آرشیف

2015-1-8

فخرالدین فایض

تــــرجـمـــه کتاب ثقافت اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم
مـــــقـــدمه

سپاس بی پايان خدای را که همه کائنات به قدرت او گواه است .
وهزاران درود وسلام به روح پاک جناب ناجی بشريت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم که راه مستقيم را برای امت اسلامی هموار ساخت .
 ورحمت خدا بر شهدای گلگون کفن افغانستان وزحمت کشان راه آزادی و…
کتاب را که اکنون پيش رو داريد درسال 1385 هجری خورشيدی توسط محترم دوکتور دل آقا وقار  معاون علمی دانشگاه ننگرهار به زبان پشتو تاليف شده است .
اين کتاب بعنوان ثقافت اسلامی در دانشکده های مختلف  دانشگاه مذکور مانند : حقوق ، انجنری وادبيات تدريس ميشود.
بنده به توفيق خدا وتشويق دوستان اين کتاب را از زبان پشتو  به زبان دری ترجمه نموده ام که در قدم اول برای آن عده از دانشجويان که وارد دانشگاه نامبرده ميشوند ولی  به زبان پشتو بلديت ندارند سهولت چشم گيری را به درک بشتری موضوع ثقافت  نصيب شان ميگرداند .
  واميد وارم  نفع اين کتاب بعد ازينکه به همکاری کار کنان محترم جام غور به صحفه انترنت نمايان گرديده به همه امت اسلامی برسد .
 دوستان وعزيزان که اين کتاب را مطالعه ميکنند نظريات خود را به ايميل آدرس 
FAEZ.GHORY@YAHOO.COM)) ارسال نمايند زيرا بنده به نظريات شما عزيزان ضرورت دارد .

بااحترام فخرالين " فايض " دانشجو در دانکشدۀ شرعيات دانشگاه ننگرهار    

 

 


 

 

 

فهرست موضوعات

صحفه

موضوع

شماره

2

مقدمه

1

3

 تعريف عقيده

2

3

تعريف توحيد

3

4

اقسام توحيد

4

7

تعريف ايمان

5

8

ارکان ايمان

6

10

تعريف اسلام 

7

 

      

فصل اول

 

 

عقيده وتوحيد

 

تعريف لغوی و اصطلاحی عقيده

عقيده از عقد گرفته شده درلغت بستن عهد راگويند و در اصطلاح عبارت از آن نظريه  و مسلک است که انسان درزنده گی اجتماعی خود ار بخش دينی ، سياسی ، اقتصادی و اخلاقی خويش اختيار ميکند .

طوريکه هويداست اساس عقيده اسلامی را موضوع توحيد تشکيل ميد هد . بناً ميوخواهم در شناخت توحيد خود را آشنا کنيم .

توحيد :  درلغت يگانگی راگويند ودراصطلاح علم  عقيده توحيد عبارت است از شريک نگر دانيدن همرای حداوند (ج)  درذات ، صفات ، و عبادت يابطور خلاصه توحيد عبارت است از اختصاص عبادت برای پرود گار .

اين توحيد  همان شعار است که تمام انبيا ء عليهم السلام در راستای آن دعوت ميکردند .  بطور مثال  قرآن کريم داستان دعوت نوح (ع) را اين گونه بيان ميکند :  لقد ارسلنا نوحاً الی قومه فقال يا قوم  اعبدالله مالکم من اله  غيره (۱)  

 سوره اعراف ایة (59)

  

ترجمه : بتحقيق مافرستاديم نوح را بطرف قومش پس گفت ای قوم من عبادت  بکنيد الله را،  شما بدون آن معبودی ديگری نداريد . همين شعار از زبان هود ، نوح ، شعيب و صالح عليهم السلام در آيات فراوان از قرآن کريم آمده که  مارا درس توحيد ميد هد.

 اقسام توحيد

 علماء علم عقيده توحيد رابه گونه تقسيم نموده اند که يکی را بنام توحيد ربوبيت و ديگرش را بنام توحيد الوهيت ياد کرده اند . (1)

الف ـ توحيد ربوبيت : معنای لغوی رب  . رب درلغت بروروش دهنده ، خالق ،  ومعبود و مصلح راگويند . و توحيد ربوبيت عبارت است از ثابت نمودن (خالقيت ، مالکيت ، وحدانيت و قدرت  خداوند (ج)  را درنظام کائنات ) يابه عباره ديگر  درخالقيت ، مالکيت و رزاقيت  پرورد گار اعتراف کردن  وباور داشتن  په اينکه خداوند( ج ) کار ساز و مدبر کائنات است  يعنی بدين معنی که نظام کائنات  برای خود يک قادر ، مقتدر ومالک دارد  که درآن ملکيت کسی همرا وی شريک نيست بلکه به تنهای خود تمام  تدبير وتنظيم امور زمينی وآسمانی را به عهده دارد .

