آرشیف

2015-2-7

سید عیسی حسینی مزاری

خروج نیروهای خارجی؛ راه بازگشت امنیت بــــــــــه افغانستان

حضور نیرو های خارجی در افغانستان از موضوعاتی است که همواره توسط محافل سیاسی و رسانه های جمعی داخلی وخارجی مورد توجه قرار گرفته، به نفع و یا علیه آن مواضعی اتخاذ گردیده ولی در رابطه با استقرار دایمی این نیروها در کشور، کمتر نظر موافقی وجود داشته، عده ای محدودی، اگرچه چهره افغانی دارند، اما معلوم نیست که چه دلبستگی و یا سر سپردگی به اجانب دارند، خوشحال اند از این که زمینه حضور دایمی این نیروها در افغانستان فراهم شود، آن هم به این بهانه و تحلیل و یا القای این ذهنیت، که اگر نیروهای خارجی در افغانستان نباشند نا امنی گسترده حاکم گردیده چه بسا جنگ های خونین داخلی از سر گرفته خواهد شد، اما اکثر صاحب نظران و حتي توده های مردمی، نه تنها با این ایده موافق نیستند که مخالف جدی حضور نیروهای خارجی در افغانستان بوده، بر این ادعا صحه می گذارند که نفس حضور نیروهای خارجی در کشور مشکل ساز می باشد چه رسد به نوع عمل و اندیشه آنها که بسیار تحریک برانگیز است و گذشته از همه این ها، اصولا خارجی ها نه تنها تصمیم بر تامین امنیت در افغانستان ندارند، که هم خود سعی دارند جهت توجیه حضور شان در افغانستان، کشور نا امن باشد وهم باعث می گردد همسایه های افغانستان، از این حضورحساس گردیده حد اقل برای دفع توطیه غربی ها علیه کشورهای خود شان، وارد عمل گردیده دستی به مسایل افغانستان دراز نمایند و اما تفصیل ادعا:
نفس حضور نیروهای خارجی در کشور مشکل ساز است
مردم افغانستان نسبت به خارجی هایی که احساس کنند هم دین و هم آیین آنان نمی باشند بدبین به نظر رسیده و نمی توانند خود را قانع کنند که ارتش بیگانه، کارشناسان نظامی و حتی سیاسی آن ها در افغانستان، حضور داشته باشند. ناگفته پیداست که این بدبینی زمانی جدی تر خواهد گردید که این ظن وگمان پیدا شود که این نیروها براساس غرض و هدفی در کشور حضور دارند و حتی اگر هیچ تحرک و عملی هم از این خارجی ها سر نزند، بازهم مردم نسبت به آن ها بدگمانند وهمین وضع، موجب می گردد که احساس امنیت به مردم دست ندهد و این حالت روانی چه بسا اوقاتی، خود به خود موجب دامنه دار شدن نگرانی و احساس نا امنی می گردد ودریک جامعه، اگر احساس نا امنی وجود داشته باشد، پیامد تحقق نا امنی را به دنبال خواهد داشت.
نوع اندیشه و عمل خارجی ها تحریک بر انگیز است
مردمی که به صرف حضور نیروهای خارجی در کشور شان حساس باشند، معلوم است که نسبت به اندیشه وعمل آنان در داخل افغانستان بیش از پیش حساس خواهند بود. چنانچه مردم ما نیک می دانند که خارجی های حاضر در افغانستان از اندیشه ضدیت با اسلام برخوردار هستند، چه آن هایی که در عرصه فرهنگی وسیاسی کار می کنند و چه دسته های دیگری که در میدان نظامی در تلاشند، همه وهمه به نوعی علیه هست وبود مسلمانان می باشند. چنانچه آن بخشی که مشغول کار فرهنگی- فکری اند، در راستای ترویج اندیشه مسیحیت کار می کنند ویا با تهاجم شدید فرهنگی خود، سعی می نمایند مردم افغانستان را از اعتقاد و معنویت تهی نموده به سوی ابتذال و بی بند و باری سوق دهند و آنانی که کار نظامی می كنند،  