آرشیف
ره آورد غور با مقدمه: الحاج مستمند غوری
امین الله سعيدي
در آغاز بنام هستي بخش ِ هستي ، يعني خداوند كه لايق ستايش و پرستش است.
پنجشنبه 27/12/1388 مصادف بود با چهل و يكمين سال از درگذشت استاد عبدالرؤف فكري سلجوقي ، كه در يك محفل با شكوه ي بنام گذر ِ زمان در جستارهاي فكري با حضور ِ تعداد از شاعران ، نويسنده گان ، فرهنگيان ، استادان پوهنتون هرات و تعداد اندكي از خانم ها در ارگ ِ هرات ( قلعه اختيارالدين ) از طرف انجمن حاميان ميراث فرهنگي برگزار شد. كه درين محفل سخنرانان بصورت كلي در مورد زندگينامه ، شخصيت ، علم و كمالات، فعاليت هاي فرهنگي و هنري ، و آثار ِ گران بهاي استاد فكري سلجوقي صحبت كردند.
درين محفل چند آثار استاد فكري سلجوقي بيشتر مورد توجه قرار گرفت كه يكي از آنها كتابي بود بنام ( ره آورد غور ) كه اين كتاب مشتمل از اشعاريست كه استاد فكري سلجوقي در يك سفر اش كه به سرزمين زيباي غور داشته سروده است.
اين كتاب بمناسبت ياد بود از چهل و يكمين سال وفات مرحوم فكري سلجوقي با مقدمه الحاج غوث الدين مستمند غوري از طرف انتشارات انجمن حاميان ميراث فرهنگي چاپ شده و به دسترس دوستان و اشتراك كننده گان در محفل قرار گرفت.
الحاج مستمند غوري در سخنراني اش مرحوم استاد فكري سلجوقي را شخص پژوهشگر ، شاعر اديب ، وقت شناس و محقق ِ خوب در راستاي پيشبرد ِ ادب و فرهنگ ِ زمانش خواند.
الحاج مستمند غوري در مقدمه ِ كتاب ( ره آورد غور ) و سخنراني اش در مورد استاد فكري سلجوقي و سفر اش به سرزمين غرور آفرين غور چنين نگاشته است :
نگاهي به منظومهَ ره آورد غور: نخستين سروده هاي استاد فكري سلجوقي مرحوم
استاد عبدالرؤف فكري سلجوقي پژوهشگري بود كه همواره وقت را غنيمت مي دانست و هرگز آن را بيهوده ضايع نمي كرد . رعايت وقت و محاسبه َ دقيق لحظات زندگي و طريقه َ درست استفاده از آن بدون شك ، باعث ترقي و كاميابي انسان ها است . و برعكس آن ضياع وقت ، تنبلي و تن پروري سبب انحطاط و عقب ماندگي آدمي زادگان مي شود. اين همه فراواني آثار تحقيقي كه خوشبختانه از استاد فكري بيادگار مانده است ، بخوبي واضح مي سازد كه تمام اوقات عمر ثمر بار و شريفش را عبث و بي فايده سپري نكرده و دانشور مردي بوده پويا ، جويا ، عاشق و شيدا به مظاهر زيباي علم ، ادب ، فرهنگ تاريخ و افتخارات همه نقاط كشور و بخصوص زادگاه خود هرات باستان. در لابلاي آثار گران بهاي استاد فكري هميشه به مطالبي بر مي خوريم كه وي از يادداشت هاي پراگنده و از كاغذ پاره هاي نوشته شده اش تذكر مي دهد . و گاهي هم تاَسف ياد مي كند كه فلان يادداشت در انبوه كاغذ پاره هايم مفقود گرديده است. و واقعاَ از بركت آن وقت شناسي ، از يمن آن يادداشت هاي فراوان و با كمك آن كاغذ پاره هاي هنگفت بود كه استاد فكري توانست . رساله هاي سه گانهً مزارات هرات را با تعليقات آن تدوين نموده و بحيث يك اثر نفيس پرمحتوي كم نظير و منحصر بفرد از خود بيادگار بگذارد. كتاب گازرگاه ، كتاب خيابان ، و بخشي از تاريخ هرات باستان را تصنيف و بدست نشر بسپارد. هميشه من وقتي كه به استاد فكري مي انديشم ، در عالم خيال والا انساني فرهيخته و فروتن در پردهً پندارم مجسم مي شود كه روبروي ايوان بزرگ و كهني زانو بر زمين نهاده و كتابچهً جيبي و قلم خود را در دست گرفته گاهي بطرف ايوان بزرگ خيره شده و كلمات كتيبهً آن را بخاطر مي سپارد باز بر دفترچهً خود سرفرو كرده و با شتاب آن كلمات را مي نويسد. و گاهي هم دستهً از گياهان سبز را فراهم آورده و بر سنگ لوح تاريخي آرامگاه بزرگي مي كشد . تا رنگ سبز لطيف گياه تازه كتيبه را روشن نمايد و او آن را يادداشت كند. خلاصه اينكه اين تصاوير خيالي محبت استاد فكري را در اعماق دل و جان من جاي گزين مي سازد. آري فكري استاد دقيقه ياب وقت شناس فرزانهً ما كه سرودن شعر نيز در صف فضايل و كمالات و هنرهاي ظريف او به جايگاه شايستهً خود قرار دارد ، درست شصت و شش سال پيش يعني در سنه 1322 خورشيدي هم ركاب با نايب الحكومهً نيكو نام نيكو كار مرحوم عبدالله خان ( ملكيار ) از هرات به سرزمين غرور آفرين و كوهسار پرافتخار غور رفته اند.
