آرشیف

2014-12-30

afrotan

حامد کرزی طلسم را شکست !

گلادیاتورهای مذهبی در میدان « سیأ » سی

 

 

پیوسته به گذشته بخش چهارم :
___________________________
در حد مجالی که امروز داریم تنها می خواهم بر شعار های آتشین و فریبندهء پوپولیستی که این روزها ازحنجره مبارکه جلالتمآب کرزی بیرون می آیند مکث کوتاهی بنمائیم ،زیرا از آنجائیکه ثقل این گفتمان همانا " ریأ " ست جمهوری اسلامی افغانستان است وکانون مرکزی آن را نظام بازارآزاد تشکیل می دهد نه تنها به عنوان یک امرسیاسی، بلکه به مثابه یک پروژه قدسی و ملکوتی چترفراگیری را بر همه عناصر فکری و عاطفی می گستراند . زیرا رابطه فرد با حاکم ، رابطه ای مریدی -مرادی و براساس اصل ارادت سالاری است . البته نهادی بنام دولت و هم جامعه در این گفتمان در حوزه عرفی قراردارند و تنها هنگامی مشروعیت می یابند که از مناره های بلند ارگ شریف این گنج قارون !! عبور یافته و هضم شده باشد . اصالت و اولویت با باشی عمومی یا " رئیس دسته های مافیائی " یا همان رئیس " جم هور ی " بروزن جمبوری است ، 
مبنای مشروعیت این عملیه در درون خود اوست ونه در بیرون ازاین مناسبات . این بدان معناست که سر کلانتر ارگ شریف مشروعیت خود را از هیچ مرجع بیرونی – اعم ازشریعت و قانون همچنان جامعه مدنی اخذ نه میکند . بلکه بالعکس کلانتر عمومی یا باشی ارگ شریف خود مشروعیت بخش همه چیز و ازجمله شریعت یا قانون است . 
چنانچه در همین نمائیش سرکس مانندی circus بنام لویه جرگه که در شهرتاریخی کابل بر پا ساخته بود دیدیم و شما عزیزان نیز به چشم سر مشاهده نمودید که علی الرغم تعهد و پابندی کلانتر ارگ به فیصله های این مجمع اندکترین ؤقَعِ گذاشته نه شد و سر کلانتر ارگ برای استفاده ابزاریی از فیصله های این مجمع بزرگ !! شرائط پوپو لیستی و بعضأ غیر قابل قبول و مسخره آمیز ی را حتی بدون مشورت با این بزرگانی که ازاکناف و اطراف مملکت نه برویت انتخابات آزاد بلکه بصورت دراماتیک از سوی گروه استخاره ارگ به کابل فراخوانده شده بودند مطرح کرد .

http://www.youtube.com/watch?v=-FNWixTzs4o

بنأ روشن است که هرگونه مشورت و مفهومی بنام دموکراسی حتی قلابی در گفتمان استخاره ای اقتدار گرأ وصله ای ناجور و زائده ای تحمیلی است که در نظام کدخدائی اشرافیت معاصر هیچگونه جایگاهی ندارد . سخن گفتن از نظارت پذیری – نقد پذیری وحتی خلع پذیری مقام " کلانتری ارگ شریف "در این گفتمان و نوع مدیریت گزافه ای بیش نیست .
اکنون ببینیم و دوباره بازخوانی کنیم که آن شرائطی مهم وتاریخی که جلالتمآب حامد کرزی وقتی در چهارمین روز لویه جرگه که جهت بحث بر سر قرارداد امنیتی با امریکا فراخوانده بود بیان فرمودند چه بوده است و ارزش و اهمیت آن در پرتو منافع علیای کشور باتوجه به گذشت ۱۲ سالی که از عمر مبارکه رژیم حاکم درکابل برهبریی حضور جلالتمآب حامد کرزی و گروه مافیائی اش سپری میشود کدام است ؟ چنانچه نزدیک به اتفاق افغانها شنیدند و بخشی از آن سخنان تاریخی والاحضرت حامد کرزی به مثابه وجیزه ها در رسانه های مافیائی کابل نیز مورد استفاده قرار میگیرد چنین است :

 

