آرشیف

2016-10-22

گل رحمان فراز

جنبش روشنایی ژنرال از ویرانه ها!

 

جنبش روشنایی ژنرال از ویرانه ها!

 

در این روز ها خیلی می خواهم بنویسم. خوب قلم بزنم و گلچین واژه ها را خوبتر از پیش رعایت کنم. هرچه در جستجوی سوژه می شوم، توجه چشمان سوژه پال و خبر سازم به زندگی غیر معماری، غیر عادی و با انگیزش ژنرال دوستم جلب می گردد و از روی راهی که دل به آن پای می گذارد بدون دخیل بودن تحریک کسی و سازماندهی قبل از قبل، با او بدون شناخت از طریق متون تهیه شده ام هم سخن می شوم علی رقم اینکه او در مقام صدر قرار موقف دارد و من در ادوار دانشجوی بی سرپناه، بی قصر اما با خوابگاه!
عملکرد ژنرال دوستم بعد از ورود اش در قصر کاملاً تغییر کرده است و تا حالا به ندرت شکایات قلدوری، قانون شکنی، خراب کاری، غصب و چپاول اش شنیده می شود، یادم است زمانی دوستم و درباری یان اش (حتی در دوران که پول دوستمی در سراسر شمال اعتبار داشت) را در دهکده که من کودک اش بودم، بنام گلیم جمع و تجاوز گر یاد می شدند و مبارزه حتی بر حق اش را مبارزه علیه جمع آوری اجناس می خواندند اما حالا آن صفات حتی فراموش خاطره ها گردیده است و علت اش هم در عدم تکرار و نرفتن به گذشته مبهم قبلی است.
شخصیت دوستم نه تنها به گلیم جمعی و غصب خلاصه می شد، بلکه او در سطح جامعه جهانی شهرت جلاد آدمی را داشت. او کسی بود که کشتن شخص و ریختن خون انسان ها در موازنه پراندن سر یک گنجشگ قرار داشت، و به سهولت کمر شکن کردن موش از طریق تله، او مردان و مخالفان اش را از پا در می آورد، او خوب توانسته بود حضور انگشت نمای دشمنان خویش را از صحنه سیاست و سیاست مداری که سد راه اش قرار داشت، بر دارد و صحنه برای بازی نقش خویش بی مثال سازد که کرد آنچه در توان انجام و طرح سازی داشت.
او در قلعه جنگی بیش از سه هزار طالب را کشت (قبول است اینکه طالبان مخالف نظام و تجاوز گر بودند اما انسانیت اجازه قتل گروهی و گور های زنجیره یی را نمی دهد)، بر همان منوال قتل پهلوان رسول و بدنام ساختن فامیل اکبر بای…!
اما حالا دوستم را از دید عملکرد های گذشته اش نباید دید. او حالا مصلح ترین و خیر خواه ترین شخص در رده حکومت وحدت ملی کار می کند، دلسوزی، وطن پرستی و همچنان نفرت اش از مخالفین نظام او را واداشته است تا در ارگ آرام نگیرد و برای ریشه کن سازی دشمنان در مغاره ها زیست نماید ولی افغانستان را دور از هجوم و پرخاشگری دشمنان این خاک بیند که تا هنوز اهمیت این فداکاری چشم دشمنان اسبق دوستم را نیز با خود داشته است و ایشان را نیک بین شخصیت پسا معاونیت دوستم کرده است که خود قابل ستایش است.
دوستم همه خوبی ها و بدی های زندگی، قدرت، عیش، پول، مشقت و سعادت را چشید، برای او حالا داشتن موارد فوق خسته کن شده است و درک کرده است که نمی تواند با داشتن اوصاف و ویژگی های فوق نام جاویدان در تاریخ زرین کشور بعد از وفات بجا گذارد و از همان خاطر در جستجوی راه نیک نام شدن است که فکر نکنم این عمل اش بر منافع تام و عام لطمه و یا صدمه ی وارد کند.
ژنرال در این روز ها در سخت ترین نبرد ها حضور دارد و با عکس های تبلیغاتی انگیزه دهنده برای نیروهای امنیتی در فضای اخبار کشور نفوذ می کند، او را از اینکه شخصیت و بزرگی مقام اش بی اختیار اجازه می دهد تا چنین کار نمایشی بکند، خوش دارم و از همان خاطر برایش می نویسم.
از این به بعد از ژنرال دوستم شاهد انجام بهترین ها و بارزترین دستآورد ها باشید، او در راه جستجوی راه راست و رمز نیک نام شدن به دنبال یک آرزو روان است که آن آرزویش را مارشال مملکت شدن شکل می دهد. این افتخار هم حق هر ژنرال کار فهم و نترس است تا بدست اش بیاورد در صورتیکه مردم افغانستان خدمات ارزنده، فداکاری های بی شمار، همدردی با مظلومان و خیر خواهی برای مصالحه و منافع کشور را از زبان، عمل و دل همان ژنرال بشنوند، ببینند و حس کنند.

با مهر 
گل رحمان فراز