آرشیف

2014-12-31

afrotan

در سوگ بزرگترین افتضاح انتخاباتی در افغانستان !!

 

پیوسته به گذشته قسمت سی وپنجم

 

میگویند مردی بسیار خسته و کوفته وارد خانه شد و به همسرش گفت؛ غذا را بیاور که بسیارگرسنه ‌شده ام . همسرش دیگ غذا را سردسترخوان آورد ومرد که در عین صرف غذا غُرغُر ‌میکرد. هــمسرش پرسید؛ چی شده؟ چرا غُر مــیزنی؟ غذا خوب نیــــست؟ مرد گفت؛ غذا خوب است ولی تعداد بر سر دسترخوان زیاد است !!. همسرش گفت؛ ولی فقط من هستم ودیگ وتو! مرد گرسنه گفت؛ بهتر آن بود که من باشم و د یگ !

آسمان خونبار میهن ما -آسمانی که هنوز از چتر باروتی افتضاحی بنام انتخابات ر" یأ" ست جمهوری افغانستان کبود است ؛ وهرروزی بر فراز تکه خاکی از توده های جنگزده سوگواراست و اشکریزان ! و این روزها آسمان کبود " گنبد " است که باید نظاره گرصحنه ء خونینی باشد که هراز چند بار درگوشه ، گوشه این سرزمین و با شاخ به شاخ شــدن فرزندان خلف و ناخلف این مرزوبــوم تکرار مــــیشود . بگذارید ببینم کدامین دشمن و با چه نیرنگها ست که چتر چنین کبودی را بر زخم های التیام ناشده میهن ما کشیده است ؟ که « روشنفکران » بله ! " روشنفکران " در کنار پنجره تردید تاریخ ایستاده اند و حرکت تاریخ میهن را تماشا میکنند .! اصلأ این خود تاریخ است که گروهی از درس خوانده های از سرزمین ما در کنار کولر هایCoolers(۱) از شیادان و دروغگویان عَرقِ شرم میریزانند . شاید گروه وگله ای ازهمین شبه روشنفکران اجاره ای و بلندگوهای مافیای بینظیر تاریخ و حوزه تمدنی ما که در" پیشواز یک شکست پیروزمندانه قدرت!! " بویژه با این همه رسوائی و افتضاح انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان هنوز هم نه میدانند که نباید برای تجلیل این شادیی غمناک بیتابی کنند و خود شان نیز دراز میان رفتن وپرپر ساختن فرصت های طلائی که پس از چندین دهه جنگ و نفرت نصیب مردم ستمدیده افغانستان شده بود سهم داشته اند . چنین رجال وشخصیت ها در تاریخ کشورها که هرچند دست شان به نشانه ای پیروزی بر حریفان و رقیبان شان بلند گردد نه میتوانند از مشارکت در ذبح مظلومیت تاریخی یک قوم برئت پیدا کنند . با اینکه خودم به عنوان کسی که حساسیت ها و چاله های دشمن را با مثال های واضیح و ظرافت کار مطبوعاتی آن هم در چنین مقطعی از تاریخ جامعه مظلوم افغانستان انجام نداده ام و نیز به قصور و اشتباهی که در راه اجرای چنین وظیفه ء خطیری سرمیزند اعتراف دارم و حتی پیش از آنکه دیگری بگوید خود بارها و صادقانه به " انتقاد ازخود " پرداخته ایم اما نه میتوانم با دیدن این همه مشکلات و سختی ها ازیکسو وراه حل های توهم آمیزی که از نشانی محافل و تربیون های مذهبی و غیر مذهبی در حوزه روشنفکری با بدرقه ای از تشویق ها و هلهله های مافیائی پخش ونشر میگردد وگوش فلک را کَر میسازند ! چیزی نه نویسم و نه گویم . خوشبختانه یا متأسفانه در کارزار انتخاباتی آخیر افغانستان از همان روزی که قاصدی از سازمان ملل با مردی که تازه بر جایگاه قدرت کاذب یا همان کرسی خالی شده معاونیت اول دست یافته بود پیام جامعه جهانی حاضر درافغانستان