آرشیف

2015-6-19

سیداکرام الدین طاهری

رفتن انتخابات به دور دوم؛ شکست قطعی حامد کرزی را در قبال دارد!

 

بیست و نهم اسد را میتوان روز پیروزی مردم افغانستان عنوان کرد؛ چون آنها  همه مشکلات در این روز را قبول کرده به پای صندوق ها رفتند و رای های خود را به کاندید مورد نظر شان ریختند. به خاطر که مردم انتخابات را یگانه راه حل مسالمت آمیز برای تغییر ساختار نظام سیاسی در کشور دانسته،و آن را به خود یک وظیفه مدنی و شهروندی شمرده و در آن اشتراک ورزیدند. ولی متأسفانه حکومت افغانستان بدون در نظر گرفتن این همه شهکاری های شهروندان کشور ،دست به یک سلسله تقلب کاری های گسترده از قبل مهندسی و برنامه ریزی شده زد، که این سبب دلسردی و مایوسیت در بین   مردم نسبت  به شفاف بودن پروسه انتخابات گردید. تا اندازه که اکثر شهروندان از حضور در انتخابات های آینده در کشور دلسرد گشته و اعلان داشتند که ما دیگر در انتخابات های آینده کشور اشتراک نخواهیم کرد. به قول بعضی مردم که توسط رسانه های تصویری با ایشان مصاحبه صورت میگرفت ،آنها گفتند حکومت افغانستان بدون توجه و احترام به آرای مان ، خلاف ورزی های  زیاد از قبیل تقلب گسترده ، تخطی ، تخلف ، تهدید  حتی لت و کوب نمودن  مردم انجام داده است.
 
پس سوال پیدا میشود ،چرا آقای کرزی که همیشه از مردم سالاری صحبت میکند ، و همیشه شعار میدهد من انشاءالله برنده استم چون مردم افغانستان خوب میدانند که من طی هشت سال در افغانستان زیاد خدمت کرده ام ، دست به همچون عمل زد و پروسه بزرگ ملی راکاملاً خدشه دار ساخت؟ 
چرا رییس جمهور کرزی این پروسه رابه چالش کشانده و آنرا به یک پروسه شخصی و خانواده گی خود تبدیل کرد؟ آیا رییس جمهور به این همه پرسش های که در بین مردم وجود دارد و همیشه آن ها را مطرح میکنند، جواب درست و قانع کننده دارد یا خیر؟ 
 
به نظر بنده منحیث نویسنده این مقاله حامد کرزی ریسس جمهور پیشین افغانستان به این فکر بود، که به آسانی میتوان سرنوشت سیاسی مردم رابه بازی گرفت، ولی بیخبر ازینکه دیگرآنها (مردم) سیاست های نادرست  که به ضرر سرنوشت شان تمام شود، قبول نکرده و در مقابل آن ایستاده گی می نمایند. که ما شاهد این ایستاده گی مردم در انتخابات 29 اسد بودیم.
 آقای کرزی با تقلب مهندسی شده ، پیشاپیش خود را برنده میدان کارزار انتخابات میدید و ضرورت رای مردم را به خودش احساس نمی کرد، چون قبل از روز برگزاری انتخابات صندوق های زیادی توسط افرادش در گوشه و کنار کشور به نفع ایشان پر و مهرلاک شده بود.در اینجا یک مورد آن را که توسط بانو شکیبا هاشمی نماینده مردم قندهار در شورای ملی در برنامه انتخابات 88 تلویزیون طلوع  بیان شده بود، به طور مثال یاد آور میشوم. به گفته بانو هاشمی تنها در شهرستان سپین بولدک استان قندهار 400 صندوق یک روز پیش از انتخابات یعنی در روز 28 اسد  توسط مسوولین آن منطقه به نفع کرزی پر شده بود.  شواهد و فلم های زیادی که از طرف کاندیدان دیگر محترم ریاست جمهوری به دسترس رسانه ها تصویری و نوشتاری قرار داده شد، خود نشاندۀ تقلب های گستردۀ انجام شده توسط تیم آقای کرزی در این پروسه ملی را نشان میدهد. پس گفته میتوانم که حامد کرزی اصلاً به یک حکومت که باید توسط مردم انتخاب گردد ، طرفدار نیست. صرفاً ایشان در چهار چوب تنگ نظری قومی به پروسه انتخابات نگاه میکند. به همین خاطر است که ایشان دیگر جایگاه در بین مردم افغانستان نداشته ، و از نظر عامۀ مردم آقای کرزی یک فرد ناکارآمد در امور دولتداری می باشد.
 
