آرشیف

2019-1-31

دوکتور ص. سعیدي

دولتداری خوب و‌انتخابات ریاست جمهوری!

جناب داكتر اشرف غنی و تعداد از کاندیدان ریاست جمهوری و سیاسیون ما از تعهدات دولت سازی در صورت داشتن و رسیدن به قدرت سیاسی در افغانستان بحث دارند که دقیقاً منظور شان باید دولتدار خوب باشد تا دولت سازی. بحث اموزنده بلی به فهم من افاده کمی خلل دارد اما هدف دقیقاً همین دولتداري خوب است تا دولت سازی. 
عدهء دیګر ازین سیاسیون و کاندیدان شعارهای دیگری نیز مطرح میکنند که قابل دقت است و تعداد دیگر حتی به ابعاد شعار مطرح شده در عمل اصلاً خبر ندارند. 
درین مورد من را بیاد یک قول دیگر درین و یا آن محفل عروسی که   معمولاً افاده میشود نیز  انداخت  وآن :

کی داد و کی ګرفت؟
من ملا و من حقوق دان در بخش از مراسم نکاح میشنوم که مهریه زیاد و مهریه کم و آن بی خبر از دین در وسط بحث خیز کرده و میگوید: باشد یک مقدار زیاد یا کم تعین کنید که نکاح صورت گیرد و خلاص. مهریه را کی داده و کی ګرفته که شما اینقدر جنجال دارید. 

من میګویم، منطق و شرع میګوید، حقوق میګوید، وجدان  و غیرت میګوید که :

شما اختیار دارید  و وجیبه نیست که نماز نفلی اجراء کنید. اما به مجرد نیت ادای نماز  نفلی وجیبه میشود.

بلی مهریه توافق طرفین است، آما بعد از توافق وجیبه است و اگر مهریه به مهریهء معجل و م‌ؤجل تقسیم و توافق نه شود، ناکح حق شف زفاف را به نحوې بخاطر همین پرداخت مهریه از دست میدهد. و این امر سخت جدی و اساسی است! 

شما در انتخاب شعار انتخاباتی مختار هستید و وجیبه نیست که این و یا آن شعار را بدهید، اما زمانیکه  من گفتم و شعار دادم  در صورتیکه  مثلاً رئيس جمهور شدم و به قدرت سیاسی رسیدم چنین و چنان میکنم  ودر صورتیکه به قدرت سیاسی با کسب رای مردم رسیدم مکلف و وجیبهء من است تا شعار ها و تعهدات داده شده را مانند وجیبه  یک به یک عمل کنم و همیشهء تعهدات خویش را به مردم یاد آوري و در تطبیق اش عملاً کار کنم. اگر در مورد عدم تطبیق مشکلی بود آنرا نیز با تمام صداقت  با مردم مطرح و با استدلال آن در میان ګذارم. 

یکی از موفقیت های آقای دونالد ترامپ که ممکن به دور دوم رئيس جمهور امریکا شود، یک به یک به کار عملی در آن میپردازد. اینکه اعمار دیوار ملیاردی بین آمریکا و کشور های امریکای لاتین چقدر مستند، درست و منطقی است و یا نه اما آقای ترامپ به وعده های انتخاباتی خود میرود و به آن میپردازد. 

اما سیاسیون ما با صدها مثال درین بخش داریم که استقرار و ثبات فکری ندارند. شخص را امروز از مبدأ خاین به وطن میخوانند و فردا متحدش  أند. ائيتلاف 

و اتحاد جناب اتمر، قانونی، عطای نور و دوستم، محقق و … و … از مثالهای زندهء غیر قابل قبول اند که به اعتبار و شخصیت عدهء ازین افراد سخت لطمه وارد کرده و در بین مردم ایشان را سخت بی اعتبار میسازد.

سه چار مثال دیګر یکه سیاسیون ما نمی دانند چه میګویند و یا ابعاد آنرا نمی دانند که در عمل این و یا آن شعار به چه معنا و چه تدابیر مشخص را ایجاب میکند؟ 

مسأله اول ایجاد، وجود ، تقویت، زمینه سازی برای رشد  و پشیبانی زمینه ساز احزاب سیاسی در جامعه است. همین نبود احزاب سراسری ملی و عدم تطبیق قوانین در مورد قانون احزاب و عدم تقویت زمینه ساز احزاب سیاسی  یکی از دلایل عدم وجود احزاب برنامه محورملی و سراسری  و در نتیجه منجر به قوت افکار منحط قومي، سمتی و مافیایی برای یافتن هویت عدهء درین زدو بند های غیر نورمال و منحط است.

