آرشیف

2015-1-24

خداداد خیراندیش

حقیقت بانکهای امـــــــــــــــــروزی

درابتدامعلومات پیرامون بانک،بانک چگونه بوجودآمد،هدف ازتشکیل بانک چیست؟وبعدمیپردازیم به ماهیت بانک ها ی امروزی واینکه نحوه فعالیت شان ازدیداسلام چطوراست وچه اهداف رادنبال میکنند.
بانک چگونه بوجودآمد:
بانک یک کلیمه ایتالوی است که ازریشهBancus یا BancoویاBacyue که درانگلسی به معنی Benchودرفارسی معنی درازچوکی رامیدهدگرفته شده.بعضی دانشمندان میگویندبانک ازواژه جرمنیBackگرفته شده که معنی شریک مال رامیدهید.ولی زمانیکه آلمانهابخش های ازایتالیا رادرکنترول خودداشتندکلیمه Backیاشریک سرمایه به Bancoتبدیل گردید.برای نخستین بار اولین بانک درسال 1859درشهروینس ایتالیابنام وینس بانک تاسیس شد.درکل وظیفه بانک ها وهدف ازتاسیس شان حفظ ونگهداری ارزش داخلی وخارجی پول ملی کشورهای شان است.
درقرون گذاشته یگانه چیزی که درمعاملات بحیث وسیله تبادله مورداستفاده مردم قرارمیگر فت سکه های طلاونقره بود. واین پروسه تاقرن 19میلادی ادامه پیداکرد.دراواخرقرن 19 میلادی چون حجم نقره افزایش یافت این سکه ازسیستم پولی خارج گردید.وتنهاطلابحیث و سیله مبادله معروف بود.درآن زمان خوبی سکه هادراین بود فقط سودی که ازطرف قرضه دهنده وقرضه گیرنده بودصورت میگرفت.وفسادهای دیگری ازقبیل تورم،دزدی وسائربحران های اقتصادی آنقدربه ملاحظه نمی رسید.میتوان گفت که سیستم بانکداری اسلامی حاکم بود.
چون درجهان عموماسه مکتب یانظام وجوددارد.اسلام ،کپیتالیزم(سرمایه داری)وسوسیالیزم (اشتراکی)بعد ازقرن 20نظام کپیتالیزم دراموراقتصادی مداخله نمود.طوریکه برهمگان معلوم است هدف زندگی دراین نظام صرف بدست آوردن منفعت وپول وآنهم ازهرطریق ممکنه است.سرمایه داران دراین نظام برای اینکه بتوانند دارای های افراد رابه آسانی بلعیده طوری که کسی متوجه هم نشود پول کاغذی رابجای سکه ها استعمال کردند.بابوجودآمدن این سیستم درقرن 20زمینه برای سود،اختلاس ودزدی های بانکی فراهم گردید.وتوانستند ازطرق های نامشروع فوق دارای های افرادرابه تاراج ببرند.که ازجمله میتوان به قرضه دادن طویلمدت کپیتالیستها به بعضی کشورهامخصوصاکشورهای آفریقائی وکشورهای فقیردنیاذریعه بانکهای سودی خود اشاره کرد.با گرفتن سودگزاف آنهاراتحت استثمارخوددرآوردند وتمام هست وبودشانرابه یغما بردند.