   برای اثبات  مدعای ما نظام کائنات قوی ترين سند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) عقيده مومن صحفه « 87 »

 

است . بخاطر که اگر همرای خداوند ( ج ) کسی درنظام کائنات شريک می بود  هرگز اين نظام با اين نظم کامل تا اين وقت باقی نمی ماند . زيرا وقتيکه دو اراده آزاد به یک وقت متوجه يک هدف شوند حتماً تعارض به ميان می آيد ، در اثر اين تعارض نزاع به وجود ميايد بالاخره به وفساد تبديل می شود ؛ درين وقت اين نظام په اين گونه باقی نخواهد ماند . ليکن می بينيم که کائنات اززمان پيدايش تا الئن  بطور معمولی می چلد و هيچ تغير وتبديل را نپذيرفته است ، که اين نظام جامع ثبوت بزرگ برای ربوبيت ووحدانيت قادر متعال است .

 خدای  واحد ميفرمايد : لوکان فيهما آلهة الاالله لفسدتا(1)

ترجمه : اگر در زمين و آسمان بدون ازخدای واحد ديگر خدای وجود ميداشت هر آيئنه تباه شده ونظام جامع شان در هم  ميخورد . در باره توحيد ربوبيت نه تنها مسلمانان حتی کافران و مشرکين نيز گواهی ميدهند که واقعاً کائنات برای خود خالق ، مالک و کار ساز دارد

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سورة انبياء آية (22)

 

   چنانچه قرآن کريم راجع به کفار ميفرمايد : ولئن سئلتهم  من خلق السموات و الا رض ليقولن خلقهن العزيز العليم .(1)

ترجمه : اگر تو بپر سی ای محمد از کفار  که زمين وآسمانهارا که خلق کرده ؟  آنها ميگويند خدای غالب ودانا .

 

ب  توحيد الو هيت : معنی لغوی الله : لفظ الله در لغت معبود را گويند .

 و در تعريف توحيد الو هيت کفته ميتوانيم که عبارت است از شريک نگرانيدن همرای خداوند ( ج ) درعبادات ، معاملات ، تصرفات ويا به عباره ديگر ( اختصاص عبادت برای پرورد گار ) راتوحيد الوهيت می نامند .

 توحيد مذکور درتمام جوانب زنده گی شامل بوده و به کدام جنبه خاص ربط ندارد ، به اين معنی که در هيچ قضيه ، مسئله ، موضوع ، حکم  وفيصله کسی را همرای خداوند ( ج ) شريک نکردن تقاضای توحيد الوهيت است .

توحيد الوهيت وربوبيت دربين خود ارتباط ناگسستنی دارند طوريکه توحيد ربوبيت اقرار به حاکميت ، مالکيت و قدرت خداوند ( ج )  وايمان داشتن به اينکه مرگ وزنده گی ، نفع و ضرر  همه در قبضه اوست 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) زخرف آيه (9)

 

وتوحيد الوهیت اقرارمذکور را جامه عمل پوشانیدن است پس آشکار شد که توحید الوهیت وربوبیت مانند ایمان واسلام دربین خود پیوند محکم دارند.بعضی علماء توحید رابر (۳ ) قسم بيان نموده اند اول توحيد در ذات  دوم  توحيد در صفات  سوم  توحيد در اسماء ،  يعنی بدون تاويل ، تمثيل وتعطيل  ثابت نمودن ذات و صفات برای خداند ( ج ) وهمرای وی هيچکس را شريک نگردانيدن .(1)

 امام طلحاوی تقسيم دوگانه توحيد را به گونه ديگری بيان نموده که بطور ذيل خلاصه ميشود :

اول توحيد اثبات و معرفت : يعنی ثبوت ذات و صفات برای خداوند ( ج)وآشنائی باموضوع نام برده.

دوم توحيد طلب و قصد : ( يعنی تقاضای توحید ومطالبه آن ) که توحيد اول راتوحيد علمی وخبری گويند ودوم را توحيد ارادی و طلبی گويند . (2)

 زمانيکه به تقسيم امام طلحاوی نظر بيندازيم ميدانيم که توحيدرا امام طلحاوی اول ذکر کرده شامل ميشود توحيد ذات ، صفات واسماء را وآن توحيد را که دوم بار یاد آور شده شامل توحيد ربوبيت و الوهيت ميشود .

(1)عقيده مومن صحفه (102)

(2) شرح عقيده طحاويه صحفه (30)

 

ازجهت اينکه در علم عقيده کلمه ايمان واسلام زياد استعمال ميشودميخواهم که درين مورد معلومات کوتاه را پيشکش نمایم.

