آرشیف

2014-12-23

afrotan

زمین لرزه های سیاسی در سرزمین فراعنه ها

به روایت دیگر !
 
 
اخبار و احادیث مربوط به شورشها و رستاخیزهای  ولوله انگیزی  سراسر ی در خاورمیانه بویژه درحوزه کشورهای شمال افریقا از تونس تا مصر و اردن و یمن مدتی است که صفحات روزنامه ها را اشغال کرده وبه موضوع مهم تمامی شبکه های تلویزیونی و میز های مدوری که از سوی تحلیل گران و روشنفکران آزاد وبیشتر مواجب بگیر اردوگاه امپریالیستی غرب  برپا میشوند مبدل گشته است و دراین راستا هرآنچه می خواهند می گویند و مینویسند و همواره همان راه میروند که منافع مبارک شان اقتضأ کنند ؛ این را همه عالم از جن و انس می دانند ؛اما نقطه ابهامی که در این راستا وجود دارد این است که « روزی نامه » های اردوگاه نظام سرمایه داری غارتگر بین المللی و دیگر شرکای جرمی شان نیز چشم و اقع بین خود را بر اخبارو وقائع مصر و تونس و امثال اینها چنان فرو می بندند که گویا هیچ حادثه ای به ؤقوع نه پیوسته است و از سوی دیگر برخی از عناصر فرصت طلب و ورشکسته سیاسی طبق عادت تاریخی و سابقه دار ، هر نقل  خبر و اظهار نظر و شعار های طبیعی ای که لازمه هر عصیان و جنبش مردمی است آثار و رسوبات حرکت های شکست خورده ویاهم پیروز مند تاریخی اجتماعی  میدانند که در مقطع خاصی از تاریخ و قلمروی از جغرافیا به ؤقوع پیوسته اند و اتفاقأ به راستی ویاهم دروغ « شجرة النسب » این حرکت بزرگ را به آن گِره میزنند ! حال آنکه میدانیم اولأ چنین اظهار نظرها و نقل خبرها ازمواضع گوناگون و حتی متضاد صورت می گیرد ، ثانیأ واقیعت های غیر قابل انکار ی وجود دارند که پذیرش و قبول کردن اش فقط  ذره ای از جرئت و انصاف  را می طلبند ! همین حوادث و حرکت های تاریخی مردم آزاده تونس و مصر و الجزائر و یمن را ملاحظه کنید که با غریو آزادی طلب و عدالت خواهانه توده های مسلمان آن خیطه یا  به قول عارف بزرگ  خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی گدای میکده ام لیک وقت مستی بین / که ناز بر فلک و فخر بر ستاره کنم  که چگونه  با یک استغنای سرشار از محبت ها و با تجسم یافتن عینی از سرنوشت عدالت خواهی و آزادی از یوغ نظام های فاسد سرمایه داری ، همچنان برای رسیدن به فضیلت های انسانی که در نظام های فرعون صفت جور وغصب و اختناق حاکم بر سرنوشت ملت های مسلمان خاورمیانه لگد مال شده بودند ، درکوچه ها و خیابان ها فریاد های نجات بخش آزادی خواهی ازنظام های فاسد سرمایه داری لبرال وسکولار غربی را سردادند ؟ برخی ازفرصت طلبان متحجردرحوزه ما که به جز« شعار های » مُفتکی ، هرگونه شعورو "عقل ورزی" را به تعطیلات فرستاده اند ! از مصادره کردن و منصوب دانستن آن حرکت های طبیعی  ملتها به نهضت های اجتماعی و سیاسی ای که در منطقه ما و دراین مقطعی از تاریخ ما  وجود داشته اند و یا هم اکنون مشغول تلاش های بی ثمر و ثمر بخشی اند دریغ نه میکنند ، چنانچه دیدیم وقتی خبر گزاریهای جهان  نخستین جرقه های حرکت بزرگ مردم تونس را گزارش دادند ،  حلقه های معلوم الحالی  از روحانیت منجمد  و نا آگاه زمان ما مانند شیخ مصباح یزدی وابسته به گروه « حجتیه » ی  درباری و مریدان و امام زاده گان دروغینی که خود را نه تنها وارثین برحق نهضت  مردمی و ضد استبدادی  ایران می خوانند بلکه خویش را از « خانواده خدا !» در زمین «خدا» می شمارند در وسائل ارتباط