اهداف قرضه های خارجی:
اگرتعبیرمااین باشدکه کمکهای خارجی وقرضه های بانکها ی شان مخصوصابانک جهانی صرف جنبه بشردوستانه دارد اشتباه بوده وخیلی عامیانه خواهدبود.امانظربعضی اشخاص روی اینکه کمکهای خارجی وحضورشان صرف بخاطرمعدنیات کشورهای مثل افغانستان است نیزیک تعبیراشتباه است.چون ذخایرزیرزمینی آنقدراهمیت درمقابل اینهمه مصارف راندارد.
آنچه اهداف قرضه های خارجی رامشخص میسازد هویدااست.درگذشته هاقرضه های کشور های سوسیالیستی چه طویل مدت وچه بلاعوض درقبال کشورهای فقیروروبه انکشاف جزرشد دادن نظام یاعقیده سوسیالستی وکمونستی ،بوجودآوردن موقف انحصاربین الملی بمنظور استثماردوجانبه درروابط تجارتی واقتصادی بین المللی وبالاخره ازبین بردن حاکمیت ملی کشورهاهدف دیگری نبوده است.چنانچه کمکهای روزافزون اتحادجماهیرشوروی ازشروع اولین پلان بنج ساله افغانستان1335 تحت نام کمکهای انکشافی به مرورزما افغانستان رابخود وابسته ساخت.پس تجربه تاریخی درافغانستان نشان داده است که کمکهاوقرضه های کشورهای سوسیالیستی درافغانستان ودیگرکشورهای روبه انکشاف بجزازنائل شدن به اهداف استثماری ،استعماری،درهم کوبیدن نهضت های اسلامی،ازبین بردن عقائداسلامی وبوجودآوردن رژیم های کمونیستی ازطریق بخش مستقیم کمونیزم هدف دیگری درپی نداشته است.امااهداف قر ضه هاوکمکهای امروزی که ازطریق کپتالیست هاودرراس شان آمریکااست جزهمان اهداف زمان سوسیالیست هاچیزی دیگری نخواهدبود.ازنقطه نظرواقعیت وظیفه بانکهای امروزی جزبرآورده ساختن اهداف کشورهای استثمارگر،ازبین بردن نظام اقتصادی وبانکداری اسلامی وبوجودآوردن سود،اختلاس ورشوت ودزدی چیزی دیگری نیست.
درکل آنچه کشورهای قرضه دهنده وکمک کننده ازطریق بانکها ی سودی به کشورهای فقیرمثل افغانستان میدهندعلاوه ازهزاران هدف وفایده که دنبال میکننداهداف کلی ذیل رادربردارد.

1-هدف سیاسی:
کشورهای قرضه دهنده یاکمک کننده تحت نام بشردوست هاوغیره ازطریق اعطای کمکهاو قرضه هاکوشش مینمایندتایک سلسله امتیازات رادرداخل کشورهای کمک گیرنده بدست آور ند.ازجمله تاٰسیس نمودن پایگاهای نظامی خودرابداخل کشورهای کمک گیرنده.ازجانب دیگر کوشش مینمایند تااوضاع اقتصادی کشورهای کمک گیرنده وفقیرراتحت تسلط خوددرآورند وبدین وسیله درموقع لزوم وضرورت ازقابلیت اقتصادی بحیث یک تهدیدبرای فشارسیاسی بالای کشورقرضه گیرنده استفاده نمایند.بطورمثال کشورقرضه دهنده انجام یک کارمعین ومشخص سیاسی راازکشورقرضه گیرنده تقاضامینمایدطوری که به نفع کشورقرضه دهنده است ودرصورت عدم انجام آن کمکهای یاقرضه های بعدی خود راقطع کرده ویااینکه قرضه های قبلی خودرامطالبه مینماید.دراین زمان کشورقرضه گیرنده تحت فشاراقتصادی گرارگرفته مجبورمیشودبرای انجام آن کارگرچه خلاف منافع ملی آن هم باشد حاضرشود.

2-هدف فرهنگی:
درصورت زیادگرفتن قرضه ازقرضه دهنده وگسترش روابط بخاطرمسئله فوق بالاخره کشو رقرضه گیرنده مجبورمیشودتانظام سیاسی،اقتصادی،تعلیماتی واجتماعی خودرامطابق ایدولوژی ونظام کشورقرضه دهنده عیار نماید.مثلادرافغانستان مبینیم که اکثراازکشورهای کپتالستی یاقرضه دهنده هاتقلیدمیشودمانندنظام بازارآزادونظام بانکی سودی که کاملابه نقص افغانستان بوده وخلاف منافع مادی،معنوی ودینی است.هویداست معاملات که دربانکهای داخلی صورت میگردسودهمراداردواین کاملابادین اسلام درتضاداست.ازجانبدیگربارسودوانفلاسیون روزافزون که ازطریق سیاستها ی ظالمانه بانکی کشورهای بزرگ کپیتالیستی اتخاذمیشودسبب میشودتاقرضه گیرنده نتوانسته قرضه راوحتی سودقرضه راپرداخت نمایدومجبورمیشودبه هرنوع خواهش شان جواب مثبت بدهد.بدبختانه افغانستان نیزبااین تومورسرطانی مبتلاشده است.
قرضه های بی حدومرزبانک جهانی آنهم تحت راهبری آمریکاچون 67فیصدسرمایه آن ازا مریکااست وسائربانکهای قرضه دهنده کشورهای دنیا طوری به افغانستان سرازیرشده است که هیچ قابل مقایسه نیست ولی اثروفایده مادی آنقدرازآن بچشم نمی خوردجزنواقص معنوی.
چون موجودیت سود،اختلاس،ورشوت باعث شد تاهمه راطاغوت گران وفرعون های زمان به کام خودبلعیده وبارمحنت ومشکلات رابدوش ملت فقیروغریب انداختند.متئاسفانه افغانستان درهیچ زمان نخواهدتوانست اینهمه قرضه وسودقرضه راپرداخت نمایدومجبوردرمقابل سیاستها وتهاجمات فرهنگی کپیتالستهاچشم پوشی نماید.

