آرشیف

2014-12-31

afrotan

دموکراسی نقابدار و ترفند‌ های قوم گرائی درانتخابات افغانستان !

 

به وسيله چهار چيز با مردم درتماس هستيم.و ارزش موقعيت ما نیز ازروي اين چهار چيز معلوم مي شود آنچه انجام مي دهيم، آنچه جلوه مي كنيم، آنچه مي گوييم، آنطور كه مي گوييم.

 

« ديل كارنگي»

 

پیوسته به گذشته بخش دهم :

با ادامه یادداشت قبلی با اضافه اینکه کشور افغانستان را باید جزیره ای از درد ها و زخم های معلوم و نامعلوم در این مقطعی از تاریخ و جغرافیای از جهان به حساب آورد ، متأسفانه در میان ما ، دولتمردان و نخبه گان این جامعه و متفکران اصلی و مصنوعی ای که به ترتیب اعداد چند وچند مین سورت و بسته بندی شده اند ، هستند نه اند ک که نه تنها به فرآیند مشروعیت و هویت تاریخی و حقیقی جایگاه مقامی بنام ریا ست جمهوری افغانستان کوچکترین توجهی ندارند و به مسأله اجرای اصلاحات ساختاری و توام با عدالت اجتماعی و اقتصادی در افغانستان نیز که اجرای آن از ضروریات و فرائض حیاتی تمامی شهروندان بشمار می آیند به باد تمسخر میگیرند و کسانی را که تحقق عدالت همه جانبه در جامعه درد دیده افغان را مقدم برهمه اولویت ها به شمول سرکسی که بنام «انتخابات ریا ست جمهوری افغانستان!! » برپاداشته اند نخستین وظیفه ای از دولتمردان و نخبه گان جامعه ما میشمارند به عناصر نافهم ، شعاری وساده لوح متهم میکنند! وگاهی ناخواسته و نا آگاه بازیچه ای دالر و دینار قدرت های می شوند که سرنوشت جامعه ما را پشت میزهای منافع خویش تعیین میکنند . جای تعجب آنجاست که این نوابغ تاریخ کشورما بدون آنکه به پرسش اصلی تاریخ ما که آیا جدارها و دیوارهای اراده برپائی انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان ازخاک وآب بومی وافغانی اعمار گردیده است ؟ و یا هم نیاز منافع بیگانه ها اند که به هرقیمتی و در هرنوع شرائطی باید تنور انتخابات درافغانستان گرم نهداشته شود !؟ پاسخ منطقی وعلمی ای دریابند هریکی ازکاندیداهای های گرامی ضمن بیان شعارهای وجیزه آمیز شان پسوند « تداؤم » نظام مافیائی حاضر را نیز بر آن چسپ میزنند !! این بدین معناست که هریکی از آن ها خود را مناسب ترین فردی برای نگهداریی و حفظ نظامی می شمارند که بار ها و بارها بویژه در امتداد ۱۲ سال گذشته فضائل و کرامات!! آن بحیث " مؤلفه های از" مشروعیت ملی ودموکراتیک " از سوی بلند گوهاو وسائل ارتباط جمعی مانند شبکه های ۲۴ ساعته رادیوو تلویزیون ، سازمان های به ظاهر مدنی بیان گردیده است . بدترین نوعی از این تعامل با مسأله مشروعیت مافیائی آنگاه به مسخره کشانیده میشود که تمام یا اکثریت قریب به اتفاق کاندیدا های به اصطلاح " ریأ" ست جمهوری افغانستان که به نحوی از انحا بسیاری از آنها با قدرت های بیگانه بخصوص با شبکه های استخباراتی کشورهای که بنام مبارزه با تروریزم بین المللی در افغانستان حضور نظامی و اقتصادی دارند تکیه کرده اند از فورمولی که بصورت نا امضأ شده در بستر منافع استراتیژیک و دکتورین امنیتی کشورهای شامل در ائتلاف ضد تروریزم بالخصوص کشور نوتولد شده ای نامشروع پاکستان و ایران شیعی امام زمانی ای که از دیربدینسو در عقب سازمان امنیتی ISI راه میرود باساس تقسیم بندی های قومی ازقبیل پشتون ،هزاره ، تاجیک ، ازبیک ، بلوچ وغیره اقوام به نحو کاریکاتوری عمل کرده و در انتخاب معاونین اول و دوم خویش بصورت مطلق معیارهای وارداتی قومی را بحیث یک پروژه بیگانه رعایت نموده اند یعنی اینکه شخص اول اداره در افغانستان باید با تبار پشتون ، معاونیت اول به قوم نجیب تاجیک و معاونت دوم به قوم شریف هزاره متعلق باشند ، این فورمولی هست که درامتداد جغرافیای تاریخی افغانستان همیشه منافع کشورهای بزرگ و اشغالگربیگانه را تحقق بخشیده است . من به عنوان یک مسلمان وابسته به قوم پشتون که اسلام را نه به عنوان یک کار ذوقی Hobby بلکه بحیث یک باور قوی و ایمان آگاهانه و علمی پذیرفته ام هرگونه معادلات اکثریت و اقلیت قومی در حوزه حقوقی را نادرست و شرک میشمارم این بدین معناست که اگر در اقلیمی خاصی و در جغرافیا ی ویژه ای معادله تناسب قومی بصورت مطلق و با فیصدیی بلندی نیز به مشاهده برسد از نظر من در حوزه حقوقی از هیچگونه اعتباری بهره مند نیست و نه میتوان آن جامعه را با مفهوم عدالت که مستلزم مبارزه با چنین مرزبندی های قومی و نژادی است اندازه گیری نمود . پرسش این است که چرا استعمار خارجی به تفرقه های قومی ، نژادی و مذهبی بیشتر تکیه می کند ؟ و حتی کسانی را که بحیث داروغه های جوامع شرقی و اسلامی در هر کسوتی و هر جامه ای میگمارند با نقشه راه قومی و نژادی به قدرت میرسانند ؟ 
جواب بسیار ساده این است که استعمار امپریالیستی معاصر برخلاف استعمارقدیم با میتود استحماری آزموده شده قرن بیست ویکم به صحنه آمده است و چنانچه می بینیم استعمار معاصر بخاطر اغفال اذهان و تحقیر تاریخی توده های مظلوم افغانستان ، سرنوشت مذهب ، قومیت و نژاد را نیز در دست گرفته اند و به القاب بلند بالای علمی و اکادمیک جعلی و استخباراتی وارد صحنه ساخته اند وپروژه اغفال اذهان عامه از اولویت های یک نسل از حق بزرگ و فوری و حیاتی به وسیله پرداختن اذهان عامه به یک یا چند حق کوچک غیر حیاتی و غیر ضروری مورد اجرأ قرار میدهند . برای تحقق سالم و بدون اسیب های جانبی این میتود استحماری ذوق و علائق فرد فردی از نخبه گان حتی روشنفکران و مجاهدان راه استقلال را مورد آزمائیش قرار میدهند و به اقتضای این میتود نرم افزاری در حوزه روشنفکران و نخبه گان وسائل غافل کننده آنها را فراهم میکنند تا این روشنفکران در جلد خودشان فرو روند و از مسأله کل سرنوشت جامعه غافل بمانند ……… ادامه دارد