آرشیف

2014-12-26

سناتور معاون احمد

حکمی که عملی نشد…

 

 سینه مالا مال درد است ای دریغا مرهمی          دل زتنهایی بجان آمد خـــــــــــدایا همدمی
 سوختم درچاه صبرازبهرآن شمع چـــگل           شاه ترکان فارغ است ازحال ماکورستمی

 
در دیارغور وروزگاران دردمندان غور نگاه کنید!
 
دریای خروشان هریرودباسرشیبی تندترازدیارغورنه تنها سرچشمه گرفته بلکه ازمرکزی شهرچغچران مرکزولایت غور که بیشترازچهل سال سابقه واحد اداری دارد می گذرد. ازآب این دریا صرف زارعین تهی دست به شکل عنعنوی دوران کهن بندهاوجوی های کوچک غرض آبیاری زمین های هموار خویش استفاده اندکی می نمایند . این زارعین درعین حال که صاحب وسایلی معمولی اند گاه گاهی بیشترین نیروی انسانی خودها را به کارمی بندند تا استفاده بیشتری برای آبیاری زمین های بکربایرشان نمایند ازیک جانب  باوسایلی اندک استفاده دهقانی وازجانب دیگر عدم توجه مسؤولین محترم زمینه رشد درعرصه زراعت را به ایشان فراهم نساخته این عواملی ودها موارد دیگرباعث شده که بافقروتنگدستی دست وپنجه نرم نمایند . درحالیکه باگذشت دها سال ازسوابق موجودیت واحد اداری که درفوق ذکرداده شد نباید حال ما به این وضعیت نابسامان قرارمیداشتیم ، قابل ذکرمیدانم صرف نخستین والی غور بنام محمد حنیف خان مرد کار آمد،دلسوز به وطن وصاحب درایت وبینش باوجودیکه زادگاه اصلی شان ازولایت غورنبود ولیکن توانایی ،کار آیی ودلسوزی اش باعث تشویق مردم وحرکت وبه سوی بهترساختن زندگی ، چنان عاقلانه ، مدبرانه گام برداشت که هم  اکنون مردم حق شناس وحق بین غوری ما اعمال نیک آن را فراموش نکرده بلکه بدیده قدرمی نگرند ازجمله نهال شانی ، ایجاد باغ ها ونام گذاری دره کرگوش به (گل دره) شاهکاری بزرگ اش به حساب می آید و سرسبزی ،شادابی وزیبایی توجه خاص خویش را مبذول داشته بود. مگرحکام بعد آن یکی بعدی دیگری جز عیاشی ، خوش گذرانی وجمع کردن مال ومنال مردم برای خودشان ، ابتکاری دیگری نداشتند . وازجانب هم ربط وضبط با خوانین منطقه مردم را به اصطلاح به خواب خرگوشی عادت داده که نتیجه آن فقروفقرزدایی دامنگیر مردم شد این مطلب به جای رسید که حتا ضرب المثل عامیانه مردم که می گفتند:((آیا قبرستان گوشنه "گرسنه " مرده را دیده اید؟)) که ماشاهد گرسنه مرده ها درسال های 1350الی 1351 درزمان حکومات آرمش ، وصلح بودیم که زنان ، اطفال وهم کس به فرار ، مهاجرت وازهم دیگر بیزار مبدل شده بودند. هرگز نمی توانم حکایت بیشتری ازچشم دیدهای خود را تحریر بدارم . اما حقیقت همان بود که به عنوان سرنخ بیاد قلم به دستان وادبا غوری وغوری تبارها داشته باشم ، مطمین هستم ایشان به صورت جدی آن حوادث ناگوار را تحقیق وبدست نشر بسپارند.
   این مطالب وده ها مطالب دیگروجود داشته به دوران آرمش بالای ما ومردم ما تحمیل گردیده بود.
 حال برمی گردم تاحقایق موجوده را نیز بازگونمایم : درسال 1383 جناب آقای کرزی رییس جمهورکشوربه غورسفرنموده ازبالای آب دریای هریرودگذشت وسخنانی چند پیرامون قضایای مختلف بعداٌ سری راحوال شهروندان مرکزی غورهم زد ، ازجمله هدایت ، دستوروباالاخره احکام را راجع به اعماربند برق چند کیلواته را به حضور حاضران اعلان داشت تا ازانرژی خداداد دریای هریرود استفاده شود وچغچران «فیروزکوه»مرکزغور ازتاریکستان نجات یابد.  