آرشیف

2020-10-14

درنگی بر لفاظی های قانونی در مورد «بن» در نشستی که بنیاد مولنا برگزار کرده بود؛

 
من در نشست مجازیی که از طرف بنیاد مولانا برگزار شد و آقای قانونی سخنران اصلیِ آن بود، حضور داشتم. از ضعف مدیریتی و مشکلات تخنیکی برنامه که خسته‌کننده بود، بگذریم، خوبیی این برنامه در آن بود که آدم‌های درشت و چیزفهم چون اندیمشند صاحب( محمد اکرام اندیشمند)، انصاری صاحب( شیخ بشیر احمد انصاری)،  خراسانی صاحب( عبدالحی خراسانی)، دکتر عزیز احمد بارز و به ویژه کوهستانی صاحب( جاوید کوهستانی) بود،  که حضورشان برنامه را رنگ دیگر بخشیده بود. طبق آگهی قبلی قرار بر این بود که قانونی به ابعاد تاریک و ناگفته‌ی « بن» بپردازد و اغلب- از جمله خودم- انتظار داشتیم، که اوشان از بن به عنوان یک اشتباه استراتژیک و تاریخی نام ببرد و حب و قبح آن را بر شمارد. معایب آن را مایه‌ي تاسف و مزایای آن را حايز اهمیت و پاسداری قلمداد کند.
اما عکس انتظار، با تنقاض‌گویی‌ها و زبان‌بازی‌های معروف‌اش«بن» را توجیه و از آن به عنوان یک دست‌آورد تاریخی یاد کرد و مردم افغانستان به‌ویژه جبهه‌ی متحد و منتقدین« بن» را نیز منتدار خویش خواند. او تا آنجا پیش رفت که گفت: «بن به آرمان‌های قهرمان ملی پایبند ماند و در واقع آرمان مسعود در بن تحقق یافت». قانونی از یک طرف «بن» را دست‌آورد قابل افتخار و دفاع خودش توصیف کرد و از طرف دیگر تلاش کرد پس از بیست‌ سال ژاژخایی  کوزه‌ی ملامت «بن» را بر سر دیگران بشکند. این تعارض و تناقض‌گویی آشکار در اکثر قسمت‌های سخنان او قابل رویت بود.
 در یک نوار صوتی که از مرحوم پرفسور برهان‌الدین ربانی رییس جمهور دولت اسلامی وقت در دسترس است، استاد میگوید: «هیات افغانستان به رهبری قانونی خلاف صلاحیت و دستور عمل کردند. من به قانونی گفتم اگر خلاف دستور‌ و صلاحیت عمل کردید، مورد طعن و نفرین مجاهدین قرار خواهید گرفت. بناان اگر فشار احساس کردید، جلسه را ترک کنید». در جای دیگر دکتر پدرام که از اشتراک‌ کنندگان «بن» بود، روایت دارد، که قانونی به تماس‌های استاد پاسخ نمیداد و استاد از این امر شاکی بود. حتی گفتنی ست که از آمریکایی‌ها خواستند، خطوط تماس استاد را اخلال کنند، که چنان کردند. قانونی اما صریح و آشکار خلاف روایت مرحوم استاد شهید و گواهان عینیِ «بن» صحبت کرد و حتی سعی داشت  استاد را یکی از مهندسین« بن» توصیف کند و دست‌ استاد را نیز در آن گندکاریی تاریخی‌شان آلوده نماید.