عدهء زیادی سیاسیون در قدرت ما سالها وعده کردند اما در عمل چیزی نه کردند و حتی جناب حامد کرزی از احزاب سیاسی تنفر خود را اعلان کرد و احمد شاه مسعود ګفت که در حکومتداری احزاب سیاسی نه بلکی قوم و ملاحظات اقوام افغانستان را در نظر میګیرند. به این ترتیب اصل اسلامیت و اخوت اسلامی، اصل افغانیت و اصل توافق بر نسخه و برنامه محوری به عقب زده شد. حزب و توافق سیاسی در چوکات حزب و سازمان سیاسی عقب زده شد و تا حال این روش تباه کن تحمیل هدفمند علیه کشور و جامعهء ما ادامه دارد. 

عدهء از کمپاینران و مبلغین انتخاباتی و رهبران شان  مثلاً از انویستګاتیف  ژورنالیزم  و یا ژورنالیزم تحقیقات جنایي را مطرح کردند ،  صحبت و وعده داشتند. اما شواهد زیادی نشان میدهد که ایشان ابعاد و جوانب عملی این وعده ها و شعار ها را نمی دانند و نمی دانند چه ګفته اند. ورنه  این وعده در عمل در صورت پیروزی و ګرفتن قدرت سیاسی ایجاب تغیرات متناسب در قوانین اجراأت جزایی و قوانین جزا را میکند. چیزیکه تا حال عملی نه کردند. 

مسایل دیګری از قبیل : که در انتخابات مطرح میشود که اګر من انتخابات را بردم عدهء از  سیاسی سازی و عدهء از عدم سیاسی سازی ارګانهای امنیتی کشور بحث دارند.    

جناب آمر الله صالح با وجود ابتکارات و افکار عالی و سازندهء ملی  اش میګویند که سیاسی سازی ارګانهای امنیتی مشکل ندارد. 

من تأکید دارم که مأمور  در ارګانهای امنیتی باید تطبیق کننده های قوانین و مقررات  بوده و از وابستگی سیاسی دور باشند.  مسوول امنیتی در مدت اجرای پُست دولتی باید تعْلُق حزبی خویش را اقلاً  به تعلیق در آورد و این تعلیق باید جز سوگند نامهء  تحریری باشد.

تعین کمیسیون ها در انتخاب افراد به پُست  های  بلند  دولتی یک روش خوب است، اما سفارش کمیسیون ها مشورتی و در داخل خود  همان اداره و در چوکات قانون باشد. اگرانتصاب در بست معین از صلاحیت وزیر و در پست بلند حکومتی  از صلاحیت رئيس جمهور است، مطلوب است تا رئيس جمهور برای چنین انتصاب بورد مشورتی داشته باشد. 

ادارهء امنیت ملی  و استخبارات کشور باید ګردانندهء اصلی و سپاهی ګمنام و دور از میدیا و کمره باشد و از دوربین کمره  دور نګه داشته شود. آما  وزارت داخله، پولیس باید برعکس در پيروی و تطبیق قاطع قانون همه روز در پيش کمره و انظار جامعه و تطبیق قانون که زور و جبر حاکمیت است، باید وسیعاً توسط یونیفورم و پولیس وسعت داده شود. ګمان کنم که جناب آمرالله صالح مرجع امنیت ملی و استخبارات سپاهی گمنام را با پولیس و یونیفورم دار را با هم مغالطه کرده اند. این بدان معنی نیست که قومندان عمومی امنیهء ولایت در نقش آمر جنایي عوض رهبری عملیات مانند رمبو  فلم  امریکایی در پيش کمره اکت کند.    

بخش زیاد مسایل دیګر اند که  عدهء ازسیاسیون ما همین حالا به طور انحرافی و لو غیر عمدی و به خطاء توجیهات و شعارهای غیر عملب و نادرست  میدارند. 

ایجاد شورای عالی دولتی و به این ترتیب پارلمان را نفیه کردن، توافقات و ائيتلافهای سیاسی کردن که برنامه معلوم نیست، قانون اساسی را به نفع خود قبول کردن و در صورت تضاد منافع قانون با منافع شخصی، قانون را با دیده درایی پشت پاء زدن و دهها مورد تأسف بار دیګر داریم که در نهادینه شدن دیموکراسی و حاکمیت قانون و فهم درست از دیموکراسې باید طی و هضم کنیم تا از مرحلهء ګذار کنیم که میګویم: حق بګو خو به طرف من.

 

برای تکمیل بحث سفارش دارم که تعداد اخبار ګمراه کننده، تشنج زا، دروغهای  عمدی و تهمت زدن ها هم کم نیستند. 

لذا باید سخت به دقت قدم برداشت

و من الله التوفیق

 

۲۶/۱/۲۰۱۹