آرشیف

2022-7-7

امین کاوه

تکفیر طالبانی و سوءاستفاده یوتیوبران

جامعه افغانستان به‌‌لحاظ روان‌شناختی و جامعه‌شناختی دچار آفت اجتماعی و بیماری روانی است. این دو پدیده با تسلط طالبان سیر صعودی خویش را می‌پیمایند. متوهمان قدرت بر توهم‌اندیشان معرفت خرده می‌گیرند، سنگ  تکفیریسم طالبانی را بر سر آنان می‌شکنند و شمشیر به دست واعظان تشنه به خون خلق می‌دهند تا نعره‌زنان گردن‌ بزنند و منادیان ترور، مستانه خون مستضعفان بنوشند.

داکتر انورالحق جبارخیل به گفته پزشکان از بیماری روانی رنج می‌برد و دچار یک‌ نوع توهم عجیب شده بود که برگشت به حال عادی تقریباً برایش ناممکن شده بود. جبارخیل به‌لحاظ انسانی مستحق مصونیت و از نظر مذهبی ممنوع‌القلم شده بود؛ اما به‌ جای رسیده‌گی و توجه به وضعیت این مرد بیمار، یوتیوبران و برخی از رسانه‌های سوءاستفاده‌گر از او به‌عنوان ابزار تبلیغات رسانه‌ای استفاده کردند و سرانجام سرش را با تیغ تکفیر طالبانی بریدند.

غلام‌سخی، مرد دیگری که در دام اعتیاد مواد مخدر افتاده و تسلط فکری و گفتاری خویش را از دست داده است، نیز بازیچه دست یوتیوبران شد و سرانجام تکفیر طالبانی او را با جنون اعتیاد به زندان برد و در برابر دوربین رسانه‌ای طالبانیسم توبه و استغفار داده شد. جهان نظاره کرد که یک معتاد به مواد مخدر چگونه وسیله درامد و وسیله جاری شدن حد خدا در روی زمین قرار می‌گیرد و ملتی در صحنه از جاری شدن حد بر یک‌ معتاد ذوق‌زده می‌شوند. در حالی ‌که ارزش‌های انسانی حکم می‌کند وقتی یک شخص از لحاظ روانی سالم نباشد، باید مورد لطف و مهربانی دیگران قرار بگیرد و حتا در جوامع مدرن از حقوق خاص و امتیازات ویژه برخوردار می‌شود و به هیچ‌کسی اجازه داده نمی‌شود که چنین فردی را بازیچه قرار دهد تا وضعیت نامناسب او برای جلب توجه مخاطب ابزار درامد شود. هرچند افغانستان در حال حاضر فاقد دولت و قانون است، اما رسالت جمعی و تعهد به یک جامعه انسان‌مدار حکم می‌کند که در برابر این نادانی یوتیوبران و تکفیر طالبانی ایستاد و از دریچه گسترش آگاهی‌دهی و معرفت و بیداری وجدان جمعی نگذاشت که بیشتر از این به ساحت انسان اهانت صورت بگیرد و برای جلب توجه مخاطب، انسان‌های بیمار مورد بهره‌کشی قرار داده شوند؛ چون در فقدان قانون این تنها گزینه‌ای است که مردم در اختیار دارند تا دست رسانه‌های فضول و بهره‌کش را بگیرند و چاقوی تکفیر طالبانی را دسته نکنند.

تکفیریسم با تسلط طالبان در افغانستان نسبت به هر وقت دیگر میدان فراخ‌تر برای جولان یافته است و ممکن خون‌های بیشتر دیگر را بریزد و سرهای بی‌شمار را بر دار کند. برای عبور از این شرایط بحرانی و گذار مصون از دم تیغ شمشیر تکفیر، نیاز است که شهروندان آگاه و رسانه‌های آزاد و رسالت‌مند نقش خود را در این برهه زمانی ادا کنند و با نشر محتویات انسان‌مدارانه و خردورزانه جلو تبلیغات ابزاری و دگم‌اندیشی طالبان را بگیرند و وجدان و شعور جمعی را بتکانند تا وسیله برای تعمیم سیاست‌های طالبانی قرار نگیرد؛ چون وضعیت رقت‌بار امروزی جامعه ما محصول همین تفکر است که همه‌روزه آدم می‌کشد، جنایت می‌کند و قتل و خون‌ریزی را زیر نام مذهب و دفاع از دین عادی‌سازی می‌کند. در کافر خواندن دیگران زیاده‌روی می‌کند و هرچه به غیر از خودش باشد، ایمانش سست و حتا کافر خوانده می‌شود.

با تسلط طالبان در افغانستان دیده می‌شود که بساط تکفیریسم در منطقه در حال گسترش است. تا آن‌جا که در هند، به قول مشهور در سرزمین هزار دین، کاسه صبر تکفیرگرایان بر سر خواجه ظریف‌ بابا شکستانده می‌شود. خواجه ظریف‌ بابا که خودش را رهبر مذهبی شاخه‌ای از مسلمانان موسوم به طریقه چشتیه در هند می‌خواند، از هرات افغانستان بود و در هند طرف‌داران بی‌شماری داشت و در افغانستان مورد نفرت و انزجار بی‌شماری قرار گرفته بود. چشتیه نام سلسله‌ای از طریقت‌های صوفیه، منسوب به مشایخ چشت است. تاریخ‌نگاران موسس این این طریقه را خواجه ابواحمد ابدال چشتی (متولد ۲۶۰ ه.ق) دانسته‌اند که خود را منسوب به شجره ابراهیم ادهم می‌دانسته است. چشتیه در شبه‌قاره هند طرف‌داران فراوان دارد. خواجه ظریف بابا نیز از طریق چینل‌های یوتیوبران مطرح شد و خود نیز صاحب چینل بود و فعالیت‌هایش را در آن‌جا به نمایش می‌گذاشت. او ممکن مستحق توبیخ و گفت‌وگو بود، اما کسی حق نداشت خون او را به علت باورهایش بریزد؛ زیرا این مرد تشنه خون هیچ انسانی به نظر نمی‌رسید و فقط از جهل دینی مردم سوءاستفاده می‌کرد.

در حال حاضر تکفیریسم گلوگیرترین آزمون درون‌دینی است که باعث ایجاد مشکلات گسترده و خسارات جبران‌ناپذیری در جهان اسلام شده است. طالبان به‌عنوان یکی از فرقه‌های تکفیری در افغانستان به قدرت رسیده‌ و زمینه را برای رشد و افراطیت بیشتر این گروه‌ها مساعد می‌سازد. پس از این هر دگراندیشی، حتا بیمار روانی و دیوانه نیز از خشونت و کشتار آنان مصون نخواهد ماند. نیروهای آزادی‌خواه و روشن‌فکر در کنار این‌که علیه افراطیت و تکفیریسم طالبانی مبارزه می‌کنند، ابعاد منفی تبلیغات و سوءاستفاده رسانه‌‌ای یوتیوبران را نیز از یاد نبرند. این افراد باید نان از دریچه خون و توهین خلق نخورند و کارهای‌شان را انسان‌مدارانه و بر محور ارزش‌های انسانی و حقوق بشری انجام بدهند.