در اين سفر از اماكن و مراكز اداري و تاريخي زير ديدن كرده اند : اوبه .. چشمهً آب گرم آن ، چشت شريف و آبده هاي آن ، شيرخاج ، كتيبهً تاريخي تنگي ازو ، ولسوالي شهرك غور ، آهنگران و قلعهً تاريخي آن ، كاسي مركز حكومتي چغچران ، دولت يار غور ، دايزنگي ، پنجاب ، يامان ولسوالي پسابند غور ، ولسوالي تيوره مركز حكومتي غور ، لروند ، نيلي و ولسوالي پرچمن . اين سرزمين ها در آن زمان همگي مربوط بوده اند به واحد اداري هرات .. و در آن وقت مملكت ما از چند واحد اداري بزرگ تشكيل يافته بود ، كه عبارت بودند از : هرات ، قندهار ، جنوبي ( يعني پكتيكاي بزرگ ) ، مشرقي( يعني ننگرهار ) ، تخارستان ( يعني قطغن و بلخ بامي ). و نايب الحكومهً هرات عبدالله خان ملكيار در يك سفر كاري از بخش هاي دور افتادهً قلمرو خود باز ديد نموده و استاد فكري جوان و دانشمند را بصفت مشاور فرهنگي خود ، درين سفر همراه برده است.
در طول تاريخ سرزمين غور با هرات نازنين پيوند نا گسستني داشته است. و در اندوه و شادي با هم شريك و انباز بوده اند …و حوادث زمان هردو سرزمين را يكسان تحت تاَثير خود قرار داده است . واين هريرود صافي صفابخش ، از كهسار غور سرچشمه ميگيرد و جلگهً هرات را طراوت و سرسبز ي و شادابي مي بخشد.
در اين سير و سياحت دل انگيز نهال طبع استاد فكري شگوفه بار آورده و منظومهً تحت عنوان ( ره آورد غور ) كه در شماره هاي برج قوس الي برج حوت 1327 و شماره هاي برج حمل الي برج سرطان 1328 مجلهً هرات كه درآن زمان مرحوم محمد ابراهيم رجائي مدير مسََؤول آن بوده اند ، به نشر رسيده است.
دوست فاضل و دانشمند ما محقق عبدالغني نيك سير مدظله ! منظومه ( ره آورد غور ) را از شماره هاي مذكور مجلهً هرات فوتو كاپي كرده و به دسترس من قرار دادند. كه به علت ابتدائي بودن وسايل چاپ در آن وقت و مرور زمان زياد …. اين اوراق بسيار مغشوش و مطموس شده بود و بزحمت خوانده مي شد . من با كمال امانت داري آن منظومه را دوباره با قلم شكستهً خود استنساخ نمودم و عبدالحي مستمند فرزند كوچكم آن را تايپ كرد. منظومهً ( ره آورد غور ) يك تركيب بند بالا بلند است . و هردو بند آن پنج بيت دارد . قافيه در چهار بيت نخستين هر بند يكي بوده اما بيت پنجم همواره قافيهً جداگانه دارد كه بعد از آن بند ديگر و با قافيهً ديگر آغاز مي يابد . اين تركيب بند با يك مقدمه كوتاه منثور به قلم خود استاد فكري جهت نشر به مجلهً هرات سپرده شده و متشكل از سي و شش بند و يكصدو هشتاد بيت است.
