آرشیف
«دهاتی گک» که از زیر خروار ها تاریکی، ستاره های بیرون آورد.
دیپلوم انجینیر عبدالعزیز اویانی
«دهاتی گک» چهارراه، ثمره تلاش های شادروان – حاجی عبدل قادر، شالوده که به کانون دانش پرور کم مانندی تبدیل شد و روشنی آورد و دوکتور های به جامعه سپرد.
در اوایل دهه چهل خـرشيدی، زمانیکه هنوز دهکده های ما در کل و نیمه، شهرهای کشور مان، دبیرستان نداشته اند و مردم در گودال بی خبری از سواد و دانش، بسر می برده اند؛ نخستین قدم ها براي ايجاد مكاتب، تنها به منظور با سواد سازی ی کودکان، در افغانستان و در جمله، در غور هم، بر داشته شده بوده اند. روستا هاي كه برای حاكمان زمان، رشوه ميپرداخته اند تا در دهکده های شان مكتب ( به دید تاریک مردم آن دوران "تاریک پرستی"، اين بنیاد " بچه كافر ساز" ) قدم نگذارد، از سواد آموزی محروم ماندند؛ اما در دهکده کلان چهارراه، افکاری در کل، دیگری زندگی داشته اند و بوده اند شماری کسانی که روشنی می خاسته اند. بخت نيك بوده است با عزيزان آموزش دیده امروزی ی ما كه در آن روستای خدا داده، با ( یادش گرامی باد) مرحوم حاجي عبدل قادر روشنگر (شخصیت كه عاشق ادبيات كلاسيك فارسي درمجموع و به فردوسي بزرگ، به گونه ویژه بوده ) قدرت تصميم گيري را داشته اند. در نتيجه جنبانیدن و تشويق و سهم گيري بی مانند جناب ايشان، در سال 1342 خرشیدی، اولين خانه گکی یک اتاقه برای مکتب دهاتی چهار راه ساخته شده که بزودی، سه اتاقه گردیده و نخستين استاد این دهاتی ی نو پا، جناب مغفور ( یاد شان گرامی باد) ملا عبدالعلي روشن بینی بوده اند كه کار پیشبرد آموزش و پرورش همه سواد آموزان، تا کلاس سوم را بدوش داشته اند وآنهم، در يك اتاق.
از زبان 60- 70 ساله های بیاد دار مان، داستان پیدایش این «سواد آموز – دانش پرور» ما، چنین است:
این «دهاتی گک»، ثمره زحمات و تلاش های حاجی عبدل قادر روشنگر می باشد.
حاجی عبدل قادر بزرگ، کسی بوده است که خانواده اش را از سواد خواندن و نوشتن بهره مند ساخته بوده و خیلی و پیگیرانه می خواسته که جوانان شان باید مکتب بخوانند و بروند دانش بیاموزند؛ اما و بد بختانه، کسانی هم وجود داشته اند که مطابق با میل ساختار سیاسی- اقتصادی مسلط بر امور دینی و دنیایی مردم، عمل کرده، زیر نام و شعار اینکه « ایجاد مکتب، مغایر است با آموزش های دینی و مکتب، بچه های شان را از خانه و دیار شان، دور می سازد و باعث فساد اخلاقی ی شان می گردد و کافر و …. می سازد»، جمع بزرگی از مردم را در مخالفت با پیدایش مکتب، سوق داده بوده اند؛ با آنهم، مبارزات و تلاش های حاجی عبدل قادرِ مبارز راه روشنی و طرفدارانش درین راه، با تحمل و پی نمودن مشکلات فراوان، نتیجه داده و عقل بر خرافات، پیروز شده و آن «دهاتی گک» ایجاد گردیده است.
توسط خود مردم ( بی اندک سهم فزیکی و پولی ی دولت) و با کار بی مزد و دسته جمعی ی شان، خانه گکی ساخته شده بوده از سنگ و خشت و گل و چوب و دارای یک اتاق.
نخستین روز گرد هم آیی دهاتی ها برای گشایش دبیرستان و نام نویسی ی کودکان، منظره بسیار دلچسپی را با خود داشته است: کودکانِ کسانیکه مخالف مکتب بوده اند، پای "بلندک بلندک" می کرده اند تا سن شان را بالاتر از اندازه (معیار) پذیرش، نشان داده باشند و کودکان که هواخواه مکتب بوده اند، خود را "خپک خپک" می گرفته اند، تا خـُرد تر و برابر با اندازه پیش بینی شده، نشان بدهند و بخشی هم، بوده اند که با پرداخت رشوه، از شمولیت کودکان شان، جلو گیری می کرده اند.
به هر حال، نخستین سواد آموزان – دانش آموزان، با تفاوت های سنی ی دو- سه سال، شامل مکتب شده بوده اند. آموزگار این مکتب، از مردم دهکـده و ملای مسجد بوده؛ اما، نبوده است او به مانند امروزی ها (!). او ملای انسانیت و معرفت پروری بوده است وهمانطوریکه آمده است، نام ایشان (یادشان جاوید)، ملا عبدالعلی عارف و معارف دوست بوده، ملای واقعی ی که خودش در جمع حاجی عبدل قادر و همرزمانش، مشتاق دانش و روشنی بوده است.