نو ددې لپاره چې زموږ اطمینان حاصل شوی وي، بایدچې مراحل د تطبیق ولرو ماتاسو ته په خپله افتتاحیه وینا کې وویل، عزیزانو! ، چې افغانستان همیشه جنګونه ګټلي دي خو سیاست یې بایللی دی
دلته ماته موقع را کړی، چې زه سیاست وکړم ترڅو د دې قرار داد نتیجه د افغانستان لپاره تضمین کړم.په مفته یې مه ورکوۍ، چې اطمینان حاصل کړم، چې وطن مو سم روان دی، ښه روان دی، په امن او سوله کې روان دی او ژر به د یوه نوي رییس جمهور او یوه نوي حکومت خاوند شي.
که دا وشوله ډیراعلی، که سوله نه وي راغلې انتخابات هم خراب شي مملکت مو ولاړه. او دا زموږ اوتاسو وظیفه ده دغه مجلس، چې د افغانستان مخور سیاسیون پکې ناست دي، چې د افغانستان ملت له هغه عاقبت څخه وساتو.

اکنون بد نخواهد بود که بخشی از جریان آخرین روز لویه جرگه را در کلیپی که از سوی دفتر رئیس جمهور افغانستان منتشر گردیده است و تمامی شبکه های رادیو تلویزیونی افغانستان آ ن روز در سرویس های خبری خود به نشر رسانده است خدمت شما سروران تقدیم بدارم .

http://www.youtube.com/watch?v=5lja6N8uq34

شرائط تقدیس شده پوپولیستی برای مشروعیت مافیائی !
چنانچه دیدید و شنیدید گفتمان مشروعیت که لازمه اش تحقق اراده آزاد شهروندان است در کشور ما افغانستان در رابطه به قدرت و مشروعیت ، حکومت بر بالهای استخاره و بر شانه شعار های عوام فریبانه و پوپولیستی حمل میشود که از دیدگاه طرفداران این نظریه آنهائی که دست به استخاره میزنند و یاهم مرشدان و صاحب کرامات اند ودر انجام امور جامعه نقش کار آمدی دارند بصورت طبیعی حق حکومت داشته و به نیابت از خدا وند و پیامبر اش ولی مردم اند و بر اساس " انتصاب الهی " حق حکومت برمردم را دارند ، لهذا رأی و انتخاب مردم مبنای هیچگونه حقانیت در حوزه مشروعیتی نیست . وحد اکثر نقش کار آمدی و ابزاری دارد وعمل به نظریه " حق حاکمیت باساس انتصاب الهی " موجب پیدائیش گونه ای از فئو دالیزم سیاسی و حکومتی میگردد و بصورت کاملأ طبیعی دوران حکومتهای فئودالی و ملوکالطوائفی سپری شده است ؛ ونه میتوان ملت ها را بر چنین نسخه به میعاد گذشته اداره نمود لهذا برای بقا ومشروعیت مدیریت فئودالی درجوامع شرقی بویژه اسلامی که اکثریتی از شهروندانش دارای باورها و اعتقادات مذهبی و اسلامی اند از" گفتمان موهوم و معیوب استخاره " مدد میگیرند و زمامدار نه به عنوان منتخب ملت و نمائنده حاکمیت ملی به مثابه ء مأدون گلادیاتور های مذهبی و شرکت های چند ملیتی بین المللی است که به نیابت از آنان به مثابه یک کلانترو باشی سرنوشت تقسیم غنیمت ها را در دست میگیرد . البته باید گفت که در کشور ما افغانستان گفتمان شریعت گرای سکولار که براساس فورمول " عیسی به دین خود و موسی به دین خود !!" عمل میکند هم آغوش گفتمان استخاره شده است که به دلیل تسامح استخاره ای هواداران این گفتمان برخی از تکنوکرات ها و بورو کراتها ی سکولارجامعه را نیز احتوا میکنند .