جمعی ایران مانند ، روزنامه ها  رادیو و تلویزیون دولتی که از دیر بدینسو به تربیون های  نهادینه سازیی تیوری « امام زمان مجهول و مجعول »  معاصر در متن تاریخ ایران مبدل گشته اند حضور یافتند و حرکت های تونس و مصر را از برکات انقلاب اسلامی ایران دانستند ، چنانچه خبرگزاریی دانشجویان ایران ایسنأ در اوج مبارزات ضد استبدادیی مردم تونس و مصربه نقل از اظهارات آقای مصباح یزدی گزارش داد که : « امروز به برکت انقلاب اسلامی ایران، ملت‌های مسلمان و آزاده چون تونس، مصر و سایر کشورهای عربی، با الگو برداری از این انقلاب، در برابر استکبار و حکومت ظالم مقاومت می‌کنند .» این اظهارات آقای شیخ مصباح یزدی که بصورت طنز گونه وی را « شیخ تمساح » نیزخطاب می کنند  در حالی بیان می گردد که به تأسی ازیک « فتوای شبه شرعی» همین شیخ که خود برفراغت ازمدرسه « حقانی » قم مباهات میکند بهترین فرزندان کشوراسلامی ایران را به اتهام مخالفت با « ولایت فقیه » بصورت زنجیره ای و پس از تحمل شکنجه های دردناک در زندان های جمهوری اسلامی و اجرای یک « تجاؤز مختصرجنسی!! » که به فتوای شیخ مصباح یزدی معروف به « شیخ تمساح » انجام میگیرد به چوبه های دار سپرده میشوند !! اما حقیقت مطلب این است که آنچه تا کنون از جریان اعتراضات عمومی در خاورمیانه ، بویژه در کشورهای تونس و مصردیده ایم وهنوزهم تا نگاشتن این یادداشت با شد ت جریان دارد به جزپلاکارتها ی که  «حسنی مبارک برو!» و ما « نان » می خواهیم و « کار »  !! هیچگونه شعار های دیگر  سیاسی و مذهبی خاصی به چشم نه می آیند  لهذا کاملأ  طبیعی است که این خصوصیت نهضت مردمی جنبش کنونی را که بر سر تمامی  فراعنه های خاورمیانه همچون " شمشیر دموکلیس" لحظه به لحظه فرود می آید از انحصار گروه ها و دسته های خاصی از آن سرزمین نجات میدهد و هیچ گروه و حزبی اعم از مذهبی و لائیک نه میتوانند آنرا به نام خود مصادره نمایند . مهمترازهمه این است که موجی از این  حرکت عظیم چنان وسیع و گسترده است که نه  تنها در میان اقشار مسلمان و متدین کشور های مصر و تونس ریشه  دارد بلکه آنچه که این نهضت بزرگ را بیش ازهر زمان دیگری جلوه داده مبارزات حق طلبانه و سراسریی توده های میلیونی است که بدون هرنوع تبعیض نژادی ، قومی ، و حتی مذهبی  ، خرابه های نظام  فاسد بورژوازی در خاورمیانه را نشانه گرفته اند . چنانچه بورژوازی در اوائیل قرون جدید ، مترقی ترین جناح اجتماعی و بزرگترین جبهه مبارزه علیه اشرافیت ، استبداد و مدافع سرسخت آزادی و انسانیت و  مبلغ ارزشهای انسانی  بجای ارزشهای موهوم اشرافی و طبقاتی و گروهی ونژادی که در وجود برخی از رژیم های قومی و مجهز به نوعی از ناسیونالیزم عرب در بعضی  از کشورهای  عربی خاورمیانه مستقر شده بود  مگر در اواخیرقرن جدید  نظام بورژوازی در کالبد نظام های مستبد و فرعون صفت حاکم بر کشورهای عربی ، آرام ، آرام به  فساد گرائید و منحط شد که با وضاحت می بینیم اکنون همان «ناسیونالیزم فاسد شده عربی !!» درزیر  قد وم مبارزان اصلاح طلب و توده های میلیونی خاورمیانه از تونس تا مصروشاید به  فردا  وپس فردا و با النوبه  تا یمن و الجزائر و چندین کشور در شاخ افریقا !! و حتی غرب آسیا   لگد مال میشود و به بیرون پرتاب میگردد . لهذا  با اطمینان میتوان گفت که جنس و عناصر اولیه این نهضت  از همان نهضتی تشکیل شده اند که در