آرشیف

همه از چگونگی وضعیت در ولسوالی دولتیار غور در چند ماه گذشته به خوبی تمام آگاهی دارند و این را هم میدانند که در برابر تمام مظالم و بدبختی ها نه تنها حکومت ، بل همه اقشار جامعه دولتیار تحمل ، صبر و حوصله را پیشه خود ها ساختند ولی در آخرین تحلیل حکومت محلی مجبورا بخاطر احقاق حقه مردم مظلوم و بی دفاع که حامیان واقعی این نظام اند در چوکات قانون عمل نمود که متاسفانه به با خونریزی تمام شد، این در حالی بود که به اثر راه گیری ،دزدی و بی بندو باری شهریار و افرادش هر روز مسافرین لت و کوب میشد ، هرروز مریض جان خود را از دست میداد و هر لحظه گروگان گیری و غارت کار همیشگی وی شده بود، برای من بسیار شرم آور بود که خود را اهل جامعه دولتیار فکر میکردم و اهل قلم و سواد، شما بگویید منی که درس خواندم و منی که خود را به اصطلاح روشنفکر و نمیدانم چیز فهم محسوب میسازم، آیا این همه سیاه روزی و بدبختی شایسته ام است؟ آیا میتوانم فردا دم از جوان و روشنفکر و اهل قلم و رسانه و مدنی… بزنم؟ در حالیکه خودم (روز در جلد ملنگم ، شب پلنگ) شما شاهد خواهید بود که آقای پژواک در آوان کشته شدن شهریار برادرش از حرکت مدنی خود دم زد و قول داده بود که آن را ادامه خواهد داد ، بسیار وقت محدود از آن میگذرد متاسفانه نه تنها اینکه آمار خشونت از قوم و قبیله جناب ایشان خلاصی نیافت بل بر حرکت سیل آسای خود هنوز هم ادامه داد ، پژواک در یک پلان از قبل طرح شده که باید توسط برادرش گل احمد و همقطاران اخلال گرش عملی میگردید اینبار به تاریخ 24/3/1391 روزجمعه باز هم بر جان افراد بیگناه ، غریب و اهل معارف حمله برد و در نتیجه دو نفر را شهید و یک نفر شدیدا زخمی گردید، شما قضاوت کنید جناب پژواک همانطوریکه در پشت کار های نا مشروع شهریار دست داشت و میخواست از طریق زور و اعمال فشار بر مردم، فردا به چوکی خانه ملت بنشیند و قانون منع خشونت و یا هم رسانه های جمعی و مدنی… و نمیدانم چی تصویب کند!!! اینبار به قول بعضی ها توسط شهریار دوم میخواهد به همان اقدامات سابق اش ادامه بدهد، برایت شرم است و ننگین که بار نخست خواستی با ازدواج سیاسی به کرسی برسی که نرسیدی و اینبار میخواهی از طریق خونریزی و بر افروختن احساسات مردم به قدرت نا مشروع دست یابی که، ( این ره که تو میروی به ترکستان است).
آقای پژواک! اگر واقعا تو خود را روشنفکر ، اهل قلم و نمیدانم به ادعای خودت اهل مدنیت و مدنی می نامی و به راستی به آن باور داری چرا اولا خودت عملا به خشونت پایان نمیدهی؟ من فکر نکنم داد زدن به شورای امنیت ، زیر چپن وکیل خزیدن و یا چادر وکیله بوسیدن شما را به منزل مقصود برساند در حالیکه آنجا از مظلومیت به این در و آن در حرف میزنی ولی درغور به افرادت دستوری میدهی تا هرچه ره رو ، بیچاره و غریب به گیر شان آمد رحم نکنند و خون بریزند. این حرکت مدنی است ؟ آیا این مظلومیتت را نشان میدهد؟ ویا میخواهی به چشم کی خاک بزنی و حقیقت پوشی کنی؟
جناب پژواک! شهریار جوان بخاطر همین پلان های شومت که او از عواقب اش بی خبر بود و به اساس فرمایش جناب شما دست به مسایل که شایسته اش نبود میزد ، قربانی اهداف شوم خودت شد و برای جامعه تحصیل کرده غور ضایعه بزرگی پنداشته میشود.