3-هدف اقتصادی:
آنچه دربالاذکرگردیدنشان میدهدکه قرضه های خارجی توئم باسودزیادمیباشد.ازجانب دیگر قرضها بشتردرکشورهای قرضه گیرنده به پروژه هامصرف میشودبه این اساس تمام وسایل موردضرورت پروژه راباید ازقرضه دهنده خریداری نماینددرحقیقت قرضه گیرنده هاموقعت انحصاری راپیداخواهندنمود.ازجانب دیگرپرسونل کاری ومسلکی وتخنیکی برای پروژه هااز کشورقرضه دهنده استخدام میشودکه معاش زیادبه آنهاتعلق میگرد.اماکشورهای کپتالیستی تنها به منفعت جوی ورشدسودازطریق بانکهای دولتی  وجهانی قناعت نکرده بلکی شیوه دزدی وسودرادربانکهای شخصی نیزبوجودآوردند.شاید تاهنوزمتوجه نشده باشیدویاباورنکنیدکه بانکهای شخصی پول های اشخاص رابه غارت میبرندوافرادراآلوده به سودخوری میکنند.آنچه حقیقت راواضح میسازدجمع آوری پول باسودکمتروبه کارانداختن آن باسودبشترمیباشد.ازجانب دیگرسود جمع آوری شده رابه کشورهای خارجی سرمایه گذاری مینمایندکه نفع آن نصیب خارجی هامیگردد درحقیقت فراردادن سرمایه ازکشورهای فقیربه کشورهای سرما یه داراست که خودیکنوع دزدی است.ازطرف دیگرگرفتن،دادن،وکتابت سودحرام وناجائزاست.خداونددرقرآن کریم میفرماید:ترجمه(ای کسانیکه ایمان آورده ایدازعذاب وعقاب خداوندبترسیدوآنچه ازمطالبات ربادرپیش مردم باقی مانده است فروگزاریداگرمومن هستید)همچنین احادیث زیادازحضرت محمد "ص "مخالفت خودراباسیستم بانکداری غیری اسلامی وسودی بیان مینمایند:ترجمه 
(ربایاسودهفتادوسه باب یعنی گناه داردوآسانترین آن اینست مثل کسی که بامادرخودزناکند)
اگر نظام های اقتصادی رادرطول تاریخ مطالعه کنیم ازجمله دوره عهدباستان(یونان قدیم)،مر کانتلست ها(سوداگرها)،فریوکرات ها(طبعیون)،کلاسیک ها،دوره های 1960وبعدازآن هیچ یک نظام خوب وکارآمدنبوده است.حتمایادرآنهاموضوع سودبوده ویانواقص دیگری که باعث انفلاسیون ودیفلاسیون میگردید.ولی اکثرمشکلات فعلی نیزریشه درنظام اقتصادی وبانکداری فعلی دارد.اکثرکشتارها،ترورهاومخصوصااختطاف هابخاطرپول وثروت است.چون بعضی گروهابطرف داری وپیروی ازنظام کپیتالستی(سرمایه داری)برای بدست آوردن ثروت ازهرطریق ممکنه(سود،اختلاس،رشوت )وغیره سرمایه بی اندازئئ رابخودجمع آوری مینمایند.و تغیرات بسیارزیادوناگهانی رادرخودبوجودمی آورند.برعکس طبقه فقیروتنگدست جامعه بحالت خودباقی میمانندوبخاطررقابت وهم چشمی باگروهای فوق ونتوانستن مقابله بافقردست به اعمال بی امنی،اختطاف کشتاروترورمیزنند.پس بهترین نظام نظام بانکداری واقتصادی اسلامی است که پاسخ گوی نیازها واحتیاجات همه افرادجامعه است.نظام سوسیالیستی(اشتراکی) هدف آن اینست که باید سرمایه بصورت مشترک باشد.بنظرآنهاکشمکش هاوجنجالهاهمه ریشه درمالکیت خصوصی داردوباعث رقابت ونابرابری وکوشش برای برابری درجامعه میشود.
هدف نظام کپیتالستی(سرمایه داری)جمع آوری سرمایه ومالکیت خصوصی است آنهم ازهرطریق ممکنه وهدف اززندگی رامنفعت جوی وکسب سرمایه میدانند.امانظام اسلام هردوهدف فوق رادنبال میکندامابصورت مشروع مناسب ودرست آن.نظام اقتصادی اسلامی درعموم رو ی سه اصل ذیل استواراست:
1-اصل مالکیت بصورت مختلط:
چون مالک کلی خداوند"ج" است هیچ کس نمی تواند به تنهای مالک همه چیزشود.این اصل شامل موضوعات میراث وغیره میشود که تمام ورثه مستحق آن اندنه یکی یادودانه.
2-اصل آزادی اقتصادی:
هرکس حق دارد فعالیتهای تجارتی راانجام دهد اما بطریق مشروع .طوریکه به حیثیت دیگران صدمه واردنشودودرچهارچوب گفته خداوندوپیامبرباشد.
3-اصل عدالت اجتماعی:
به این معنی که درنظام اقتصادی وبانکداری اسلامی بایدعدالت وجودداشته باشد.ازافرادغنی وداراصدقه وذکوات جمع آوری وبه افرادفقیرونادارداده شود.تاآن فقیری که درخانه گلی خود پهلوی آن ثروت مندکه قصریاپارتمان ده طبقه ای دارد لقمه نان برای خوردن شام طفلهایش داشته باشد.بعدازمطالعه دقیق مفاهیم فوق خواهیم دانست که نظام بانکداری واقتصاداسلامی بهترین نظام میباشد.هم مشکلات دنیای افرادراپاسخ داده ونیزثروت مندان رامتوجه آخرت و دنیای بعدی میسازد.ازخداوندمیخواهیم درکشورعزیزوفقیرمانظام بانکداری واقتصاداسلامی حاکم شودتاازین همه جاروجنجالهانجات پیداکنیم .هرکس لقمه نان خودرادرکناراولادهاوفامیل خودآرام،آزاد،سربلند،وپاک هلال صرف نماید.
 

خداداد"خیراندیش"محصل سال اول پوهنخی حقوق وعلوم سیاسی