 

تعريف ايمان

ايمان درلغت يقين وباور راگويند . ودر اصطلاح ( درصوت اقرار به احکام الهی ، تصديق وعمل کردن به آنرا ایمان می نامند.

ارکان ايمان :

 ايمان برای خود ارکان مستقل دارد که که ما به آن  باور داريم  و همين ارکان ايمان را اصول عقيده ميگويند . اساس عقيده اسلامی به شش اصل بنا نهاده شده که بطور ذيل خلاصه ميشود:

چهار اصل آن درآيات اخير سوره بقره بيان شده که عبارت است از ايمان به خدا ، ملائکه ، رسولان  و کتابها است آسمانی  چنانچه خداوند ( ج ) فرموده : آمن رسول بما انزل اليه من ربه و المؤمنون کل امن بالله وملائکته و کتبه ورسله

لانفرق بين احد من رسله   (1ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) سوره بقره يه « 285 »

 

ترجمه : ايمان آروده پيامبر به آن چيزيکه از طرف خداوند (ج)

برايش نازل شده و مؤمنان نيز ايمان آورده اند ، تمام ايشن ايمان آوردند به خداوند ، فرشتهای خدا ، وکتابهای خداو پيامبران خدا وگفتند مافرق نميکنيم در قضيه ايمان بين انبياء و فرق قايل نميباشيم .

 دواصل ديگردرآيات فراوان از قرآن کريم ذکر شده ، بطورمثال خداوند (ج ) درباره روزآخرت  ميفرمايد :

وبالاخرة هم يوقنون (1): ترجمه  : مؤمنان بروز آخرت يقين وباور دارند . همچنان خداوند (ج ) راجع به قدر  آيات بسيار ازقرآن کريم اشاره کرده که اصل قدر راثابت ميکند . بطور مثال : حق تعالى در سوره رعد ميفرمايد : وکل شيئ عنده بمقدار (2) ترجمه : هرچيز درنزد خداوند ( ج) به اندازه است. در سوره طلاق ايزد متعال ميفرمايد : قد جعل الله لکل شيئ قدرا.(3) ترجمه :بتحقيق گردانيد خداوند (ج ) برای هر چيز اندازه معين . بناً هويدا شد که بنياد عقيده اسلامى به شش اصل گذاشته شده که همان اصول ، ارکان ايمان راتشکيل ميدهند . خلاصه اينکه ارکان ايمان عبارت است

(1)       بقره آيه 4 ــ

(2)       سوره رعد آيه 8 3) طلاق آيه 3   

 

از ايمان به خداوند ( ج ) ، ايمان به ملائکه ، کتابها ، رسولان و به قدر و آخرت يقين وباور نمودن .

ارکان ايمان به احاديث پيامبر معظم اسلام نيز ثابت شده که بطور نمونه ميتوان حديث راکه بنام جبريل مسمى شده ذکر نمود.  عن عمر بن خطاب :  قال بينما نحن عند رسول الله ذات يوم اذا طلع علينا رجل شديد بياض الثياب …  قال يا محمد اخبرنى عن الاسلام  فقال رسول الله ( ص ) الاسلام ان تشهد ان لا اله الا الله  وان محمد رسول الله و تقيم  الصلاة وتؤتى الزکاة و تصوم رمضان و تحج البيت  ان استطعت اليه سبيلا قال فاخبرنى عن الايمان ، قال ان تومن باالله و ملائکته و کتبه ورسله و اليوم الاخر وتؤمن بقدر خيره وشره (1)  

ترجمه : از حضرت عمر بن خطاب روايت شده که يک روز ماهمراى رسول خدا بوديم که يک نفر جامه سفيد آمد و گقت اى محمد ! در باره اسلام به من معلومات بده ؟ رسول خداگفت : اسلام اين است که شهادت دهى بر اينکه نيست خداى مگر يک خدا وبر اينکه محمد فرستاده  خداست و بر پابدارى نماز را و بدهى زکاة را وروزه بگيرى رمضان را واگرتواناى  رفتن بيت الله راداشته باشی  حج بکنى . حضرت عمر ميگوید بار دوم آن مرد گفت مرا ازايمان خبرده ؟ رسول خدا گفت : ايمان عبارت است از اينکه تصديق بکنى بخداوند ( ج ) وبه فرشتهاى خدا ، کتابها ، رسولان ، روزآخرت وباور داشته باشى به خیر وشر که از جانب خداند است .