نوع رفتار آن ها چه در بخش عملیات های خود سرانه وقتل وکشتار افراد بی گناه و چه در بعد تلاشی های نا به هنگام وبدون دلیل خانه های مردم  و بازرسی بدنی زنان و دختران این آب و خاک، حساسیت بر انگیز می باشد؛ این شیوه و روش خارجی ها درافغانستان، موجبات تحریک احساسات ملی را برانگیخته، زمینه نارضایتی مردم را به وجود آورده وهمین وضع زمینه ساز ایجاد حد اقل دوحالت در میان آحاد افراد کشورخواهد گردید: یکی این که مردم را نسبت به تامین امنیت به گونه ای بی تفاوت می سازد که اگر فردی از اتباع وطن، عواملی را در حال اقدام علیه امنیت ملی ببینند، با آن که قدرت مقابله داشته، می توانند حداقل مانع هر عمل مجرمانه ای گردند، هیچگونه عکس العملی از خود نشان نمی دهند و دوم، زمینه ساز پیوستن دسته های مختلف مردمی به گروه های مسلح و مخالف دولت می گردد.
خارجی ها اصولا تصمیم بر تامین امنیت در افغانستان ندارند
از ابتدای حضور نیروهای خارجی در افغانستان، همواره گفته و نوشته ام که این نیروها قصد تامین امنیت را درافغانستان ندارند. چه اینکه راه تامین امنیت درافغانستان از مسیر نظامی وافزایش نیرو وراه انداختن جنگ های آنچنانی نمی گذرد، بل وضع را بد تر خواهد نمود. با آنکه کاملا مشهود و محسوس است که توجه به وضعیت اقتصادی مردم و ایجاد اشتغال و تسریع روند بازسازی و کمک به دهاقین و صنعتگران و ده ها مطلب دیگر از این نوع، راه تامین امنیت می باشد و عمده تر از همه می بایست دولت افغانستان ، مورد تقویت قرار گرفته، افغان ها آزاد گذاشته شوند تا به هر نحو ممکن سرنوشت خویش را تعیین نمایند، اما در این مسیر نه تنها در گذشته اقدامی صورت نگرفته که در آینده هم هیچ تصمیم بر حرکتی در مسیر شاهراه  سازندگی همه جانبه افغانستان و کمک در راستای تامین امنیت و ثبات متصور نمی باشد.
عده ای از آگاهان امور معتقداند که غربی ها به خاطر دلسوزی به افغانستان، تلاش برای حضور دایمی در کشور ندارند بل اهداف دیگر منطقه ای دارند و علاقمندند در جهت پیگیری عملیات های سیاسی و اطلاعاتی ودر صورت لزوم، نظامی، که محور همه آن ها کشور های همسایه افغانستان و قدرت های منطقه ای مانند چین، روسیه و ایران و حتی هند و پاکستان می باشد، کار نمایند و هزینه مصرف کنند. در این صورت علاوه بر اینکه هیچ تلاشی برای بهبودی اوضاع افغانستان نخواهد شد و بر رغم اینکه افغان ها از صرف حضور و سپس نحوه عملکرد خارجی ها دلخور وحساس می گردند، کشور های همسایه ومنطقه نیز حساس شده و چه بسا پای آن ها هم وارد عرصه رقابت های منطقه ای گردیده، دست مداخله جویانه، آن هم با هدف مقابله با رقبای غربی خویش در داخل افغانستان، دراز نمایند که مسلما این عامل، مزید بر دیگر علت ها، زمینه های نا آرامی و بحران در افغانستان را فراهم می نماید که اولین قربانیان این وضع مردم وکشور ما خواهد بود.
بنا براین به نظر می رسد که تنها راه برگشت امنیت وثبات به افغانستان خروج نیروهای خارجی از افغانستان و سپردن اختیارات و تعیین سرنوشت سیاسی به دست خود افغان ها است و اگر واقعا دولت و مردم افغانستان مورد حمایت جدی قرار بگیرند هیچگاه نیازی به حضور این چنینی نیروهای خارجی در داخل کشور نخواهد بود. والسلام