آرشیف

2018-11-30

جامعه افغانستان پس از نظام کمونیستی؛ (آغاز یک دوره سیاه طالبان)

جامعه افغانستان یکی از جوامعی  است که تاریخ مملو از فراز و نشیب های فراوانی داشته و برگ برگ تاریخ آن گله ها و گفتنی های زیادی دارددر این اواخر این مشکلات باعث ناقراری و دگرگونی جامعه افعانستان شده که تمام جامعه افغانستان را آلوده به تعصب و قوم گریی و از یک نگاه مذهب گرایی آغشته نموده است. که این باعث عقب ماندگی و از یک نگاه باعث سنتی ماندن  جامعه افغانستان شده است. اگر بیایم بعد از نظام کمونستی جامعه افغانستان را  مورد مطالعه خود قراربدهیم. به این نتیجه میرسیم که عقب ماندگی جامعه افغانستان بر میگردد به ظهور نظام طالبان و یا حکومت طالبان که این نظام  باعث سرکوب نسل جدید در افغانستان شده است و از یک نگاه گفته میتوانیم نظام طالبان یک نظام بود که بیشترتمرکزخود را روی سرکوب کردن استعدادهای جامعه نقش میدهد. و این نظام طالبان باعث سقوط حکومت داکتر نجیب و سقوط نظام کمونیستی در افغانستان شده است. و بعد ازچند مدت نظام طالبان درجغرافیا افغانستان رونما شد که این نظام باعث شد که جامعه افغانستان را تحت کنترول خود گرفته و باعث ریشه کن کردن استعداد های جامعه افغانستان شده است. گفته میتوانیم که نظام طالبان موفق ظاهر شد در قسمت سقوط حکومت کمونیستی وگفته میتوانیم که در موفقیت های نظامی طالبان دست خارجی خاصتآ پاکستان که در آن وقت قبایل دوطرف مرزنوعی امتزاج اجتماعی فرهنگی و سیاسی باهم داشتند جهت تأمین منافع خودبه حمایت آنان پرداخته است.طالبان را میتوان یک نیروی اجتماعی عنوان کرد که برخاسته از بسترهای اجتماعی افغانستان بوده و با ایده گیری از عوامل تقویت کننده خارجی عرض اندام نموده است. ومیخواهم در این عرصه دیدگاه خود را شریک بسازم در مورد طالبان نیروی های طالبان درآن زمان بیشتر ساکنان جغرافیای پاکستان بود و برای از بین بردن دولت افغانستان میکوشید تا دولت و یاحکومت   که در افغانستان به وجود میاید در مقابل آن دولت عرض آندام نمایند. در این زمان بود که طالبان بیشتر قدرت جامعه را در دست گرفت و حملات خود را بیرون ازخاک افغانستان آغاز کرد.و سرانجام دولت عربستان هم حکومت طالبان را به رسمیت شناخت و دراین زمان بود که عربستان دست کمک به طالبان داد و طالبان را حمایت میکرد در مقابل دشمن به طالبان کمک های مالی میکرد. دولت عربستان و سایردولت های دیگر مانند پاکستان با طالبان کمک میکرد و در پشته صحنه از طالبان سوی استفاده میکرد
به یک مفهوم گفته میتوانیم نظام طالبان بیشتر سنتی گرا بود و رهبران آن بیشتر مذهبی بودند.وباعث سرکوب نسل جدید شد که این نسل جدید بانظریه های جدید وتفاوت های مختلف به وجود آمده بود و دراین زمان بود که نسل جدید در افغانستان کم رنگ تر شد.

شرح بیشتر:
ششم میزان مصادف بود باچهاردهمین سال اشغال کابل از سوی طالبان. طالبان در ششم میزان سال 1375هجری خورشیدی کابل را تصرف کردند و تا عقرب1380 اکثر خاک افغانستان را در اختیار خود داشتند. با حضور طالبان در کابل انها قوانین خاص خود را در پایتخت و ولایت های تحت کنترول خود به اجرا درآورند. زنان و دختران از کار کردن و آموزش در بیرون از خانه منع شدند. نپوشیدن چادری برای زنان جرم پنداشته شد. مردان باید از تراشیدان ریش گذاشتن موی زیاد خود داری می کردند. مکاتب دخترانه مسدود شدند. مردم باید ازشنیدن موسیقی پرهیز می کردند و کسانی که با گروه های غیر از طالبان رابطه داشتند.مورد لت و کوب و محکوم به زندان میشدند ازهمینجا مفهوم کرده میتوانیم که نسل جدید افراد روشنفکر در این نظام سرکوب شدند
و درآخیر میخواهم بنگارم که بعد ازنظام کمونستیی جامعه افغانستان در دگرگونی قرار داشت که آن دگرگونی باعث عقب ماندگی جامعه افغانستان شد.
حرکت طالبان را نوعی جنبش اجتماعی نیز عنوان کرده میتوانیم                                                           
و برهان الدین ربانی درمصاحبه ای طالبان را متشکل از گروه های ذیل میدانست 
گروه افسران کمونیست طرفدار نجیب الله
گروهی ازافسران و سربازان پاکستانی وشبه نظامیان .
طالب علوم دینی افغانستان
گروهی ازحزب اسلامی و حزب حرکت انقلابی.
گروهی ازرهبران قاچاق مواد مخدار.
تعدادی ار رهبران قبایل پشتون .

که این گروه ها در تشکیلات نظامیان طالبان نقش داشته و نیروهای طالبان را مستحکم میساخت در آن زمان رهبران و نظامیان پیش از آنکه سیاسی باشند. به شدت مذهبی بودند که دانش آنان از دایره چند جلد کتاب مذهبی محدود تجاوز نمیکرد و جهان بینی اسلامی آنان در یک و یا دو ولایت خلاصه میشد. و گروهای طالبان از یک شخص سنتی فرمان میگرفت که آن شخص ملا محمد عمر بود که او یک شخص سنتی گرا بود و تمام نظامیان طالبان در برابر ملامحمدعمر مسؤل بوده است.