 دلایل موجه که شکست حامد کرزی را در رفتن انتخابات به دور دوم نشان میدهد، قرار ذیل است. 
 
1- تقلب های مهندسی شده ، بدین مفهوم که دیگر مردم هیچ اعتمادی به ایشان نداشته به وعده ها و گفتارهای میان تهی وی، باورمند نمی باشند. 
 
2- نداشتن مدیریت و ظرفیت کاری ، آقای کرزی در طول هشت سال نتوانست تا خود را از محوطه خانواده گی خویش جدا ساخته و ملی فکر نماید. در اینجا خوب است از گفتار یکی از دیپلومات هالندی که در یکی از جلسه های در مورد افغانستان یاد آورد شده بود  بگویم.( دیک لوردایک) دیپلومات هالندی با جمله بسیار کوتاه و فراگیر ضمن صحبت های زیادی در مورد افغانستان در آخر نتیجه گیری کرده و گفت: " کرزی هیچ وقت از محوطه خانواده گی خویش فرار کرده نمیتواند" سخنان ایشان این معنا رامیدهد  که حامد کرزی هرگز نمیتواند و قادر نخواهد بود که فراتر از قلمرو خانواده گی خویش فکر نماید، و وی ظرفیت و مدیریت حکومت داری را ندارد. 
 
3- عدم اعتمادبه مردم افغانستان و تکیه کردن بیش از حد ایشان به کشور های خارجی 
 
4- زیر پا کردن قانون اساسی کشور
 
5-  توهین و عدم همکاری با نماینده گان مردم در شورای ملی، که این خود بسیار لطمه بزرگ را به ایشان ببار آورد. 
 
6- کابینه ناکارا و سلیقوی
 
7-  تصمیم گیری در پشت درب های بسته ریاست جمهوری و دور از چشمان مردم
 
8- بازی بالای سرنوشت سیاسی مردم 
 
9-  کشتار بیش از حد مردمان ملکی توسط عملیات های خود سرانه نیروهای خارجی و پرداخت خون بهاء از طرف رییس جمهور ( شهید صد هزار و زخمی پنجاه هزار واحد پول کشور) این خود نمایانگر ضعف وی در عرصه حکومتداری می باشد ، چون ایشان نتوانست در طول این هشت سال که فرصت های زیادی طلایی نصیب افغانستان گردیده بود ، استفاده درست نماید. اگر ایشان مدیر درست میبودند، فعلاً کشور باید یک ارتش و پولیس  بسیار قوی میداشت ، تااز دست باز خارجی ها در عملیات های خود سرانه که هر بار باعث کشته شدن عده زیادی از هموطنان مان میگردد، جلوگیری به عمل می آمد. 
آقای کرزی باید این را بداند که با یک تقبیح و اشک تمساح ریختن نمی شود ، کسانی را که جگر گوشه های خود را در طول هشت سال همه روزه از دست میدهند، دل آسا کرد.
 
 مردم مظلوم مان خواهان یک رییس جمهور بودند، تا بتواند به درد ها و مصیبت های شان رسیده گی نموده وبه آنها پایان دهد. مردم که سالیان سال از خود شهامت و مقاومت نشان داده و سر تسلیمی به هیچ نیروی خارجی و استعمارگر ننهادند، آنها خواهان رییس جمهور صادق ،خدمتگار، با صلابت، بادانش،با دین ،باغیرت،با اداره و با درد بودند، که از درد شان آگاه و با غم شان شریک باشد. ولی متأسفانه مردم این صفات حمیده و پسندیده را در وجود آقای کرزی ندیدند. بدین سبب فاصله  بین مردم و دولت روز تا روز گسترده تر و بیشتر شد. 
 
پس با قاطعیت تمام میتوان گفت مردم خوب به این آگاهی و شعور سیاسی رسیده اند، تا بتوانند مسایل کشوری را به خوبی و درست زیر غور و بررسی قرار داده و تحلیل و تجزیه بهتر نمایند. دیگر نمی شود سرنوشت سیاسی مردم را به بازی گرفته و خواسته های آنهارا نادیده دانسته ، به عمل کرد های نامشروع خود ادامه داد.