در ابتدای کار "دهاتی گک»، دانش آموزان، روی گلیم نشسته، سواد می آموخته اند. پسانتر ها، در یک اتاق، دو کلاس و در دو دسته (قطار) جداگانه، درس داده می شده اند. چندی پسانتر، با سه اتاقه شدنش، چوکی ها و میز ها پیدا شده بوده اند.
چند سال پسانتر، این بنیاد دانش دهی، از «دهاتی» به ابتدایی و درین چندی اخیر، به لیسه، تغیر نام و جایگاه داده است.
در آن زمانه های که این «دهاتی گک»، وجود شرف نموده بوده، در مرکز غور پهنـاور، فقط یک مکتب دارای خوابگاه وجود داشته بوده که در آن، حاکمان زمان، فارغان «دهاتی» های قلمرو غور پهناور را (از هر مکتب، تنها یک نفر) و آنهم با لزوم دید و تایید مقام شهرستانی (حاکم)، می پذیرفته اند و جای میداده اند برای ادامه دانش آموزی.
زمانی که نخستین دسته درس آموخته، از کلاس سه ی این آموزشخانه دهاتی، فارغ شده بوده اند، تنها و تنها دانش آموز سراج الدین عبدالله (امروزه، استاد سراج زبر دست و مشعلدار هنر و ادبیات و فرهنگ) به مرکز فرستاده شده بوده و اما؛ حاجی عبدل قادر بزرگوار، از شنیدن این خبر ( که چرا یکی؟)، به ستوه آمده و خیلی متاثر شده بوده و به رسم احتجاج بر بی عدالتی ی حاکم و برای نمایش انزجارشان، چند خشت مکتب را کشیده بوده و دیوارش را زخمدار کرده بوده بوده اند و این کارش، پای ایشان را با دست های به زنجیر، به حضور جناب حاکم تولک کشانیده بوده و ایشان، در جواب پرسش که « چرا چنین کرده؟»؛ گفته بوده اند: « اگر منظور، تنها از داشتن سواد خواندن و نوشتن باشد که فرزندان کلانتر ما، با سواد اند و ما این سواد سه کلاس را که تنها خواندن و نوشتن است، در خانه خود میدهیم برای کودکان خود؛ اما، ما این مکتب را ساختیم تا فرزندان ما علم و دانش بیا موزند؛ سه کلاس که نه دانش است و نه علم؛ چون این مکتب بدرد بخور ما نیست، من خشتی را که خودم، به دلخواه و بدست خود مانده بوده ام، به دلخواه خودم، پس گرفتم». حاکم، با وجودیکه فرمانروای خود کامه بوده، پس از شنیدن چنین جوابی، امر داده بوده است که « ازین مکتب، هر کس میخواهد درس بخواند، به مرکز برود و پس از پذیرش آزمون، شامل مکتب مرکز شود».
به اساس این امر حاکم، هفت نفر دیگر نیز، در همان سال و از نخستین فارغان «دهاتی گک» ( با ضایع شدن یکماه (حمل) تعلیمی در جدال بزرگوار همه – حاجی عبدل قادرِعلمدار معرفت پیشه با حاکم غدار خرافت پیشه)، در ماه ثور، به مرکز رفته بوده اند و شامل مکتب شده بوده اند و درس خوانده اند و در نتیجه، دوکتوران و آموزگاران امروز اند.
پیدایش این کانون آموزشی «دهاتی» چهارراه، در حقیقت، باز شدن دروازه روشنی و خوشبختی و راه بسوی دستیابی به دانش و پله های بلند معرفت بروی فرزندان این مردم بوده است. از همان روز های آغازین این پرورش گاه، فرزندان پر تلاش آنجا، خود را خوبترین های نشان داده اند و قدم های استوار و متینی را در راه کسب دانش و معرفت بر داشته اند. تلاش فرزندن آن مردم، با آنکه «دهاتی گک» شان در گمنامی کل بسر می برده است، آنها را به بلند ترین شاخه های دانش و مسلک داری رسانیده، تا جای که کار های پُر ارزشی را در مجموعه علمی – فرهنگی کشور (حتا برای کانادا) انجام داده اند.
بزرگ سالان غوری ی مان بیاد دارند و یقین دارم موافق اند که میشود صادقانه، حلیمانه و آرام، افتخار بُرد و بالید بخود ( برسم خانواده گی – غوری) و هم، حتا میتوان به آسانی «غـُرید» (برسم غرور ملی- اوغانی، چرخاننده افکار ما) و گفت که آن «دهاتی گک» که پسان، ابتدایی شد، در زمان خود، از نگاه کمیت و کیفیت دانش آموزی، در سطح غور پهناور ما، بی بدیل بود و دانش آموزانش، همیشه و در همه زینه های آموزشی، یا جای نخست را از آن خود داشته اند و یا در جاهای بالایی اندازه گیری های آموزشی – تربیتی، قدم می زده اند. ما شواهد و نمونه های بارزی داریم درین ادعای خود. در آن زمانِ تاریک تر از حال، در کل غور مان نداشته ایم دیگر مکتب دهاتی ی که هفت کودک نوزادش را در یک سال به مرکز غور برساند؛ تنها، «دهاتی گک» چهارراه و از برکت روشنی و مبارزه پیگیر(هزار بار جاوید یاد) حاجی عبدل قادر بزرگ اندیش و دانش پرور، این شمار پرورده خود را در نخستین سال بار داری ی خود، به مرکز غور سپرد و بجا سپرد.
بر حق و درست و لازم است که از نقش عالمانه و خیلی روشنفکرانه بخشی از ملا های شریف آنزمان، در امور آموزش سواد خواندن و نوشتن و پرورش کودکان، یاد آور شد و آفرین ها گفت و در جمله ایشان و به ویژه ، باید یاد کرد که هیچگاه فراموش شدنی نیست، خدمات گرانبهای جناب روشن ما، ملا عبد ل حکیم بزرگوار، ملای مسجد اویان که در چند ماه زمستانی، آموزش ایشان کودکان را کمتر از آموزش تمام ماه های درسی مکتب، نبوده است. رسم درست نوشتن و خوش نویسی را از ایشان آموخته ایم ما و زنده بادش می گوییم تا آخر ما.
این «دهاتی گک» با افتخار چهارراه که اکنون، پس از زینه «ابتدایی»، لیسه شده، در پانزده سال نخست جوانی (دهاتی – ابتدایی) و فعالیت خود ( تا1358 خُرشیدی)، این میوه های گرابهای مردمی را به جامعه ما بار آورده است:
-
محمد نصیر ندا – دوکتور اقتصاد ملی؛
-
نصرالله توفان – دوکتور فلسفه؛
-
سراج الدین سراج – ماستر هنر های زیبا؛
-
محمد قاسم اویانی – دوکتور اقتصاد سیاسی؛
-
عبدل عزیز اویانی – دیپلوم انجینر ساختمانی؛
-
محمدگل صدیقی – ماستر علوم نظامی؛
-
عبدل بصیر استوار – ماستر علوم سیاسی؛
-
عبدل قیوم حسینی – ماستر علوم سیاسی؛
-
بسم الله بلال – ماستر علوم سیاسی؛
-
محمد حسین روستایی – ماستر علوم سیاسی؛
-
محمد نصیر محمدعالم – لیسانس حقوق؛
-
عبدل عزیز عبدل صمد – لیسانس حقوق؛
-
میراحمد حاجی سلطان – لیسانس شرعیات؛
-
محمد احمد – لیسانس علوم نظامی (پیلوت)؛
-
محمداسحاق اویانی – فارغ تخنیکم رادیو-تلویزیون؛
-
محمد سرور قادری – فارغ دارالمعلمین؛
-
عبدالله رحمانی – فارغ دارالمعلمین؛
-
عبدل بصیر قادری – فارغ دارالمعلمین؛
-
امیر محمد محمد رحیم – فارغ لیسه؛
-
محمداسحاق محمد ابراهیم – فارغ لیسه؛
-
غلام محمد خیرمحمد – فارغ مدرسه (ابو حنیفه)؛
-
عبدل فتاح میرزا امیرگل – فارغ فخرالمدارس؛
-
علام فاروق احمد – فارغ لیسه؛
-
شجاع الدین غوث الدین – فارغ لیسه؛
-
گل احمد میرزا امیرگل – فارغ لیسه؛
-
عجب گل بهزاد – فارغ لیسه؛
-
محمدعوض حبیب الله – فارغ لیسه؛
-
مرتضی محمد ابراهیم – فارغ لیسه؛
-
بازمحمد میرزا شهنواز – فارغ لیسه؛
-
امین الله محمدانور – فارغ فخرالمدارس؛
-
مولوی محمد نسیم ملا حیدر – فارغ مدارس دینی؛
-
مولوی عبدل بصیر عبدالله – فارغ مدارس دینی؛
-
و …………………….؟!
و شمار زیادی از فارغان این بنیاد دانشده نامی و با افتخار، با کمال تاسف، نطر به مشکلات گوناگون خانواده گی و اجتماعی و اقتصادی، نتوانسته اند بیشتر و بالا تر از کلاس هشت بخوانند که شمار شان به چندین بار بیشتر از شمار عزیزان اند که نامبرده شده اند درین جا و با هزاران بیشتر افسوس که بخشی هم از شمار کل، در جنگ های کشور و در زد و بند های مسلحانه منطقه ی، به نا حق و نا روا، به شهادت رسیده اند که روح شان را آرام می خواهیم و یاد گرامی شانرا همیشه بیاد.
پایدار و پیشقدم باد و دانش پرور، این آموزشگاه نیک آموز و همه آموزشگاه های مان!!
یاد داشت: چون، این شمار عزیزان ما از آرشیف خاطره هاست و نمی تواند خالی از کمبودی ها و بیرون از اشتباهات در نام ها و نشان ها باشد که ازین بابت، پیش از پیش، هم از آموزش دیده های عزیز مان و هم از خواننده های عزیز مان و همه دوستان، خواهان پوزشیم!
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور