آرشیف

2014-12-31

afrotan

“توافق نگهبا نان مافیأ و مفهوم دولت وحدت ملی در افغانستان “!!

گِره را با گِره نه میتوان باز کرد !

پیوسته به گذشته قسمت سی وهفتم :

 

آنچه ما را به نابودي خواهد كشاند چنین اند : سياست بدون اصول، لذت بدون وجدان، علم بدون شخصيت و تجارت بدون اخلاق و پيروزي نیز آن نيست كه هرگز زمين نخوري، بلکه آن است كه بعد از هر زمين خوردني برخيزی !
مهاتما گاندي، رهبر بزرگ آزادی خواهان هند

قصد داشتم این هفته در یادداشت خود بر اظهارات زنجیره ایی و درعین حال پارادُکسیال استاد عبدالرسول سیاف یکی از شوالیه های مذهبی و جهادی که از ستون های مهم نظام حاکم کنونی محسوب میشود که در روز سومین سالگرد شهادت استاد ربانی در محضر چندین صد تن از هوا دارانش و درغریو نعره های الله اکبر بیان کرد به حیث یک شاگرد نو اندیش دینی مکث کوتاهی داشته باشم تا اگر توانیسته باشم در پاکسازیی چهره حقیقی دین اسلام از لوث چنین جراثیم مهلک سهمی ایفأ کنم اما ازاینکه موضوع قتال و سائر مواردی که آن هیولای سیاه تاریخ جامعه ما در جامه مذهب و با نمائیش عظیم یک "خشم دیکتاتورانه و پَشم صوفیانه !!" به آن پرداخته بود ایجاب یک پژوهش مسؤلانه علمی و فلسفی را میکند که آن را به یک فرصت دیگری واگذارکردم و به مسأله دیگری که بصورت عاجل گلون سرنوشت مملکت ما را می فشرد وبالاخیره چنانچه پیشبینی میگردید سروصورت همه میهن دوستان را خون پُر ساخت می پردازم .