  قانونی گفت:« اگر ما خلاف دستور استاد عمل کرده بودیم، یا اگر استاد راضی نبود، وقتی ما به کابل آمدیم، استاد میتوانست با یک کنفرانس خبری ما را خلع صلاحیت کند و معامله بن را رد کند.» منطق این استدلال یک عالم « پانگ» دارد. وقتی شما آقای قانونی با فهیم‌خان و امرالله خان و عبدالله خان با  تقسیم وزارت‌های داخله و خارجه و دفاع و امنیت در معیت خلیلزاد و ابراهیمی و کرزی با پشتوانه‌ی‌ آمریکایی وارد کابل شدید، کدام منطق و عقل به استاد اجازه میداد در کابل علیه شما کنفرانس خبری بگیرد و شما را خلع ید و سلب صلاحیت کند؟
یکی از عواملی که قانونی در امضای موافقت‌نامه‌ی بن عنوان کرد، فروپاشیی جبهه متحد و امکان شروع درگیری‌های تازه میان متحدین‌شان بود، اما از ارایه‌ی دلیل این فروپاشی طفره رفت.  آقای جاوید کوهستانی که یکی دیگر از سخنران‌های نشست بود، واضح و در حضور خود قانونی گفت« دلیل ازهم‌پاشی جبهه متحد، زیاده‌خواهی‌های هیات کابل بود». در واقع تقسیم وزارت‌ها و بست‌های کلیدی بین قانونی و یاران نزدیک‌شان فهیم‌خان و عبدالله خان…و عدم تمکین به حق و سهم متحدین‌شان در دولت آینده‌ی کابل  سبب فرو‌پاشیی یا اختلاف جبهه متحد بود.
آقای قانونی«بن» دیروز را با « دوحه‌»ی امروز مقایسه کرد و گفت چنانچه امروز دولت افغانستان هیچ‌کاره‌ی گفتگوهای دوحه است و تصمیم‌گیرنده‌ی اصلی آمریکایی‌ها هستند، تصامیم اصلی « بن» نیز در دست آمریکایی‌ها بود. اگر بپذیریم که چنین بوده، پس قانونی و همراهانش در جامه و تنه‌ی شاه شجاع درانی حضور داشتند و «مکناتن»‌های آمریکایی تعیین‌کننده اصلی بودند. این بدین معنی است که قبح و حسن«بن» بیشتر متوجه آمریکایی‌ها است، و منطق منت‌گذاری و فخرفروشی سفاهت است. ذلت‌پذیری و خفت هم افتخاری دارد؟.
 در ضمن، نفس همین مقایسه« بن» و «دوحه»  نیز ناشیانه و تحقیر خود و تحسین طالبان است. جبهه‌ی متحد وارد کابل شده بود و دولت، نیرو، قلمرو ارتش و توپ و تانگ داشت. در صورتیکه  طالبان حتی یک مرکز ولایت را هم در اختیار نداشتند/ ندارند و با آمریکایی‌ها وارد گفتگو شدند و آنها را وادرا به تمکین کردند. خواست‌های خویش را یکی پی‌دیگر و طی یک پروسه‌ی طولانی و توان‌فرسا روی میز چانه‌زنی تقریبن تا کنون تحقق بخشیدند. اما قانونی‌ و همراهانشان با یک گوشه‌ی چشم نشان دادن، تمام آنچه دیگران با سوزن خرمن کرده بودند، با شاخی و دودسته تحویل آمریکایی‌ها دادند. آنچه اما در سخنان و واکنش قانونی نسسبت به منتقدین و مخالفان‌اش واضح بود، این بود که او بر سطح تنفر و حساسیت مردم نسبت به عملکرد او و یارانش در «بن» آگاه است و آماده است به هر قیمتی خودش را تبرئه، محاسن «بن» را – اگر حسنی داشته باشد!- به خودش یدک کشیده و قباحت و معایب‌اش را بر گردن ثانی و ثالث بیاویزد.
عصاره‌‌ی‌  داستان این است که، قانونی مثل هر معامله‌گر دیگر سعی میکند بن را توجیه ، و برای آن دلیل ارایه کند، کاری که شاید اگر هیتلر هم زنده بود، در مورد آخاو و آشویتس و داخاو … و بقیه جنایات نازی‌ها میکرد.
 
باسط آریانفر