آرشیف

2015-6-12

مولانا کبیر فرخاری

داوود شـهـیـــد

 

شهید راه حق داوود بیدار

کند تا دشمن دون بسته بر دار

به قصد قلع دزد و انتحاری

چو یل با خود برد شمشیر پیکار

نبردش همچو رستم در مصاف است

بشوید دامن میهن ز اشرار

تو گویی افسر دیرینه باشد

برزمد با غلام دال و کلدار

شکر ریز از دهان- هنگام صحبت

دهد انگیزه بر اصحاب دیندار

ز مرز و بوم کشور در دفاع بود

به تیر جهل شد بر خاک هموار

به تیر دشمنان تشنه بر خون

بخاک افتید این فرزند فرخار

بدست طالبی برنام افسر

زد این افرشته را یک دیو سرکار

نمیبینی که دشمن در کمین است

به دل پر کین-به سر صد پیچ دستار

غریو مرد و زدن بر آسمان شد

که پروین و زحل افتید از کار

ز آه سر کشید از روزن دل

شفق را ابر غم پوشید رخسار

به پای دین زند با تیشه طالب

نمیداند به دین این دیو خر کار

خدا آسوده دارش در دل خاک

رود در باغ جنت نیک کردار

بیا (فرخاری) گویم ویژه حرفی 

جهالت حاکم است هر لحظه هشدار

مولانا عبدالکبیر (فرخاری)
ونکوور کانادا
۵ جون ۲۰۱۵