آرشیف

2020-4-13

گل رحمان فراز

حلقاتِ سرگردان و بی برنامه!

فلک   بر  مردم  نادان  دهد  زمام   امور 
تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس

                               حافظ 

گردهمایی و جمع شدن دور یکدیگر این رهبران از برنامه ریزی منسجم، آینده نگری مطلق و تفکر روشن سازی آینده نبوده است. جبر زمان، خودکامگی زعیم، بی صلاحیتی و افتادن از مقام و منصب وجوه مشترک غم شریکی و اتحاد ایشان گردیده است. 

گردهمایی که بخاطر انسجام آن طرح نظری وجود نداشته باشد، هیچگاه استوار نمی ماند. مطمئنم هیچ یک از این بزرگان برای ایجاد همچون حلقه، نه چیزی را بگونه پلان نوشته اند و نه کسی را برای مشورتِ ایجادِ چنین دسته انتخاب کرده اند. تصمیم گیری نظر به گذر زمان و دید اوضاع می تواند پلان آنی باشد که در آن دور اندیشی، تفاهم دایمی، و منفعت طولانی مدت وجود ندارد. 

یک دوره اپوزیسیون بودن برای تیم اصلاحات و همگرایی و یک دوره نیم قدرت بودن (بدون چارچوب کاری)، دوره ی با ارزش بود تا از طریق آن طرح ثبات و هم گرایی را به هدف اخذ کُرسی ریاست جمهوری می ریختند. این طرح نظری می توانست از حضور افراد بی کاره به حیث کارمند و مشاور در ریاست اجراییه بکاهد و در عوض اش بذر تخصص، تجربه، اندیشه و ایده بارور گردد. 

تفکر سیاسیون می باید بر اساس منفعت سیاسی مردم و سیاست خویش باشد نه اتحاد و هماهنگی تباه کن و ویرانگر که آتش جنگ های داخلی را برافروخته و نظم اجتماعی را برهم زند. مردم آهسته آهسته فهم و شعور آزادی خواهی پیدا می کنند، کم کم خود را از منجلاب های بیرون می نمایند که رهبران سیاسی برای رفاه و سیاست شان ایجاد کرده اند و در آخر آهسته آهسته بال رهایی می کشند و در فضای آزادی بال کشیده، پرپر زده و نفس می کشند. 

این حس در اوج بی برنامگی رهبران ظاهر خواهد شد‌. اطمینان وجود دارد که رهبرزاده ها حد اقل رهبر مردم نخواهند شد و جنازه پرونده اشرف زاده پرستی در افغانستان خوانده می شود. اوج وابستگی و دلبستگی به رهبران سیاسی و درک بی تفاوت بودن ایشان در برابر ایثار ملت، به ملت اندیشه نو می بخشد و برانداختن طرح نو را مژده می دهد. 

فرض کنیم این حلقات در برابر خواست های سیاسی شان نائل می آیند. در آنصورت، هیچ نوع توجهی به حال ملت مظلوم و غم دیده نخواهند کرد. کُرسی های اختصاص یافته یا مال رهبران است، یا پسران شان و یا مال نزدیکان شان. آنچه که سهم ملت می شود همانا بدبختی، تاریکی و تحمل است نه اُمید سبز و چراغ روشن. 

پس، باید هوشیار بود. سکوت با معنی را حفظ کرد و طعمه سیاست شوم نباید شد‌. سکوت که درخشش می آورد. رهایی که آزادی در پی دارد و تاریکی که روشنی می افروزد. اگر می خواهید درخت استفاده جویی اربابان و رهبران را خشک سازید، برایش خاکستر خاموشی، رهایی و بی طرفی هدیه کنید تا محیط آرام، جامعه آباد و گذر قدرت به دست تحصیل کرده های بی واسطه و اولاد غریب افتد. کسانیکه نه خون ملت را ریخته، نه گول وطن فروشی را خورده اند، نه شیر بیت المال را دوشیده اند و نه خشتی نفاق را بر دیوار آشتی، صلح و امنیت این دیار چیده اند‌. 
بقول مولانا:
تشنه می گوید که کو آب گوار
آب هم ناله که کو آن آب خوار 

▪︎ نه به رهبران بی خرد، معامله گر و منفعت طلب!

با مهر 
گل رحمان فراز