیاره حامل شان را اجازه نشست در کشور را ندادند تا اینکه طیاره حامل جنرال دوستم در فرودگاه ترکمنستان نشست کرد که این بد ترین خبری میباشد که از افغانستان به بیرون منتشر میشود.
جا دارد از زور گویی ها و خودسری های و تیمی عمل کردن حکومتیان در واکنش شان در مقابل جنبش رستاخیز تغییر یاد آور شوم، جوانان که در تظاهرات اشتراک نموده بودیم  ومیخواستیم  که از راه آزادی بیان ندای عدالت خواهی را سر بدهیم  که جهانیان دانیست که دموکراسی و آزادی بیان در افغانستان یک دروغ محض است و کوچکترین ارزش ندارد فقط نظام امروز نظام دیکتاتوری شکل میباشدکه درین عدالتخواهی که حق مدنی هر فرد  میباشد ما های که اشتراک نموده بودیم  مارا توسط یک گروه فاشیست به  گلوله بستند و تعداد از عزیزان که در جمع ما بودند شهید شدند وبرخی نیز زخم برداشتند که این عملکرد سران بی کفایت حکومت خود بیانگری نقض دموکراسی و هم چنان روایت از یک دیکتاتوری محض مینماید.
جنابان محترم! شما به حد نا توان شده اید که حتی معاونین تان نیز برعلیه تان شده اند و ازضعف مدیریت و انحصاری گری تان فریاد میزنند، که نمونه اش میتوان از جنرال دوستم و استاد محقق نام برد که عملا در برابر کارکرد ها و خود سری های تان قد علم کردند و موضوع گیری نمودند.
بیایید بیشتر آزار مان ندهید و لطفا غم مردم و جوانان تان را هم بخورید، امروز با عزیز ترین رفیقم که دوسال میشود لیسانس را با تحمل مشقات فراوان پشت سر گذرانده و بدرجه لیسانس فارغ التحصیل گردید و تا کنون  سرگردان در پشت ادارات تان در میزد و کس نپذیرفت اما امروز مجبور به ترک وطن شد و عازم کشور دیگر گردید، وقت که بآغوش گرفتمش و همرایش خدا حافظی کردم اشکانم نا خود آگاه سرازیر شد و مرخص شدم از پیشش، اینکه گوشه تر شدم و به موتر بالا شدم برایش مسیج نوشتم که
برادرم! مرا ببخش که کاری نتوانیستم برایت؟ برآیم نوشت که؛ عزیز برادر سلامتی ات آرزویم است، ترسم ازین است که شما مثل ما فراری نشوید باز الله یار و مددگارت
امروز روز سختی گذشت برآیم و قلبم الان نیز آتش دارد و خواستم نوشته ای را خدمت تان شریک بسازم تا اینکه تانیسته باشم درد دلم را بشما نیز شریک ساخته باشم

با حرمت
نویسندهامیرداد"پارسا"