آرشیف
حکایت
دسامبر 6, 2014
الحاج عبدالشکور دهزاد
یکی گفـت روزی به مولای جام
که ای حضرت واجب الاحتــرام
مـــرا نیـز د یـوان شــعری بـــود
به شهر سخن همچو مهری بود
به حج بردم او را به رکن و هجر
بــما لیــــدم و کــردمــش معتـــبر
تــو اینک نــظر کن به دیوان من
بــه این طــرفه اشعار الــوان من
کــه زحـمت کشیدم بسی روزگا ر
کـه تا خـامه آمــد چنــین اســتوار
نــظـرکـــــرد مولا بــه دیــوان ا و
بــگفتــا سخــن لایـــق شـــــــان او
کـــه زحمت کشیــدی مبــارک چنا ن
بــه زمزم نه شســــــتی چرا همزمان
بــه شســـــتن بـــود لا یـــق اشعار تو
کــــــه فـــردا بـــود ما یه ی عار تو
نکـــو گــــوی (دهــــزاد) شعر د ری
کـــه فردا بـــه بیـــهوده حسرت بری
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
This message is only visible to admins.
Problem displaying Facebook posts.
Problem displaying Facebook posts.
Error: Error validating access token: The session has been invalidated because the user changed their password or Facebook has changed the session for security reasons.
Type: OAuthException
Subcode: 460
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور