آرشیف

2014-12-31

afrotan

جایگاه طرح پروفیسور سیرت در مهندسی قدرت ” سیأ ” سی افغانستان !

صلح در راه ترکستان !؟

 

من متهم میکنم! ( ۱)

 

پیوسته به گذشته قسمت هفدهم 

آنچه را که باید در مقدمه این یادداشت گفت این است که برویت نتائج قسمی انتخابات که بروز شنبه مورخ ششم ثور ۱۳۹۳ از سوی آقای یوسف نورستانی رئیس کمیسیون انتخابات طی یک کنفرانس مطبوعاتی در مقر آن کمیسیون اعلان گردید هیچ یکی از کاندیداهای سال ۱۳۹۳ انتخابات" ریأ " ست جمهوری افغانستان نصابی که اخذ ۵۰+۱ فیصد رأی از جمله رأی حساب شده برای احراز مقام ریأ ست جمهوری باید حاصل میکرد از آن خویش نه ساختند لهذا طبیعی است انتخابا ت ریاست جمهوری میان دو کاندیدی که در دور اول بیشترین رأی را حاصیل نموده اند غرض انتخابات سرتاسری در دور دوم به رقابت خواهند پرداخت . اما تا این وضعیت روشن میشود بهتر خواهد بود تا بحثی را که از قسمت قبلی باقی مانده بود در راستای کشف حقائق عینی جامعه ما دنبال کنیم . امابخاطردریافت تسلسل بحث مان ضروریست تا آخرین بخشی از جملات ام را که درباره طرح جلالتمآب پروفیسور عبدالستار سیرت در یادداشت قبلی آورده بودم یکبار دیگر مرور کنیم و امیدوارم که این یادداشتها بتواند گوشه ای از وقائع اتفاقیهء « تاریخ» خونین کشور ما را منعکس کنند ودر راستای بیان و احیای مجدد تصویر کم رنگ شده غرور ملی و شهامت تک ، تکی ازشهروندان و عموم آزادمردان این مرزوبوم مفید واقع شود . 
در آخرین قسمت یادداشت قبلی نوشته بودم که :
وقتی دریکی ازشامگاه های جمعه موکب همایونی پروفیسورعبدالستارسیرت نماد مذهبی "سیأ"سی از نسل دربارنشینان وسلطنت طلبان با همراهی یک هیأت هجده نفره ازتاجران- لبرالهای گلخانه ای و معامله گران " سیأ "سی برکابل اجلال نزول فرمود خون در کالبد متلاشی شده ملوکیت نیز جاری شد. با ؤرود قافله از تاجران ، لبرالهای گرامی به زعامت یکی از رجال شناخته شده جامعه ما این پرسش بی شک در ذهن عامی ترین افراد این جامعه مطرح شده است و اگر همه نتوانند آواز هارا تشخیص بدهند ، حلقوم را که می شناسند و میبینند که به هرحال هرچه هست طبیعی نیست . اما آنچه در این زمینه بسیار اساسی است این است که این قافله دارانی که تعدادی از آنها لبرالهای کلاسیک و تاجران شکست خورده که نگاه شان به هستی و تاریخ بشراز همان گفتمان شرک آلود اشرافی ملهم از دید و نگاه بزرگترین فلاسفه یونان بوده است که بر قسمت زیادی از تاریخ تفکر اسلامی سایه انداخته است و آنانرا مردی صاف اندیش اما نهایت خوشباور جناب پروفیسور عبدالستارسیرت که از بزرگترین پوهنتونهای جهان اسلام دارای اسناد و مدارک تحصیلی میباشند و همچنان در تعدادی از آنها به وظیفه مقدس آموزگاری و تدریس نیز مشغولیت داشته است رهبریی میکرد و وارد دروازه های شهرتاریخی کابل ساخت .
http://www.youtube.com/watch?v=mKYVdg7yz9w&feature=youtube_gdata
هیچگونه تردیدی وجود ندارد مردی که تا هنوزهم بسیاری از مردم با وی ارادت میورزند در حلقه ء محاصره تنگی که چون نگین وی را در میان گرفته است واین حلقه را چنان می فشارند که هرگونه رابطه اش را با دنیای آزاد قطع کرده اند و همچون غار نشینان داستان اصحاب کهف که سه صدسال را دریک محیط کاملأ قرَنتین شده بخواب سپری کرده بودند وقتی از خواب برخاستند دیدند همه چیز تغییر یافته است (۱) اما امروز دیگر مردم " عوام کالانعام " نیستند هم آگاهی اجتماعی پیدا کرده اند و هم غالبأ با کتاب سروکار دارند وقتی چشم شان با این قافله اُفتید که با سرعت بر دروازه های شهر وارد می شوند همه با تعجب از خود می پرسیدند که چرا چنین مرد با وقارو خرد مندی این قافله ای از تاجران و مغازه داران را با ادبیات عهد قدیم رهبری میکند ؟ که امروز دیگر با ترمنولوژیی عهد عتیق سخن و اقوام و ملتها را رهبری کردن شیوه ای نامیده میشود که بسیار کهنه شده است . زیرا ملتهای کنونی و در عصر حاضر بجای رجال و شخصیت ها بسوی برنامه ها و شاخص ها مینگرند ، بگذریم از اینکه حضرت استاد سیرت در مورد زندگی دوران پیامبر و صدر اسلام از کدامین پوهنتونها و مجامع علمی و ا کادمیک مدارک و اسناد حاصل کرده اند و یاهم اکنون در جمع اساتید علوم مذهبی درجهان اسلام دارای چه جایگاهی است و در کنفرانس ها و مجامع بین المللی ای مانند رابطه عالم اسلامی و هیأ ت الاغاثه و دهها پروژه مشکوک " سیأ " سی ازوی چگونه استقبال بعمل می آید ؟ 

