آرشیف
رازی که بید گـفـت
محمداسحاق فایز
من با سرود خویش تن آغاز می شوم
گاهی چنانِ یک غزل
از اندرون غزل
گاهی چنان یک دو رباعی
جدا جدا
محتاج و پایبند دو بیت
بند قافیه
و آن مصرع غریبة سوم:
اوج تمام فکرت شاعر به یک سرود.
باران سم و گاز
پاشیده اند گر بمیان کتاب ها…(1)
نیلوفران شهر
با این عذاب فهم
از گل شدن به دامن ا ین آبهای پیر
پر هیز می کنند؟
تا کی زبان به کام بچسپانم
خاموش
پیرانه گی مصیبت بسیار گویی را
بسیار داده است
حالا برای فهم خودم هم که می شود
یک روز
یک شب
صد بار پیش خویشتنم می کشم غریو:
ای خفته سال ها بدرونگاهِ خویشتن
بیدار شو دمی
گاهی برای چشم کشودن نصیب شو.
ای بید سر گران
پهلوی این تناور دریا چه مشنوی
دایم سرود تلخ گذر گاه عمر خویش
یک روز هم شنیده ای زین نیل رنگِ آب
باران اگر زیاد ببارد به کوهسار
سیلاب میشود
دریا اگر نشسته بماند به مهد خویش
مرداب میشود.
1- درهفته سوم ماه ثور، گلبدینی ها در سه مکتب دختران در پروان و کاپیسا باپاشیدن گاز های زهری، بیش ازصد دانش آموزدختر و معلمین شان رامسموم کردند. این کنایه، اشارتیست به آن حادثه.
23ثور1388
کابل
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور