آرشیف

2015-1-24

خداداد خیراندیش

جــرگــــه مشورتی یعنی بینی گلی ســاخـتـــن:

 

قبل ازاینکه به جرگه مشورتی فعلی وموضوعات که درآن بحث میشودبپردازم میخواهم مشروعیت وعدم مشروعیت چنین جرگه های راازلحاض دینی وقانون موضوعه کشوربررسی نمایم.
1 – دردین مقدس اسلام شوراجایگاه مشخص وویژه داردکه جرگه رانمی توان به آن ربط داد.چون جرگه پیش ازاسلام درسائرممالک وخراسان زمین مروج بوده است.دراسلام شوراهای بنام حل وعقدواجماع داریم که ازدوره مدنی عصرپیامبر"ص"شروع شد.دراسلام عزیزهمه چیزهامعین وچوکات بندی شده است،ازرفتن به بیت الحرام شروع تارفتن به بیت الخلاء.روی این ملحوظ درموردجرگه هم مشخصات ومعلومات داده شده است.درارتباط به شوراومشوره خداوندعظیم میفرماید:{فاسئلو اهل الذکراین کنتم لاتعلمون}.
ازاهل ذکرپرسان کنیداگرنمی دانید.یعنی درمواردکه دچاروهم وسردرگمی میشویدونمی دانیدکه چه انجام دهید ازاهل ذکرپرسان کنید.پس ازمتن آیه فوق فهمیده میشودکه صرف میتوانیم ازافرادعالم وآگاه یاهمان اهل ذکرپرسان کنیم نه ازاربابان وخانهای که ازهیچ چیزی آگاهی ندارندواکثریت جرگه های کنونی راتشکیل میدهند.
2 – درقانون موضوعه یاقانون اساسی افغانستان نظام حکومت داری براساس تفکیک قواعیارگردیده است .
پارلمان افغانستان که یکی ازابعادسه گانه قوااست نظریات وکارکردهای آن مظهراراده مردم افغانستان است چون افرادموجوددرآن رامردم انتخاب نموده اندونماینده های مردم میباشند.روی این ملحوظ صلاحیت تصمیم گیری درارتباط به موضوعات مهم واساسی به عهده آنهامیباشد.پس ازنظرقانون موضوعه لوی جرگه وجرگه مشورتی هیچ مفهوم ومعنی درچنین نظامی ندارد.وچیزی اضافی است.امابه آنهم لوی جرگه درقانون اساسی افغانستان پیش بینی شده است نه جرگه مشورتی.لوی جرگه درحقیقت ابزاری است که ذریعه آن قوه اجرائیه کارهای فراقانونی وشرعی خودرارنگ وبوی قانونی وشرعی میدهد.
اماجالب دراینجاست که حکومت داران مازمانی درمتن قانون اساسی چیزی اضافی یعنی لوی جرگه راکه ابزاری برای به کرسی نشاندن اهدا فشان دردست شان است درج کرده اندبه این هم اکتفانکرده واقدام به برگذاری جرگه مشورتی که هیچ مشروعیت شرعی وقانونی نداردمینمایند.
حالادیگرجای شکوه نیست ؛مامیگفتیم چرااسلام راتطبیق نمی کنندکه قانون موضوعه ودموکراسی راتطبیق مینمایند؛واضح شدکه اینهابرای به کرسی نشاندن اهداف خودازقانون واصول دموکراسی هم تخطی مینمایند.
چنین جرگه های حیثیت چاقوی تیزراداردکه به حلقوم دموکراسی کشیده میشود.