ازراست به چپ : حامدگیلانی رئیس گروه موسوم به پیشاور – محمد یونس قانونی رئیس گروه موسوم به جبهه متحد – عبدالستار سیرت رئیس گروه موسوم به روم – همایون جریر رئیس گروه موسوم به قبرس در کنفرانس بن 
آنچه که واضیح است این است که حضرت استاد سیرت تنها رأوی و حامل چگونگی مناسبات میان اصحاب بزرگوار ی از نخستین روزگار پیامبر است که در جای خود قابل ستائیش و ارزش است اما برای مدیریت زندگی پیچیده انسان معاصر بویژه که در جهان دهکده مانند کنونی مجبورو محکوم به زندگی شده است دارای هیچگونه برنامه ای نه میباشند . البته نباید از جناب استاد سیرت این توقع را داشت که چرا با این سن و سالی که وی به آن رسیده است دارای اندیشه ای پویا و مجهز به گفتمان اجتهادی دینامیکی نیست که انسان باشنده این دهکده جهانی را بسوی زندگی مرفه و مترقی در مطابقت به ارزش های ملی و تمدنی خویش رهنمائی کنند ؟ . 

استاد سیرت در ملاقات با احمد ضیأ مسعود معاون اول زلمی رسول کاندید ریاست جمهوری افغانستان 
زیرا از فحوای مطالعه آنچه که بنام برنامه عمل جبهه صلح ووحدت ملی افغانستان ارائیه می فرمایند آثار نفوذ و الهام فلاسفه ء بزرگ یونان چون آرسطو ، سقراط و افلاطون بصورت واضیح به مشاهده میرسند به همین دلیل است که تیوریی نظام های سلطنتی حد ومرز برای اعمال قدرت از سوی حکومت بویژه شخص پادشاه و سلطان وجود نداشته است . البته نظام سلطنتی مطلقه رقیق که گفتمان حضرت استاد عبدالستار سیرت نیز بر آن استوار است نسبت به نظام های سلف خویش یک گام به پیش است ، زیرا در نظام سلطنتی مطلقه رقیق یا مشروطه استبداد شخصی جایگزین استبداد ساختاری میشود و حاکمان جامعه مأدون شخص سلطان ، دست کم ناچار به رعایت تشریفات و انضباط در مناسبات اجتماعی میباشند . لهذا میتوان گفت که به گمان غالب آنچه را که استاد سیرت طی کنفرانس های مطبوعاتی درمحیط کابل مطرح می فرمائند جز دلخوش کردن به اینکه چه تعداد آدم ها با انگیزه های گوناگونی در کنفرانس های مطبوعاتی وی حضور پیدا میکنند منجر به هیچگونه نتیجه قوی نخواهند شد .
صلح در راه ترکستان !؟
طالبان لبرال در گلخانه های استخبارات منطقه .! 
دراخبار آمده است که حضرت ملا قلم الدین آخند که سابقه فانه و زولانه کردن مردم افغانستان اعم از مرد وزن این کشوررا درکارنامه و سوابق دراداره امربالمعروف و نهی از منکر رژیم مبارکه امارت اسلامی طالبان!! با خود دارند در گفتگو با خبرنگار رادیو آزادی گفت، آغا جان معتصــــ م در حال حاضر در محل محفوظ در منزلش۲ بسر می برد و به زودی مذاکرات صلح را با وی آغاز خواهند کرد …
ادامه دارد 

۱: اصحاب کهف عده‌ای خداپرست بودند که پیش از اسلام در زمان حکمرانانی امپراتوری روم باستان با نام دقیانوس در منطقه افسس در ترکیه امروزی زندگی می‌کردند و همگی جز یکی از آنان که چوپان بود از اشراف زادگان و درباریان بودند و ایمان خود را مخفی نگاه می‌داشتند. اینان سرانجام از جبر حاکم روزگار به ستوه آمده و به گفته قرآن بر اساس الهامی که از خداوند دریافت کردند "پس هنگامی که از خدایان دروغین دوری جستید به غار پناهنده شوید تا پروردگارتان رحمتش را بر شما ارزانی دارد" همراه سگ خود به غاری در روستایی به نام رقیم نزدیک فیلادلفیا رفتند. چون به غار رسیدند. خواب ایشان را در ربود پس حدود سیصد سال به خواب اندر همی بودند. و سگ ایشان بر در غار چنان بود که گویی بیدار است. پس از سیصدسال چون برخاستند خود پنداشتند که چند ساعتی بیش نخفته‌اند. چون به شهر شُدند همه چیز را دیگرگونه یافتند. سرانجام به غار بازگشته و دیگر اثری از ایشان یافت نشد. مردم بر فراز غار آنها مسجدی ساختند. داستان ایشان نسبتاً به‌تفصیل در قرآن آمده‌است.
۲: یک منبع موثق به این قلم که نخواست از وی نام برده شود گفت : پس از آنکه آقای محمد معصوم ستانکزی با دوتن از اعضای شورای عالی صلح غرض رهائی ملا آغا جان معتصم به دوبی سفر کرد وی را از زندان امارت دوبی رها ساخت و در پرواز امارات ایرلائن به کابل انتقال داد پس از سپری کردن سه روز بحیث مهمان بلند پایه شورای عالی صلح با دادن چندین هزار دالر پول نقد به منزلش واقع در ترکیه انتقال داده شد