X

آرشیف

درد غــــربـــــــت

 

 

عمریست که از خانه وکاشانه جداییم
‎دایم به قفس بسته وبی دست وپاییم
‎عید است وبرات وشبی نوروز چه دانیم
‎یکسان شده ایام چو در بند بلاییم
‎گویند که بهار است وشب و روز نو آمد
‎شامی بی سحر داریم واز روز گداییم
‎هر دم چو عید باشد وهر یوم چو نوروز
‎گر پای سلامت همه  ز ین ورطه براییم
‎بارش   دل انگیز   وصفای لب جویبار
‎از چشم   تصور    بدر و فکرِ   بقاییم
‎لطف ونظر دوست که دمساز و شفا بود
‎از ظلم وجفای چرخ بی یار ودواییم
‎از خاطر محزون چه جویید طر ب و عیش
‎اشکیم وفغان داریم دردیم ونداییم
‎درد و غم ساحل را از موج بلا پرس
‎برباد ونگون همچون برگی لبِ چاهیم
‎نشیط سخن دل را با  خود به خفا گفته
‎فریاد مپیندارید صبرییم و وفاییم

 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.