آرشیف

2017-7-20

تماشای اندراب
ای انکه نیستت سر و سودای اندراب
دل را تو شاد کن به تماشای اندراب
غافل مشو زملک دل ارای اندراب
سیری نما به خطه زیبای اندراب
بااسپ تیز گام سرا پای اندراب
خودرا فرارکوفه وشام حلب مکن
درحسرت ختای وسمرقند تب مکن
درهیچ ده وشهر هوای طرب مکن
از خضراب زندگی او طلب مکن
یک جرعه اب نوش زدریای اندراب
دربلخ ودربخارا چرا میروی مرو
هرات وقندهار چرا میروی مرو
غزنین سبزه زارچرا میرو مرو
کشمیر و ننگرهارچرا میرو مرو
دل شاد کن به سیر چمن های اندراب
ازباغ ورا اوچه هوسها بود بدل
اب وهوا چو روضه جاوید معتدلش
ازنونهال اوقد طوبی است پا بگل
ازنغمه های بلبل او باربد خجل
بخ بخ به طوطیان شکر خواه اندراب
یک سو صدای زم زم واوای بلبلان
یک سو صدای قم قم و کو کوی قمریان
یک سو صدای نغمه واواز گلرخان
برشاخ سرو فاخته دارد دو صد فغان
حیران فلک زخوانش مینای اندراب
بگذر زجرم وبارک واز کشم واز تخار
دردل خیال گلشن فرخار را میار
بشتاب یک نفس به تماشای نوبهار
بلبل به شاخ سرو کشد ناله هزار
ایدل مبر زخویش تمنای اندراب
در ابشار ابدره اندکی شتاب
درسایه های باغ بنو اندکی بخواب
ای بیخبر تو از کشن اباد رو متاب
برباغبان گشن وباغش مکن عتاب
واه واه زباغ دلکش پلخای اندراب
یکبار سیرگلشن وباغ جباغ کن
ازعطرهای باغش علاج دماغ کن
هرمقصدی که باشدت انجا سراغ کن
روشن بساز دیده ومی در ایاغ کن
ایدل اگر نهی تو شکیبای اندراب
دل را به سیر گلشن اولاد شاد کن
بگذار به ده صلاح ونظری برصیاد کن
انصاف پیش گیرو زمحشر تو یاد کن
شکرانه درحیات وسیاحت زیاد کن
دل را بساز شاد بسوادی اندراب
مردان اوبه عقل فلاطون نداده تن
هریک بروز معرکه شیران صف شکن
چابک سواروسرکش وعیار وتیغ زن
رستم به روز جنگ شمار اند کم ز زن
آه از جوان معرکه ارآی اندراب