و با خطاب به محبوب و وداع با او اين طور سروده است :
من ميروم از كوي تو دلخسته و رنجور
بگذشت مرا روز و بيامد شب ديجور
دل شاد تو در شهر هري باش مه من
كزشهر هري رخت ببستم بسوي غور
اكنون كه سوي غور و سوي غرجه روانم
دور است ره غور وره غرجه بسي دور
اي دلــبــر بي مهر سـپردم به خــدايت
هــرگز نرود از دل مــن نقش وفـــايت
ياد داشت ! دراين سفر استاد فكري براي هريك از اماكن نامبرده ، شعر سروده است كه همه در كتاب ( ره آورد غور ) درج ميباشند. و نقاد چند نمونه از اين اشعار را درينجاه ذكر ميكند.
استاد فكري سلجوقي موقع اقامت در غور و در وقت ورود به ولسوالي تيوره مركز حكومتي غور چنين ميسرايد :
اي غور كهن مـرز بزرگــــان گرامي
وي مـهد سـلاطين فلــك رفعت نامي
كهسار تو سرسبزو همه خرم و شاداب
سرسبز همه تـــل و كرور تو تمامي
گـهـوارهً افـغان تويي اي خــاك مبارك
اولاد تو هستند چه سوري و چه سامي
از خاك تو برخواسته چاوش و حسيني
پــروردهً مــهد تو حــسامي و سلامي
در شهر هـــــري بـودم عمري بهوايت
اي جان من ،دل شده قربان فضايت
استاد فكري سلجوقي در وقت ورود به چغچران غرجستان چنين ميسرآيد :
اين جاي چه جاي است و ندانم چه مقام است
در ديدهً من خواب درين جاي حرام است
مــن شــادم و خــندان و نــدانــم سببش را
اين جاي چه خوش جاي مگر دارسلام است
اين جاي بود كاشي و كاشي ز هرات است
آري كــه درين جــاي مرا عيش تــمام است
مـن آب هــــــري خــوردم و پروردهً اويــم
زان روي مرا عيش درين شهر بكام است
اي غــرجهً فــرخنده و اي ناحــــــيهً غــور
از خـاك تـــو پيوسته بود چــــشم بدي دور
ادامهً سخناني الحاج مستمند غوري :
طوريكه در سرآغاز تذكر داده شد ، منظومهً ( ره آورد غور ) از نخستين اشعار و سروده هاي دوران جواني استاد فكري سلجوقي است .. با نگاهي در اين سروده در مي يابيم كه در اين منظومه موازين فصاحت و بلاغت بطور دقيق و كامل رعايت شده و هيچ گونه تعقيد لفظي و معنوي در آن به چشم نمي خورد . و از لحاظ داشتن محسنات فراوان بديعي ، تصاوير خيال انگيز ، جلوه هاي عرفان ، مردم دوستي و وطن خواهي در اوج ترقي قله هاي ادب معاصر قرار دارد. و نمايانگر ذوق سليم و طبع مستقيم استاد فرزانه فكري سلجوقي است. كه ما اهل غور را باعث هزاران افتخار ، و جماعت دانش و فرهنگ را مايه التذاذ معنوي است .و اما به عنوان حسن ختام در مورد تمام انواع سروده هاي استاد فكري ، من با دوست ادب شناس ، نقاد ، نكته سنج و مستطاب ، استاد محمد ناصر ( رهياب ) دامهً افاداته ! كاملا َ همنظرم … جايكه مينويسد :
« با فروروي در ژرفاي شعر فكري ، اين باور در ذهن هر ادب شناسي خواهد روئيد كه فكري شاعري است ميانين پايگاه و حتي گاهي در غزل و مثنوي شعرش با تيز گامي بسوي اوج پر مي گشايد . و حتي پارچه هاي را ميتوان در ديوانش به سراغ گرفت كه خورده گير ترين نقاد ، آن را از بهترين و مايه ورترين شعر به شمار مي آورد.
و بدين جاه ميرسيم به فرجام اين گفتار ناهنجار راجع به يكي از آثار ديرينه و فراموش شده اي مرحوم فكري سلجوقي ، كه پيوسته اين گفتار به طور كامل با حواشي آن در معرض مطالعه عزيزان دانشور و علاقه مندان آن مرحوم قرار داده مي شود .
مي باقــي و ماهــتاب باقــي
ما را به توصد حساب باقي
ياد داشت ! دوستان عزيز و گرامي، تمام معلومات برگرفته از اين كتاب ( ره آورد غور ) بود كه به شما ارائه گرديد. اگر كدام انتقاد ، پيشنهاد و يا نظريهً داريد با ناشر يا ترتيب كنندهً اين كتاب در ميان بگذاريد .
تشكر
امين الله سعيدي غوري
شهر باستاني هرات
27 حوت 1388 هـ ش
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور