آرشیف

2014-12-31

afrotan

خدا را شکر که دشمن بیدار است !

میگویند شخصی که تازه از قریه به شهر آمده بود جهت اصلاح مو نزد دکان سلمانی رفت ، سلمان که جهت حفظ نظافت با چپن سفید ملبس بود تازه وارد فکر کرد که داکتر است مگر مو های سر را هم اصلاح میکند ، در خطاب به سلمانی گفت : داکتر صاحب ! کمی مو هایم را اصلاح کن وقتی سلمانی شنید که وی را داکتر خطاب میکند با خود تصؤر کرد که با شخص نهایت ساده روبروهست سلمانی بلا درنگ جواب داد : که چه نوع مو؟ به سیستم بی غیرتی یا غیرت ! یعنی غیرت آنکه مو ها خشک و بدون آب تراشیده شود و با بی غیرتی آنکه اول موها را با کمی آب تر ساخته و سپس تراشیده میشود ! مرد تازه وارد وقتی این اظهارات سلمانی را شنید در پاسخ به سلمانی گفت : موهایم را به طریقه غیرت اصلاح کن مگر کمی آب بی غیرتی را هم بر آن بزن ! سلمان نیز پس از چند دقیقه تمامی موهای سر تازه وارد را با آب بی غیرتی تر ساخت و تراشید .

 

پیوسته به گذشته قسمت بیست و سوم :

اززمین و هوا توطئه می بارد ما را همچون جمع هفتاد و دوتن در شب عاشورا محاصره کرده اند ، آب را بروی ملت مظلوم ما بسته اند و باران تیر وتحقیررا گشوده اند .یا به مصداق ضرب المثل معروف " سنگ ها را بسته و سگ ها را رها کرده اند !!" و در این میان زمامداران مافیائی مملکت ما چنان آسوده خفته اند که مگر شیپور جنگ تن به تن بیدار شان کنند . هربار که آتشی معرکه داخلی به هراسم و رسمی زبانه میکشد و هر گروهی با شعار های مذهبی – قومی و حتی روشنفکریی ضد مذهبی علیه گروه دیگری رجزمی خوانند ، لشکرکشی تبلیغاتی میکنند و هرگروهی و قومی برای محو قوم و گروه دیگری نقشه میکشند ناگهان سروکله ای مبارکه ای از بیگانه ها با بُشکه های پُر از نفت نمایان شده و بر آتش معرکه نفت ریزی میکنند . خدا را شکر که اگرما غافلیم دشمن ما هوشیار است و اگر ما خوابیم دشمن ما بیدار!! که سروصدا های دشمن ما را هم از خواب بیدارمان میکند .ازدشمن باید سپاسگذاربود که هربار با ایجاد حوادث عجیب و شگفتی در حوزه سیاست و عرف بین المللی درس بزرگی به ما می آموزد وزنگ خطر دوباره و نخواسته ای را درسرتاسرمیهن خونبارمان به صدا در می آورند. تازه ترین خبری که آخیرأ در پی رهائی پنج تن از رهبران ارشد طالبان در مقابل یک سرباز امریکایی بنام بو بریگدال bowe bergdahl منتشر شد پرده از یک گند بوی ناک دیپلماسی زمامداران افغانستان برداشت و ناتوانی اصلی بلند ترین مراکز قدرت درحوزه سیاست خارجی افغانستان را به نمائیش گذاشت .

پنج تن از سران طالبان که در بدل یک سرباز امریکایی بنام بو بریگدال bowe bergdahl از زندان گوانتانامو آزاد شدند .

پنج تن از سران طالبان که در بدل یک سرباز امریکایی بنام بو بریگدال bowe bergdahl از زندان گوانتانامو آزاد شدند .

واین ماجرا که بر سر مهره های داخلی قدرت در افغانستان رفت منحصر به فرد نبوده و از همان آغاز حضور نیروهای خارجی در افغانستان با ؤضوح به مشاهده میرسید چنانچه کشورهای خارجی به تناسب « مزاج شریف منافع استراتیژیک !! » شان در افغانستان نیروهای نظامی خویش را در مناطق مختلف افغانستان از کابل تا قندهار و از هلمند تا قندوز و مزار در جغرافیای به خون آغشته افغانستان جابجا ساختند و حتی هیچ یکی از همکاران ائتلاف جهانی ضد تروریزم اجازه انجام عملیات مشترک با تروریزم و القاعده را یکجا با سربازان و عساکر مستقر در ولایاتی که پایگاه های نظامی دیگر همکاران خارجی در آن واقع بود نداشتند . ازاین جهت اندکترین آثاری که بر کالبد رنجور ملت افغانستان بجاگذاشت تب شدیدی از جنس مافیایی بوده که در ظرف یک دهه و سه سال با یک بیماریی مزمن وناشناخته ای مبدل گشت که متخصصان و دانشمندان علوم جامعه شناسی و تاریخ وابسته به بزرگترین آکادمی های علمی جهان نیز ازشناخت و مدوای آن ناتوان گشته اند . شگفت اینجا ست که عوارض این تب شدید مافیائی بر تن رنجور ملت افغانستان آرام ، آرام ظاهرشد و زخم های کهن ملت را تازه ساخت . لهذا نباید تعجب کرد که این همه فیلیسوفان – دانشمندان و شخصیت های ملی و متفکران دسته بندی شده به چند و چندمین جهان تفکر و اندیشه که اکنون به وجد آمده و برای بحران عمومی جامعه نسخه نویسی میکنند تا اکنون کجا بودند و چه میکردند ؟ طبیعی است که وقتی در فرآیند جامعه شناسی تاریخی و در حوزه حقوقی مفاهیم مهم و ارزشمندی چون خدمت به مردم و مؤلفه های خدمت گذاری که بار وجدانی و اخلاقی دارند ناپدید گردند و بینیش فلسفی بشر و احادی ازشهروندان یک جامعه تنها بر فورمول های مادی اندازه گیری شوند و ضرب المثل آموزنده و تاریخی معروف " من زنده جهان زنده من مرده جهان مرده " به فرهنگ و سنت تاریخی مبدل شوند نه تنها هرگونه نگاه انسانی به تاریخ بویژه در حوزه معطوف به سیاست و اقتصاد یک جامعه امر غیر عاقلانه و نادرست پنداشته میشوند بلکه به جهت نشانی شدن انجام کارهای خیریه و انسانی بحیث ویروس ها و آمیب های مهلک اجتماعی کسانی را نیز که مصاب با چنین مکروب ها وویروس های مزمن و مهلک شده اند در جدار های امنیتی و حفاظتی برای مدت لازم قرنطینه میکنند . چنین است که به قول دانشمندی ملت ها را نباید از توپخانه های دشمن هراساند بلکه جامعه و نسل معاصر را ازشیوع چنین بیماری مزمن و مهلک ضد ارزشها باید از خواب غفلت بیدار و آگاه ساخت . تا مبارزه بی آمان با این ویروسی را که از خون ارزشهای معنوی و ملی جوامع بشری تغذیه میشود در اجندای کاری خود قرار دهند . مطلب بسیار روشن و درعین حال تحقیر آمیزی که در معامله تبادله بو بریگدال bowe bergdahl سرباز امریکائی در بدل رهائی پنج تن از رهبران ارشد طالبان از زندان گوانتانامو کوبا برای قصر ریاست جمهوری افغانستان به بار آورده این است که این معامله از یکسو در قلمرو دولت جمهوری اسلامی افغانستان انجام یافته است و از سوی دیگر، بلند ترین مقام در اداره افغانستان یعنی والا حضرت حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان آنگاه از انجام چنین توافق آگاهی حاصل کرد که چند ساعت پس از کنفرانس مطبوعاتی آقای بارک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده امریکا نه از سوی رئیس جمهور امریکا بلکه توسط جان کِری وزیر امور خارجه امریکا انجام موفقانه تبادله مذکور به اطلاع حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان می رسد . درپرتو چنین رویه قصر سفید واضیح ترین تعبیر آن است که حتی ایالات متحده امریکا به دلیل شعار های مفتکی و پوپولیستی که از سوی حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان سرداده می شد نتوانیسته اعتماد جامعه جهانی بویژه ایالات متحده امریکا را تا سطح وزیر خارجه یک کشور مستقل نیز کسب کند . این رویه ایالات متحده امریکا که به دلیل روشن از بی کفایتی مزد بگیران ارگ « نه زمامداران میهن »* بوجود آمده است بیش از هر زمان دیگری توجه تمامی روشنفکران اصیل میهن باید معطوف دارند که این برخورد نا متعارف سیاسی ایالات متحده امریکا نه در مقابل یک دست نشانده آنها است بلکه تجاؤز به جوهر نازک مشروعیت ملی محسوب میشود که فرد فردی ازفعالان سیاسی این میهن باید درسنگر دفاع از آن حضورداشته باشند ! بله ، روشنفکران رسانه های گروهی و محافل " سیأ " سی بعضأ بیداد کردند و صدای اعتراض نیز بلند نمودند اما هیچگاه بصورت واضیح به رسوائی آخیر تبادله سران طالبان در قلمرو افغانستان و در تاریکی نگاهداشتن بلند ترین مقام کشوریعنی " ریأ " ست جمهوری افغانستان و آگاه ساختن وی توسط وزیر خارجه امریکا از هیچ یکی از کاندیدا های محترم " ریأ "ست جمهوری افغانستان صدا بر نه خاست ، هرچند که این گونه انحرافها و بی توجهی ها که عمدتأ ناشی از انحراف های بنیادی و متعلق به پایه ها و ساختار ها می شوند و به عبارت دیگر خانه از پای بست ویران است خواجه در فکر ایوان است ! 
 

ادامه دارد

* بخاطری مزدبگیران ارگ گفته شده که اکثر کارمندان ارگ هیچگاه با رأی آزاد و روحیه مردم سالاری و دموکراسی انتخاب نشده بلکه بحث مزد بگیران جامعه جهانی از سوی شبکه های جاسوسی گماشته شده اند