آرشیف

2014-12-30

afrotan

جدالهای زرگریی “مذهب علیه مذهب۱” و استراتیژئی استعمار نو !

 

اجتهاد ،برجسته ترین شاخصه روح علمی و بینیش اعتقادی مذهب اسلام است وانسان موحد آنچه را که حق می پندارد بر هیچکسی تحمیل نه میکند بلکه خود را نمونه میسازد تا برای دیگران سرمشق قرار گیرد 

شیخ شلتوت(ع) دانشمند شهیر مصری

 

پیوسته به گذشته قسمت دوم :

در نخستین قسمت این نوشتار کوشش کردیم تا رؤس اختلاف دیدگاه های دوجناحی از اندیشمندان امریکا نشین را در زمینه جهان بینی فلسفی و تاریخی شان درحوزه زندگی د ینی انسان نشان دهی کنیم چنانچه شما خواننده گان ارجمند واقف هستید مسأ له تعامل و معیار مناسبات با پیروان دیگر ادیان آسمانی بویژه شهروندان ایالات متحده امریکا را به مثابه روح و روان چنین جدالها ، مختصرأ به بررسی گرفتیم . زیرا یکی ازبزرگترین توجهاتی که درس خوانده های ازمکتب «بازگشت به قرآن » یا حاملان گفتمانی که بنام « قرآنیون » نامیده میشود در اندیشه های خود دارند همانا نوع مناسبات مسلمانان با تک تکی از شهروندان سرزمین پهناور ایالات متحده امریکا است که اکثریت شان ریشه های در مذاهب مسیحیت و یهودیت را دارا اند . کاملأ طبیعی است و نباید تعجب کرد که چگونه برخی از فعالان حوزه دیانت اسلامی که با انگیزه های گوناگونی از سرزمین های شرقی و اسلامی بسوی امریکا ی قدرتمند مهاجر شده و با سپری کردن چندین دهه از عمر "مبارک !" شان که در زیر سایه و گاهی خدمت نظام اقتصادی بازار آزاد و دموکراسی لبرال غربی سپری کرده اند تلاش به خرج میدهند که بجایی کشف و یافتن فورمول ها و معادلات اصلی ای مفاهمه و پذیرش تاریخی و تمدنی ، درمتن ادیان آسمانی منجمله دین مقدس اسلام ، بُمبی از شائعات و افترأت دشمنانه ای را که توسط کاردینال های مذهبی و طراحان تیوری های نفرت انگیز مسیحیت و یهودیت بسته بندی میگردد با یک شستشوی مختصرمغزی بدست نیروهای اکادمیک ملتهای شرقی درمیدان مسلمانان منفجرمیسازند که دشمنان ملبس به جامه مذهب و قدرت قرن بیست ویکم از تمامی داستان‌های کودکانه و افسانه های سر تا پا دروغینی که با مهارت و نبوغ شیطانی درباره زندگی خصوصی محمد (ص) میسازند وهمچون غول وحشتناکی از زندگانی پیامبر به نمایش داده می‌شود، مسأله زن‌های پیامبربویژه ازدواج با حضرت بی بی عائیشه (رض) است که در اروپای مسیحی به بدترین وجه و غیر واقعی ترین نحو تفسیرمیشود. این دروغ و این لولوی سر خرمن همواره در غرب ابزار دست کسانی بود ه که می‌خواستند و می خواهند اسلام را و پیامبرش محمد (ص) را به نحو غیر اخلاقی و غیر مدنی خوار و ذ لیل سازند .!! چیزی که دراین پروژه مسخ شخصیت پیامبر اسلام جلب توجه میکند و نسبت به دیگر برنامه های شکست خورده طراحان استعمار نو و بورژوازی جهانی دارای ویژه گی خاصی میباشد همانا انگیزه آغازو براه انداختن چنین مشاجرات و مناظره های است که نسخه سیاسی اش برستون پوسیده آن مبتنی است وبدون شک هرگونه گفتمان و دیالوگی که با انگیزه خیرخواهانه وازبطن مصالح علیای جوامع انسانی بر نه خیزد واراده آزاد انسان متفکردرآن شامل نباشد ، مسلمأ هرنتیجه ای که برآن مرتب گردد به نفع استعمار تمام میشود. زیرا وقتی مؤلفه کشف یک حقیقت درمغائرت با موازین گفتمان سالم و نقد سازنده برخرابه ها و خاکستری از شائعات هدفمند انه و رسوای تاریخ ! راجع به زندگی خصوصی شخصیت های بزرگ و تاریخ ساز ملتها بویژه انبیأ و پیامبران موفق که سازنده گان بزرگترین تمدن ها و فرهنگ های بشری اند استوار باشد نه تنها آثار و رسوبات آن به نفع جوامع انسانی نیست بلکه با براه انداختن چنین مناظره های بی مفهوم و« مناظره برای مناظره! » هر نتیجه ای که از این برج عاج بی بنیاد پائین آید به نفع استعمار جهانی است. چنانچه درمسأله ازدواج پیامبر گرامی اسلام با دختر شش ساله و یاهم با هر سنی از بلوغ که در نتیجه یک مباحثه درون دینی میان اندیشمندان مسلمان به اثبات برسد طرح چنین پرسش غرض آلود و بیمار گونه ، خود مؤلد ویروس درد ناک و کشنده ای از اهانت به کرامت انسان است .
فقدان اجتهاد پویا و جمعی به مثابه میکانیزم سیاسی :