ازآن تاریخ تا کنون هفت سال می گذرد ، که یک گام عملی وقابل ملاحظ درین راستا برداشته نشده قضاوت کنید با موجودیت ارگان های مرکزی ، محلی ومقرری مسؤولین امور که تخصص درعرصه های مختلف بخصوص بخش اداره داشته باشد استخدام می نمایند علی الخصوص که اصلاحات اداری لاف وگزاف شان بیشترازدیگران زنگ اش صدا دارد کدام عوامل باعث کندی کار شده تاچنین حکمی صریح وروشن درحضورمردم جنبه عملی را بخود نگرفته وتحقق پیدانکند؟ جواب رو   شن است ماغوری ها درحکومت جایگاه مناسب نداریم درکابینه دولت ، کارمند نزدیک به وزیرصاحب ، معین صاحب وغیره صاحبان ونماینده خویش که ازاهل خبره باشد نداریم ،بدین لحاظ «هرکس دست دارد حلوابخورد» . نتیجه بر آن شد تا تمام عوامل فوق الذکر دست بدست داده حکم تحقق پیدانکند ، به تعویق افتدوحتا نادیده گرفته شود به یقین وباورمندی می توان گفت که از حقایق چشم پوشی گردیده است . این عوامل باعث گردیده تا یک مجموعه با احساس بادرک وبادرایت وسازمان یافته که مطالب را ازمجاری قانونی تعقیب ومقامات کشور را گوشزد تا دولت مردان ازخواب راحت بیدارشده متوجه حال ، احوال واوضاع نابسامان ووعده های خویش شوند.
قابل دکر است مردم می گویند: تابچه گریان نکند مادرش شیرنمی دهد. ضروراست تانمایندگان مردم کارموثروقابل پذیرش که بتواند تغییر بنیادی را به وجود آوردانجام دهند و به تنهایی چنین زمینه مساعد نمی گردد . گرچه تاجای که تلاش های حسب دلخواه خودمان به حدتوان صورت می گیرد اما آنچه کافی ولازمی است هرگز محسوس نمی شود ، زیرا تصمیم جمعی واراده جمعی ارتباط نداشته صرف می تواند به ارضایی خاطر اشخاص وابستگی داشته باشد وبس. درحالیکه مردم حق دارند توقع بالاترازآنچه پیش آمده داشته باشند باورداریم اراده جمعی وتصمیم جمعی برمصالح ومنافع عموم مردم بهتر می تواند مارا برای رسیدن به هدف نزدیک تر ساخته ودرکلیت به سر منزل مقصود بدون اینکه وقت زیادی را ضایع بسازیم میرساند ، مردم می گویند:« سواریکه گرد ندارد» باید وباید بخود آمد یکدیگر پذیری واحترام به نظریات یک دیگر را اساس وبنیادی کاری قرار دادن و مطمین هستم عصر وزمان ایجاب می کند نه تنها به حق خودی وبه حقوق دیگران سخت احترام وباورمند بود ، مردمی که سالیان متمادی درخانه های محقروگِلی زندگی رقت بار دارند اما قبول نمایم با همت بلند ومردانه زندگی را باتمام مشکلات سپری می نمایند . ولی حق دارند ازما توقع نمایند که برای بهتر ساختن زمینه زندگی متوجه باشیم زیرا ما مکلفیت داریم دست به زیری الاشه ننشینیم ونظاره گر نباشیم .همینکه طی چندین سال حکم وهدایت عملی نمی گردد درحالیکه نیروی کافی انسانی ، انرژی خداد آبی  وکمک های سرشارجهانی میسر است به حرکت دیگری احتیاج است تامسؤولین امور خودهارا مکلف به اجرای آن بدانند آیا ما مردم غور ازجمله شهروندان افغانستان نیستیم که ازمزایای برق ووسایل رفاه عامه برخوردارشویم ؟وشهروندان ما نیازشدید به انرژی برق دارند وما فقط وفقط حال باید خیره خیره مانند نفر راه رو که مسؤولیت بیشتراز راه رفتن نداردنگاه کنیم؟  ومسؤولین اموررا که فقط نضاره می کنند دید؟ که قضیه شامل حال وکلای محترم ملت نیز است .
 امیدوارم همه گان ازخواب غفلت بیدارشویم سر به گریبان ننموده ، اگربازوان ما به پهلوی هم دیگرقرار بگیرد توانا تر می شود ، صادقانه گام های استوارتر، بهتر ازهروقت دیگربر داریم وگره گشایی این معضلات شده وبه سوی آینده روشن ودرخشان درحرکت باشیم.
 
وسلام