https://www.youtube.com/watch?v=dVauFcX9q20

وچنانچه دیده میشود ما ساکنان نیم قاره هند وجنوب غرب آسیا بویژه مردم افغانستان به شکل عجیبی تاریخ گذشته را مرور میکنیم زیرا همیشه ماهیت و رشته اصلی حوادث را رها نموده و به حواشی می پردازیم . چنانچه دیدیم و با چشم سرمشاهده کردیم پس از آنکه بتاریخ بیست وچهار جوزای سال ۱۳۹۳ هجری شمسی مردم درمانده افغانستان دراوج تهدید های فروانی از خشونت طلبان و مخالفان مسلح صلح به صندوق های رأی که درمراکزانتخاباتی مانده شده بودند جوقه ، جوقه حضور یافتند وبا آنکه اکثردارنده گان رأی از ماهیت رأی خویش آگاهی نداشتند برگه های از رأی را در بدل چند دالر به صندوق های رأی انداختند . و با دل آرام و قلب مطمئن و لبریز از امید بسوی دهکده های ویران شده برمی گشتند و میدیدند که چگونه شعله های مهیبی از آتش تقلب جنازه سرنوشت متلاشی شده ملت مظلومی را بی رحمانه فشرده ودربیرون دروازه انداخته است. اما زمین وزمانی را که به لوث تقلب ونجاست نظام مافیائی آلوده شده بود هنوز پا برجاست و هوایی متعفن تقلب را اینک مردم تهی دست افغانستان با بی رحمی استشمام میکنند . شاید این نتیجه برای بسیاری از تحلیل گران و سیاسیون جامعه غیر قابل پیشبینی بوده باشد اما برای آنعده مؤرخان و نویسنده گانی به شمول این قلم که حوادث تاریخی را بصورت زنجیره ای مورد بررسی قرار میگیرند و هر حادثه را در رابطه با هویت و معرفت " حادثه مادر" به نقد و تحلیل می گیرند هیچگونه جای تعجب نداشته است . آنچه که در پرتو چندین ماه انتظار بیهوده و بیش از یک دهه حوادث پیچیده متعلق با سرنوشت جامعه افغانی بویژه در مورد بی تفاؤتی چهره هاو شخصیت های شاخص سیاسی این جامعه در قبال سرنوشت و هویت ملی کشور که در دؤمین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با کناررفتن از مقامات حساس " سیأ " سی حضور پیدا کردند و تنور انتخابات را پیوسته گرم نگه داشتند ما و امثال من را به حل بسیاری از معادلات مجهول سیاسی نزدیک ساختند .البته نباید از این حقیقت چشم پوشید که استعمار در قدیم فقط با انرژیی ، ذوق و تجارب عینی استعمار گران تعریف میگردید اما امروز استعمار بصورت بسیار پیچیده و با انتن های راه بلدان بومی و وسائل ارتباط جمعی مانند رادیو و تلویزیون کشورها را تسخیر میکنند و روانشناسی علمی – جامعه شناسی فنی و روانشناسی سیاسی به کمک اش آمده چنانچه دیدیم و حوادث آخیر در افغانستان این حقیقت را به اثبات رساند که قباله سرنوشت مردم افغانستان تو سط زمامداران مافیائی در حجره های از بیگانه گان امضأ و سپس برای نقاشی و افغانی نشان دادن مشروعیت آن قباله پس از یک مکالمه مختصر تلفنی جان کوبیس با والاحضرت حامد کرزی ماشین دالری آمادگی ها برای امضانمودن بصورت عرفی در قصر ارگ نیز به حرکت آمد . و سرانجام بصورت تشریفاتی نماز جنازه بر تابوت سرنوشت افغانستان با حضور شیخ الاستخاره حضرت مجددی و دیگر اکابرطریقت و شریعت !! دست دردست شبه روشنفکران عجول ! در زیارتگاه ارگ اقامه گردید .یکی از بدبختی های مردم افغانستان که نه میتوانند تشخیص دهند این است که برای اغفال ذهن از آنچه که باید بدان بیا ندیشند یعنی سرنوشت " من " به عنوان انسان ، و سرنوشت " ما " به عنوان جامعه و ملت غالبأ مردم فقیر و تهی دستی را دعوت میکنند که به مسائل به ظاهر بسیار مترقی !! و سعادت بخش !! بیاندیشند و این است که یک گول فریبنده میخورند و بدان توجه ندارند . شاید درتاریخ حقوق وعلوم سیاسی البته نه " سیأ " سی هیچگونه سابقه نداشته باشد که بدین مهارت ، مؤلفه ها و مفاهیم بسیار مهمی چون "دولت وحدت ملی ! " – " اپوزسیون " – انتخابات آزاد – دموکراسی – همچون دانه های تسبیح برای فریب دینداران و شهروندان ساده دل بصورت مافیائی وارد ترمنولوژیی سیاسی ساخته باشند . ، زیرا هریکی از این مفاهیم و اصطلاحات دارای بار حقوقی اند و نه میتوان آنرا با فرمانها وفرمائیشات دیکتاتورانه ای از حاکمان بصورت مصنوعی دریک جامعه به وجدان عمومی مبدل ساخت . ازاینکه مفاهیمی چون دولت – وحدت ملی – اپوزسیون -انتخابات آزاد و دموکراسی مستلزم اندیشه و تفکر ملی فرد فردی از شهروندان است پس با توجه به این اصل زرین و لایتغیر فکری هرمفهوم را بصورت جداگانه مورد بحث قرار گیرد که من نیزمروری بر آن را به آئنده واگذارمیکنم . اما اکنون باید بصورت مختصر به شعار های باید اشاره کنم که هریکی از کاندیدا ها و هواداران شان در موسم گرمای انتخابات سر میدادند .

https://www.youtube.com/watch?v=Z4yX3L_VKzw

نخست به شعارهای اشاره میکنیم که جنرال عطامحمد نور متولیی مقتدر روضه مزارشریف یکی از حامیان مقتدر جناب داکتر عبدالله ، عبدالله با سردادن آن بزرگترین نگرانی را برای نیروهای امنیتی بوجود آورده بود و در صورت پیروزیی دست به اعتراضات نارنجی و سبز خواهیم زد . این گونه واکنش ها آنگاه به عکس العمل جدیی آقای نور مبدل شد که اشرف غنی احمدزی در مصاحبه با رادیو آزادی نسبت به اظهارات آقای نور بصورت غیر معمول و تمسخر آمیز به خنده افتید .

 

ادامه دارد