صلح کیلویی با " چشک حلال" *، مهمترین شرط امضای قرارداد امنیتی !؟
یکی از مسخره ترین و درعین حال زبون ترین شرائطی که از سوی جلالتمآب حامد کرزی رئیس اداره کابل به عنوان خط سرخ افغانها برای امضای قرار داد امنیتی با ایالات متحده عنوان شده است ، تأمین صلح و ثبات در افغانستان است که به قول آقای کرزی وی از ده سال حکومت داری آموخته است که صلح در دست امریکا است اگر امریکا و پاکستان است که اگراین دوکشور بخواهد میتوانند صلح در افغانستان استقرار یابد . وی در نخستین روز اجلاس لویه جرگه چنین گفته بود 
که دا قرار داد او له امریکې سره ستراتیژیک تړون افغانستان ته امنیت راولي زموږ په ګټه دی، که سوله راته راولي صحیح ده، نو که امریکا له موږ سره امنیتی قرار داد کوي موږ ترې امنیت او سوله غواړو. زه په دې پوه یم ،چې سوله د دوی په لاس کې ده، زه مطلق په دې پوه یم، زما د لسو کالوکاردا یوه خبره راښودلې، چې سوله د دوی په لاس کې ده، نو سوله واځنې غواړو او امنیت واځنې غواړو. کله چې سوله وي او امنیت وي دوی دې خدای راولي، !! 
نه میدانیم که جلالتمآب رئیس صاحب کرزی متوجه این حقیقت شده است یانه که صلح از جنس اعتبار است و نه میتوان آنرا با پول و ثروت حاصل کرد ! زیرا در حوزه حقوقی و ملی هرگاه مردم و شهروندان یک سرزمین در آئینه حاکمیت و نهادی بنام دولت خویش را نه نگرند و در فقدان عدالت عمومی اعم از اجتماعی و اقتصادی به حیث موجود انسانی دست به خشونت میزنند و برخلاف قواعد بازی عمل میکنند . باید بپذیریم که متأسفانه در امتداد چندین دهه فقرعمومی بویژه در حوزه سیاسی – فرهنگی و اقتصادی ومؤقیعت جغرافیاوی افغانستان که بازیچه بازیگران ماهرقدرت های بزرگ وکشورهای همجوارگردید ه است واین فاجعه دوام دارد وتا آئنده دورادامه خواهند داشت.
آنچه راکه میخواهم بگویم ، اساسی ترین و اصلی ترین حرفی که امثال من برای گفتن در این زمینه دارم ، یک فورمول ریاضی و کیمیائی نیست بلکه یک مسأ له جامعه شناختی است که هیچگونه احتیاج به توضیح و تفسیر ندارد ، این است که آگاه باشیم هرگاه در تاریخ جوامع فرصت های در زمینه رشد و انکشاف اجتماعی ملت ها بویژه در فرآیند ملت سازی به هدر روند و ضائع گردد دیگر هیچگاه نه میتوان آنرا با آسانی و ساده گی بدست آورد زیرا مسأ له ملت سازی را نه میتوان با پول و ثروت و با معامله گری های مافیائی و تجاریی غیر مشروع از بازار به اوزان کیلو و سیر خریداری کرد زیرا هویت تاریخی و تمدنی یک جامعه با چگونگی و نوع مشروعیت تاریخی جوامع بشری ارتباط تنگاتنگ دارد و هیچ قدرتی با داشتن عالی ترین قدرت های تخنیکی و نظامی و حتی علمی و فلسفی و با خریدن همه نبوغ ها ی که در دنیا ست ( چون صاحبان" پول "وثروت اند) نوابغ عالم را هم مانند کالا خرید و فروش میکنند ، اما نه میتوانند جوهری از فرصت ها برای ملت سازی و باز سازیی را که به هردلیلی از دست داده اند دوباره بدست آورند . چنانچه ما به وضاحت تمام میبینیم هرگاه زمامداران و حاکمان جامعه ما از همان آغاز متوجه این اصل جامعه شناختی میبودند ونقشه راه کشورما ازآب و خاک سرزمین و تمدن باستانی ما بوجود می آمد بدون شک امروز با این وضعیتی که جامعه ما به آن دُچار گردیده است نه بوده ایم .

ادامه دارد

* "چشک حلال " اصطلاح بازار است که فروشنده ها حین فروش میوه جات مانند خربوزه و هندوانه مشتریان را با صدای که های مردم بخرید بهترین خربوزه ها است به شرط چاقو و چشک حلال !!