ازجمله موضوعات که درین جرگه بحث میشود:
1 – مصئونیت قضای سربازان آمریکائی:

درماده سوم قانون اساسی افغانستان آمده است؛درافغانستان هیچ قانون نمی تواندمخالف معتقدات واحکام دین مقدس اسلام باشد.حالاقضاوت پیش شما,درهیچ جای ازقانون اسلام وقانون جزای اسلام نیامده که به کسی مصونیت قضای داده شود حتی به رئیس جمهوریاامیرمسلمانان.دراسلام محکمه بنان محکمه مظالم وجودداردکه هرگاه افراد ازامیرشکایت داشته باشندبه آن مراجعه مینمایند.یک آیه ویاحدیث ضعیف یافت نمی شودکه برمصئونیت افرادازچنگال قانون وشریعت اسلامی دلالت کند.مسئله دادن مصئونیت قضائی به هرفردکه باشدحتی سفیران ودیپلوماتهای خارجی مخالف بااعتقادات دین اسلام است.پس چراتلاش براین است که نیروهای آمریکائی مصئونیت قضای داشته باشند؟وقتی این راقبول مینمایندوحکومت داران مابه آن پافشاری میکنندماده سوم قانون اساسی چه میشود؟دین راخوبجایش بگذاریم!
مصئونیت قضائی نیروهای آمریکائی یعنی آنهارااختیاردادن که هرچه میخواهندبکشندوهرچه میخواهندبرناموس مردم بی عفتی کنندوکسی هم نتواندآنهاراتعقیب ومحاکمه کندچون مصئونیت قضائی دارند.
عده ای ازدوستان مامیگویند؛مصئونیت یعنی تغیرمحل محاکمه است .آنهاتابحال نفهمیده اندکه آمریکائی هادهافردجوان وطفل معصوم مارابه اندازه سرناخون یک سربازخودارزش نمی دهند,آنهاخودناقضین حقوق بشروعامل کشتارهاوترورهاهستندکه مثالهای مختلف ازبمباردمانهای شان درافغانستان وبعضی کشورهاگواه براین مدعاست,وبازتومیگوی ؛آنهاکه افغان راکشتندبازبه آمریکامحاکمه میشوندواعدام یاحبس میشوندکه این جزخیال وسوده لوحی چیزی بیش نیست.

2 – تصویب سائرموادسندامنیتی وفراهم نمودن زمینه امضای آن باایالات متحده :
امضای توافق نامه امنیتی بین افغانستان وآمریکامزیت های برای طرفین دارد,وآمریکای هاحتماازمزیت های این پیمان نامه استفاده مینمایندحتی به بهانه آن بشترامتیازبدست خواهندآوردتابتوانندبخوبی اهداف خودراتطبیق کنند.امااستفاده ازمزیتهای آن برای جانب افغانی دروهم وگمان است.درطول یازده سال که گذشت امتیازات زیادبه افغانستان داده شدوملیونهادالرسرازیرشداماامروزنتیجه آن چیست؟ازمشکلات اساسی مان کدام یکی شان ریشه کن شده است؟زیربناهای اقتصادی تاچه اندازه ساخته شده است؟وهمین قسم درسائربخشها…روی این ملحوض به آینده هم نمی توان فرضیه مستحکم ارائه کرد,اینکه چه کسی رئیس جمهورآینده افغانستان میشودوتاچه اندازه میتواندازاین امتیازات استفاده نمایدموضوع ایست که فعلاروشن نمی باشد.
چون روندانتخاب یاگزینش گری درافغانستان معیاری نیست ونمی توان پیش بینی کردکه چه کسی برنده خواهدشد.
ازمطالعه موضوعات که درجرگه مشورتی روی آن بحث میشودهویدامیگرددکه این جرگه هیچ رنگ وبوی دینی وقانونی ندارد.چون امرشوراومشوره زمانی مهم است که مسلمانهادچارسردرگمی به ارتباط یک موضوع مهم واساسی دینی باشنددرحالیکه موضوعات موردبحث دراین جرگه اولاخومشخص است که اینهاخلاف دین هستندمانندمصئونیت قضای سربازن آمریکا وثانیاهم اینکه اینهابه نفع افغانستان نیستندومهم نیستندنظربه یازده سال قبل پس برگذاری جرگه مشورتی هم ضروت نیست.
بناّمیتوان گفت که ؛حکومت داران مابرای به کرسی نشاندن خواستهای خودمیخواهندازجرگه به اصطلاح منحیث بینی گلی استفاده کرده وجرگه راپوشه قانونی وشرعی برای اهداف فراقانونی وشرعی خودجلوه دهند!

 

خداداد "خیر اندیش" دانشجوی سال سوم حقوق