مهمترین نکته ای که میخواهم به سلسله تبیین اهرم های مورد اختلاف هردو جناح و درعین حال وجه مشترک آنها در عرصه فلسفه و حیات سیاسی و اجتماعی به عرض برسانم این است که دانش یافته گان هردو جناح به دلائل مختلفی که نزد شان موجود است یکسان در برابر" اصل اجتهاد جمعی " که از اصول فطری در تکامل جوامع بشری محسوب میشود موضع واحدی داشته اند . یعنی اینکه حاملان هردوقرئت در عین حا لیکه نه میتوانند از ضرورت فرآیند اجتهاد و نقش آن در تکامل جوامع بشری چشم بپوشانند ، انطباق معادلات دینی ومذهبی با فرآیند اجتهاد جمعی را نادیده میگیرند که با چنین بی توجهی به اصل اجتهاد جمعی در حوزه شناخت و رسیده گی به نیازمندی های حقوقی ، و اقتصادی جوامع بشر عملأ و طبیعتأ از مؤلفه های نظام سکولار متابعت میکنند . یکی از چالش های اصلی که در نحوه بیان دوگفتمان مورد نظر وجود دارد همانا " تفسیر دین در قلمرو تاریخ عهد قدیم " است که مؤقف و موضع گیریی دین را به شیوه منجمد انه و متحجرانه در حوادث تاریخی دیگر اقلیم ها و مقاطع دیگری از تاریخ جستجو میکنند . که جریان مکتب قرآنیون و حاملان قرئت تمسک به قرآن و انتفای احادیث ، مفهوم و مضمون حاکمیت دین در جوامع گذشته بالخصوص دوران پرآشوب صدر اسلام را تنها با ترمنولوژیی عصر جدید منتقل میسازد و بدون آنکه راه کارهای جدید برای حیات عمومی انسان کنونی را نشان دهی کند به بسیار آسانی از بخش بزرگی از تاریخ اسلام که بر ستون احادیث استوار است انکار میکنند . با چنین نِگرش و تفکر نباید جای تعجب کرد که گروه و جریانی که درعصر حاضرلقب "قرآنیون " را گرفته است ازارائیه هرگونه برنامه مستقل سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی که از سینه دین به عنوان رهنمایی عقلانی انسان معاصر برخاسته باشد عاجزاند و همین ناتوانی شان سبب شده تا در قلمرو حیات روزمره انسان و جامعه که در اقلیم ها ی گوناگون و با شرائط گونا گون تاریخی ، سیاسی و فرهنگـــی زندگی اختیار کرده اند سیستم بورژوائی و اقتصاد بازار آزاد را که بر شانه های دموکراسی لبرال با قرئت غربی حمل میشود بهتر ین نسخه برای پیشرفت و تعالی بشر تجویز کنند . زیرا دانشمندان و تیوری پردازان این مکتب یا تمامی کسانی که در نهایت با عبور از شیوه های گوناگون تشکیلاتی در ادوارمختلف تاریخ بشرظهور نموده اند ، تنها آخرین کتاب آسمانی یعنی قرآن را برای رهنمائی بشریت کافی میدانند .
لهذا در چنین راه یافت است که دین اسلام نیز به مانند سائر ادیان ابراهیمی چون مسیحیت و یهودیت بصورت طبیعی متعلق به حوزه خصوصی و اخلاقی حیات بشر نزول میکند . لهذا کسانی بویژه حاملان قرئت « حسبنا کتاب الله » که در بافت فکری و تاریخی جوامع اسلامی می خواهند با توصل به مفهوم « سکولاریزم » بر آزادی ، دموکراسی ، و جدائی نهاد دولت از نهاد دین تکیه کنند ، خویشتن را دُچار اختلاط حوزه های معنایی متفاوت و پارادُکسیال میسازند که به سادگی نه میتوانند از یک مرحله به مرحله دیگری انتقال یابند .
البته یکی دیگر از مسائل به ظاهر اختلافی ی که میان این دو دیدگاه موجود است همانا مسأله حکومت در اسلام است که جناح مدافع احادیث یا همان گفتمانی که درمقابل قرئت « قرآنیون » قراردارد و علی الرغم تعطیل وبستن درب اجتهاد و عقلانیت در اسلام ، متون شریعت اسلام بویژه با قرئت بنیادگرایانه مذهبی را برنامه زندگی تمامی بشریت در همه نسل ها و همه عصر ها می شمارند اما از ارائیه ساده ترین برنامه اقتصادی و سیاسی برای مدیریت جامعه و جهان پیچیده ء امروزی عاجزند مگر محکومیت انسان بر پیشرفت و ترقی وجبر تاریخی در حیات بشر سبب شده تادر زیر سایه قرئت متحجرانه و بنیاد گرایانه مذهبی به مثابه نیروی جاده صاف کن نظام بورژوازی قرار گیرند و سلطه مافیای بازار آزاد بر جوامع عقب مانده را توجیه شرعی !!نمائــــند .
جای بسی تعجب است که حاملان این قرئت بنیاد گرای شریعت مدار با اتکای دگماتیک به منابع فقهی و مذهبی عموم باشنده گان کره زمین را که قبل از ظهور دین اسلام در عصرهای دیگری و نسل های دیگری زیسته اند از باب اینکه برای حاملان این قرئت متحجرانه ، معیارتوحید و شرک پایبندی کامل بر عصر صدر اسلام بویژه حیات محمد رسول خدا دانیسته میشود لهذا باشنده گان عصر قدیم در تاریخ گذشته را مشرک نامیده و به جز پیامبرانی که ذکر آن در قرآن پاک آمده است همه را یکسره مشرک و مباح الدم می نامند …
ادامه دارد 

۱: واژه « مذهب علیه مذهب » نام کتاب مشهورمتفکر و دانشمند جهان اسلام زنده یاد دکتور شریعتی است که نویسنده این یادداشت از بابت تشابه وضعیت موجود آنرا بکار برده است .