آرشیف
توسط عمال استعمار بمناسبت شهادت مظلومانه مسلمانان کابل
mazizi
دریغــا کابل زیبایِ ما با چشم خونبارش
که تیر دشمنان پیهم رود بر قلب افکارش
همان کابل که صائب بهر توصیفش به استادی
سروده شعر رنگینی او در دیوان اشعارش (1)
« خوشا عشرتسرای کابل ودامان کهسارش»
« که ناخن بردل گل میزند مژگان ِ هر خارش»
ویا «علامه اقبال» خطۀ جنت نظیرش خواند (2)
کــــه آب زندگانی میرود از تاک و اشجارش
ولی دیریست کزطوفان ظلم دست استعمار
بسی گلها شود پر پر به کوه وباغ وگلزارش
همان کابل که «اقبال » مثل جنت خوانده بود آنرا
کنون چون دوزخی سوزنده شد هرکوی وبازارش
زخلــق «شــــاه شهیــد » فریادها بالا شـــده امروز
ز سیلابی که از خون کـــنده است ایوان ودیوارش
به آن«خواجه صفا» حالا صفائی را سراغی نیست
به «جـویِ شیر»آن جاریست خون،از بند وانهارش
خدای من !، دوباره بینمش آن «جادۀ میوند»
بسی از مـردم بی دست وپا در زیر آوارش
دوباره آتش دشمن بسوزد«کارتـــــۀ پروان»
نگردید التیامی ، پیکرِ«پغمان »و«افشارش »
هنوزآرایشی نگرفته بود آن «شهرِ آرا» را
دوباره خاک وخاکستر نمودند کوی وبازارش
دیگر« دارالامان » را امن وآســــایش نمی بینم
نموده ابر وحشت سایه بر« ریشخوار» وکهسارش
واز «شیرپور» فرزندان شیرانش سفر کردند
ز ظلم وغـارتِ دزدان و شرِ چــُورِ اشــرارش
به «شهرِنو» دگر نوآوریهـــای نمی بینی !
بجز اطوار بد مستی که گم کردست رفتارش
شده توهین به « بی بی مهرو» ،از دست نادانی
که علم ومعرفت از آن خجالت دارد و عارش (3)
به « خیرخانه» که مردم درامان وخیریت بودند
شود افسرده دل هر کس که بیند حالتِ زارش
ز« پل خشتی» واطرافش ،اگر گویم که چونست آن؟
هــزاران مرد وزن باشد ،تَکـــدی پیشـــه وکارش
نباشد امن وآسایش برای مردم کابل
ز شرِ انفجار وانتحاریهای خونخوارش
واز کردار زشت و وحشتِ عمال استعمار
نباشد مرده ها آرام به قبرستان « انصارش »(4)
نمیگردد مجازات قاتلان و انتحاریها
ویا از رهبران قاتل وشیطان ومکارش
امان امروز ندارد مملکت از دست همسایه
فرستد دروطن هر روزه خیل گرگ وکفتارش
الهی کلـــه هـــای دشمنــــان کابل مارا
بچشم خود ببینیم هریکی برچوبۀ دارش
« عزیزی» از خدا میخواه زوال دشمن میهن
چنان بر پهنۀ گیتی نماند هیــــــچ آثارش
پایان
**************************************
روز دوشنبه ساعت 05:00بامداد
تاریخ بیستم ماه اسد سال 1394
برابر به:2015-08-11میلادی
یاد داشتها :
1– اشاره به مطلع قصیدۀ معروف وبلند بالای صائب تبریزی است که در اوصاف شهر زیبای کابل سروده بود واکنون در دیوان صائب درج است
2– اشاره به شعر بلند بالای حضرت علامه اقبال لاهوری است که در اوصاف شهر تاریخی وقشنگ کابل سروده بود
بدین مطلع:
شـهــر کا بل خطه جـنــت نظـیـر
آ ب حیـوا ن ا ز رگ تا کـش بگـیر
چـشم صا ئـب ا ز سـوا د ش سـرمه چـین
روشن و پا یــنده با د آ ن سـر زمین
3– اشاره به توهین بزرگ فاروق وردک وزیر تعلیم وتربیه دوران کرزی به بی بی مهرو است که نام مدرسه تاریخی بی بی مهرو را تغیر داده بوذ
4- مراد قبرستان تمیم صاحب انصار(رض) است
——————–
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور