آرشیف
خسته شـــدم
نعمت الله ترکانی
ازیـن زمــین و ازیــن آسمان خسته شدم
و از شکســت دل عاشقــــان خـسته شدم
مرا بگیـر و به سوزان به شعلۀ خشم ات
که از دورویی خــلق جهـــان خسته شدم
چمن فسرده و از و برگ و بار بی قسمت
ز ناروایی فـــصل خـــزان خســــته شدم
بریــده دست مرا دوست، تـا بــه او دادم
ز مهــــربانی آن دوســـتان خســــته شدم
صـــدای تیشـــه فـــرهاد انفجار غم است
به عشق مرده ام و از امـتحان خسته شدم
نگفــــته ام سخنــی امر قـــتل مـن دادنــد
من ازنتـــیجـۀ ایـــن گفــتمان خـسته شدم
نگشت رنگ معــانی به قــلب ها ظـــاهر
بــرای این همــگی، از زبان خسته شدم
خــدای را نـفــسی باش بــرکـــت دل من
که ازمعــانی ســود و زیان خــــسته شدم
نرفت به کعبۀ مقصود و عمر من بگذشت
ز عـــزم رفــتن ایــن کاروان خــسته شدم
نعمت الله ترکانی
23.2.2008
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور