آرشیف

2014-12-31

aatila

دیــدی !!؟

 

 

دیدی !!؟
که من روقه شکسته ی
درکنار ساحل افتاده‌ام
هر نا خدایی گذشت ، ندید در پهنه
این موج عشق ز هوس
هردم به خاطر تلخم ندید و رفت
چه تند بیامد و چه زود خشکید ز تگرگ
باز شنیدم حرفی ز وفا
موج در قهر توفان کرد
گریست برای من
سیلاب بیامد گشتم را ببرد
به صحرا دل دیگر
چون سبز شد
اشک ندامت ز چشمم
دو قطره غلطید

رفت سوی دریا