را که حاوی جابجائی تمامی مهره ها و پادوهای بومی با هویت افغانی بوده به سمع برادر عزیز مافیائی محمد یونس قانونی !! که برعلاوه کارتجارتی در دوبی که توسط سید اشراق حسینی سابق رئیس سیاسی وزارت داخله که تا تبدیلی حضرت برادر محمد یونس قانونی از مقام وزارت داخله و تقرر درمقام وزارت جلیلیه معارف به آن مقام گماشته شده بود و با احراز مقام وزارت معارف آقای اشراق حسینی سردبیر نشریه فلق در پیشاورپاکستان نیز بحیث معین وزارت معارف آغاز به کار کرد و سخت جالب و شگفت انگیز است که از سوی حضرت یونس قانونی و به همکاریی مستقیم جناب اشراق حسینی برای تقویه بنیاد مالی و اقتصادی وزارت فخیمه معارف صندوقی بنام معارف تأسیس شد و قرار معلوم درحدود دومیلیون دالر پول به حساب آن صندوق واریز گردید اما با دریغ و تأسف که با انتخاب آقای قانونی بحیث وکیل پارلمان و ریاست مجلس ولسی جرگه تمامی پول های ذخیره شده در صندوق اعانه معارف از کابل به دوبی انتقال و تحت نظر آقای اشراق حسینی سرمایه گذاری گردید . اگربگوییم که این برادر عزیز مان " یونس قانونی " !! با ؤقوع حادثه دلخراش یازدهم سپتمبر با چشم سبز ها ی خارجی آشنائی حاصل کرده و نخستین کنفرانس بن را نیز روی همین تشخیص به حضورووجود نازنین خود مزئن فرموده و الی الابد و با ویزه دائمی حیات کره خاکی زمین را "گزوپل " می فرمائید به عمر شریف آن حضرت بویژه در دارالخلافه هجرت توجه نکرده ایم . زیرا واقیعت این است که این برادر یونس خان قانونی از همان دوران نزول در دیار هجرت از وقتی که دست راست و پای چپش را تشخیص فرموده اند با جاسوس جماعت حشر ونشر داشته است اما برگردیم به آنچه که ما آنرا یک پیروزیی توام با شکست میدانیم و برای گروه بازنده نیز شکست مفتضحانه ای می شماریم که بیش از یک دهه از عمر یک کشور و ملت بهترین و بزرگترین فرصت ها ی ترقی و پیشرفت مادی ومعنوی یک جامعه ای که اسیر فقر و جهالت است به هدر داده اند . زیرا هردو دسته اعم از دسته ای تحول وتداؤم و همچنان دسته ای موسوم به اصلاحات و هم گرائی که برای رسیدن به بهشت موعود یا همان قلعه تاریخی ارگ که از برکت فیوضات و کرامات شبکه های استخباراتی به خزانه غیب تبدیل شده است باهم زور آزمائی میکنند ، نتوانیستند به نگاه استراتیژیک جهانیان نسبت منافع خود و مردم افغانستان تغییری وارد سازند تا برای تعامل دیپلماتیک با مردم و ملت افغانستان نگاه نوی را دریابند . بنابراین امروز که جامعه جهانی همه ما را از پایگاه تاریخی و فرهنگی در آورده و مردم افغانستان را به صورت برده های نیازمند و ذلیل وزبون و معتاد و محتاج به بار آورده است میبینیم که افغانستان به یک ایالت فقیرنشین و محتاج و کشور خلع سلاح شده ای که همه ارزشهای ملی مانرا با چند دالر و یورو و درهم معاوضه نموده ایم مبدل گشته است که به گناه آزادی خواهی و استقلال طلبی توسط داروغه های نظامی کشورهای همسایه بویژه سازمان جهنمی اطلاعات نظامی پاکستان ISI تنبیه می گردیم ….

ادامه دارد 

(۱) کولر ها دستگاه های سردکننده ای است که برای خنک ساختن سالون ها ی بزرگ و مهمان سرا ها استفاده میشوند