قرن ۱۹ و اواخیر قرن بیستم سراسر خاورمیانه و جنوب آسیا را به لرزه درآورد ه بود و اندیشه و تفکر نهضت آزادی خواهانه  بر ساکنان سرزمین خاورمیانه و جنوب غرب آسیا تأ ثیر گذاشت و اینک می بینیم که جرقه های آن در حرکت بزرگ مردم مصر و تونس به ظهور می رسد و دامن خونین حاکمان زور گو و دیکتا توران را گرفته است . اما آنچه که تعجب همه تحلیل گران اوضاع خاورمیانه را بر انگیخته ، این است که شعار ها و ایده آل های این حرکت بزرگ بصورت طبیعی دارای ادبیات خاص خود است و هیچگاه  حامل شعار ها و نشانه های عنعنوی و سنتی احزاب بزرگ و حرکت های سیاسی و اجتماعی که در تاریخ منطقه بویژه خاور میانه نقشی بازی کرده اند ، نیست و نه میباشد . البته باید گفت که همین ویژه گی هویت جنبش ولوله انگیز توده های به پا خا سته خاور میانه برخلاف واقیعت های سیاسی و تاریخی  زمان ما است که وقتی حرکتی و جنبشی در آنسوی دنیا ودر بستر تاریخ یک جامعه ظهور می کنند ، تحلیل گران و روشنفکران ترجمه ای جنس و هویت  آ نرا با تحلیل ها و ارزیابی های معیوب خویش از شعار ها و ایده آل های آن تحلیل ، ارزیابی و تشخیص  می نمایند . ! لهذا جنس شعار های این نهضت همه گیر،  بخوبی نشان میدهد که هیچ نوع وابسته گی  تشکیلاتی با احزاب و سازمانهای  سیاسی حاضر درصحنه مبارزاتی جوامع خاورمیانه و شمال افریقا  نداشته است .اما تا این دفتربسته نه شده است بخش های از پیام یکی از شخصیت های مؤثروالهام بخش مبارزات سبزی ازنسل پرخاشگرجامعه وملت بزرگ ایران مهند س میرحسین موسوی را که به مناسبت وقائع واتفا قات در خاور میانه در ویب سایت رسمی خود یعنی کلیمه منتشر کرده است جهت استفاده آنعده از خواننده گان ارجمند که به سایت «کلیمه» دسترسی ندارند دوباره منتشر میکنم  . مهند س موسوی یکی از  رهبران ارشد جنبش موسوم به «سبز»   پیام اش را اینگونه آغاز میکند « این روزها  خاورمیانه در استانه حوادث بزرگی است که میتواند سرنوشت این منطقه و جهان و سرنوشت ملتهای منطقه را تحت تأ ثیر خود قرار دهد . مسلمأ آنچه در حال وقوع است در راستای به هم زدن نظام ظالمانه ای است که سرنوشت ملت های بسیاری را در منطقه در چنگال خود گرفته است  و بدون هیچ شکی نقطه ی آغازین آنچه در خیابان های تونس و صنعا و قاهره و اسکندریه و سوئز شاهد آن هستیم را باید در تظاهرات چند میلیونی ۲۵ و ۲۸ و ۳۰ خرداد تهران جستجوکرد ، روز های که مردم با شعار « رأی من کجاست ؟» به خیابانها آمدند و مسالمت جویانه ، حقوق از دست رفته خود را پی گرفتند . امروز دامنه شعار« رأی من کجاست ؟» به شعار « الشعب یرید اسقاط النظام » در قاهره و سوئز و اسکنریه رسیده است . برای کشف راز این پیوند ها و مشابهت ها لازم نیست جای دور برویم ، کافی است شیوه ی انتخابات آخیر مصر را با انتخابات های خود مقا یسه کنیم و اینکه رئیس شورای نگهبان از بی نیازی به آرا میلیونها شهروند سبز سخن می راند ، اگر به نظام های درحال سقوط جهان عرب و خاورمیانه با دقت نگاه کنیم ، خواهیم دید در همه این نظام ها به یک سان شبکه های اجتماعی و عرصه ی مطبوعات و فضای مجازی مورد حمله قرار می گیرند و به شکل حیرت انگیزی اس ام اس   SMSها و تلفن ها و انترنیت قطع و قلم ها مشابه یکدیگر در هم شکسته و معترضین به زندانها برده می شوند …..» این بود بخش مهمی از پیام یکی از رهبران ارشد جنبش موسوم به جنبش « سبز » درجمهوری اسلامی ایران که در اوج مبارزات حق طلبانه مردم خاورمیانه که بر ضد رژیم های فاسد بورژوازی حاکم بر کشور های عربی صادر کرده است .   البته توضیح این مطلب نیز ضروری است که برای یک لحظه هم اگرچنین  تصؤر کنیم که گویا جنبش توفنده کنونی توده های میلیونی مصر و تونس که خود سوزیی یک جوان بی بضاعت و درد دیده تونسی  سبب و انگیزه اصلی چنین قیام سراسری در تونس گردید از نهضت بزرگ اسلامی سال ۱۳۵۷ در ایران نشئت کرده است ؛ !!  آیا ضروری نیست که مافیای حاکم مذهبی و ولایت مداران کاذب حاکم برایران یکبار وبرای همیشه به این پرسش پاسخ دهند که میان  قرئت فکریی حاکم بر نهضت اخوان المسلمین مصر و یاهم نهضتی که به رهبریی راشد الغنوشی رهبر « حزب النهضه » تونس در نبرد با خود کامه گان حاکم بر این کشور ها به خیابانها آمده اند با قرئت و برداشت « سلطانی! » و شرک آلود مافیای حاکم ولایت فقیه مطلقه چه اشتراکاتی را دارا اند ؟ زیرا بخوبی می بینیم که علا وه بر اجرأ و انجام  هزاران جنایت و تجاوز بر نسل جوان ایرانی یا هم همان سلاله ای پرخاشگر ی از نسل اول انقلاب  که به قول مهندس میرحسین موسوی با شعار« رأی من کجاست ؟ » در خیابان های تهران حضور یافته اند ، جایگاه تحمل دگراند یشان مذهبی اعم از شیعه و سنی و غیر مذهبی و لائیک  در اندیشه های «سلطانی! » ولایت مطلقه فقیه کجا است ؟ بگذاریم از اینکه وضعیت آواره گان مظلوم و مسلمان افغان ، اعم از شیعه و سنی در دائره معیوب « ولایت مطلقه فقیه ! » در کجا قرار دارد ؟  اکنون می خواهم یک مسأ له ای را به عنوان یک انسان معتقد  و علاقه مند به اندیشه ها و افکار دیگر اندیشان که روی همین ملاک به صورت یک حقیقت و ضرورت جدی به مذهب مینگرم ، مطرح کنم ، این است که به باور من آنچه که پس از یک دوره مبارزات و تلاشهای پرشور مردم درامتداد و  مسیر تاریخ  زندگی بشر بویژه شرق اسلامی بنام مذهب  بجا مانده است به هیچ وجه با نیاز مندی های  رو به ازد یاد انسان معاصر انطباق نداشته ویا هم با جاهلیت عهد قدیم پیوندی دارد . بنا براین وقتی وضع عمومی توده ها و سرنوشت مذهب چنین است ، ویا هم وقتی که تبعیض و اختلاف طبقاتی و نژادی  جوهر و مایه اصلی « مذهب مصنوعی شرک  » را تشکیل دهند ، بدون اندکترین  تردید ی همین مذهب شرک به کمک فقه تاریخی و دکتورین موهوم « امام زمان ! » مستحکم کر دن وضع حاکم بر جوامع اسلامی را به عهده می گیرد و برقرار و نهادینه اش  می سازد ، چنین است که همواره و درطول تاریخ ، سازنده گان و « نگهبانان ! » مذهب شرک و خرافات بویژه  از جنس « ا مام زمان» مشغول جدا کردن جامعه ء شیعه از پیکره بزرگ امت اسلامی و تحریک تعصب های کور و کینه های به حق و ناحق گذشته اند که با درد و دریغ ایجاد حساسیت های درون مذهبی و جنگهای زرگری و تصادم های  شدید فرقه ای برای مشغولیت اذهان نسل عصیانگر و آگاه و مسؤل معاصربه مسائل انحرافی تا ازدشمن اصلی وخطرتوطئه های شان غافل شوند. البته « داینا سورهای مذهبیء » جامعه افغانی که در جامه روشنفکری و خرد گرائی گاه گاهی ، اینجا و آنجا به دروغ حرکت  های ضد استبدادی و ضد فساد در خاورمیانه و شمال افریقا را ملهم از جهاد مقدس مردم افغانستان می شمارند تخیلات ذهنی گرایانه ای عده ای ازروشنفکر نمایان شبه مذهبی اند که بر وفق مثل معروف افغانی « شنیده اند که علی آباد شهر است! »