 

تعريف اسلام

اسلام درلغت گردن نهادن وتسليم شدن را گويند . و دراصطلاح اسلام عبارت است از گردن نهادن به احکام واوامر خداوند( ج ) و پذيرفتن وعملى کردن آن احکام واوامر

. چنانچه قر آن کريم در صفت ابراهيم ( ع )

 ميفرمايد . اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العلمین  

ترجمه : وقتيکه خداوند ( ج )  ابراهيم را گفت " تسليم شو وى درپاسخ گفت من به خالق کائنات تسليم شدم .   در ترجمه این آیت اسلام به معنی گردن نهادن آمده است .

بهر تقدير طوريکه معلوم است اولين اساس ( اصل ) عقيده اسلامى ايمان بخداوند ( ج ) است بناءً  ميخواهم در باره وجود خداوند ( ج ) چند دليل عقلى ونقلى تقديم نمايم تا موضوع روشن شده وواضح گردد .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1)سوره بقره آیة 131  

 

 

 

 

بخش دوم از ترجمه کتاب ثقافت اسلامی

 

 

تالیف دوکتور دل آقا وقار 

 

مترجم  :فخرالدین فایض   

 

فــصـل دوم

 

اصـل اول

 

دلايل وجود خداوند ( ج )

قضيه وجود خداوند ( ج ) مانند آفتاب يک حقيقت آشکار است ودرين باره شک کردن اين معنى را دارد که اصلاً زهن و مفکورۀ شک کننده خالى از حقايق و قضاياميباشد خلاصه اينکه وى در مسائل فطرى و بدهى نيز با مشکل مواجه است . در ثبوت وجود خداوند ( ج ) دليل واضيح و آشکارا اين است که تمام ملت هاى گذشته در ين رابطه کدام سوال مطرح نکرده اند ;

ونه درين مورد همراى پيامبران خويش مناظره کرده اند آنها تماماً مسئله متذکره رابه صفت يک اصل ثابت و اتفاقى ودور از شک و شبهه پذيرفته بودند ، مگر اشتباه شان درين بود که شرک و بت پرستى مينمودند . و همراى خداوند (ج ) شريک قائل بودند از همين جهت است که نقطه اساسى دعوت انبياء عليهم السلام  ورسولان توحيد بوده  ودر راه توحيد و يکتا پرستى داعى بودند.

ولى قرن بيستم از زمان جاهليت نيز خطرناک تر است که الئن در باره وجود خداوند ( ج ) پرسش ها و سوالها به وجود ميايد . ازينرو خواستم تا دربارۀ وجود خدا( ج ) چند دليل عقلى و نقلى پيشکش نمايم تا مطابق زمان سوالهاى مردم راپاسخگوباشد .

الف: – دليل فطرى

بزگترين و قوى ترين دليل دروجود خداوند ( ج ) مربوط به انسان ميشود که عبارت از دليل فطرى است

بخاطروضاحت بیشتری موضوع بایدفطرت رابشناسيم

تعريف فطرت : فطرت عبارت از علم وبصيرت است که درنظام  کائنات خالقيت ، مالکيت و نفوذ خداوند ( ج ) رانشان ميد هد يابه عبارۀ ديگر ( فطرت عبارت از آن معرفت طبعى است که در فکر واندیشه انسان نهفته است  . اين شعور فطرى گاه گاه درجامعه توسط  افکار رائجه متئاثر ميشود ولى گاه گاه حوادث طورى پيش ميايد که دران وقت انسان از هرچيز نااميد شده وتنها در جانب خالق کائنات روى مياورد . خصوصاً در وقت ترس و بيم که نام خداوند ( ج ) راياد کرده و فرياد ميزند ، و همچنان وقتى که انسان درکشتى سوار باشد ودربين دريا کشتى حالت نور مال خود را از دست بدهد درين هنگام انسان همه چيز را از ياد برده وتنها بخداوند لايزال رجوع ميکند طوريکه قرآن درين مورد ميفرمايد . هولذى يسيرکم فى البر و البحر حتى اذاکنتم فى الفلک و جرين بهم بريح طيبة و فرحوا بها جاءتها ريح عاصف و جاء هم الموج من کل مکان و

ظنوا انهم احيط بهم دعوالله مخلصين له الدين

سوره یونس آیة (22)   

ترجمه : خداوند ذاتى است که ميگرداند شما رادرخشکه وبحر تا اينکه سوار شويد در کشتى و برآنها بوزد باد بسيار خوب وآنها خوشحال شوند باز ناگهان به

 آن کشتى تندبادی  بيايد وآنها را موج ها از هر جانب ،  و گمان برند که موج ها اين مردمان را احاطه کرده بدون شک اين مردم درين وقت خدارا بسيار به اخلاص دعا ميکنند .

يااينکه هواپيما درفضا بی کنترول شود درتمام اين حالات اضطرار وحوادث ناگوار به خداوند قادر وتوانا پناه میبرند وتعارف قبلی انسان به يادش می آيد . تعارف مذکور را قرآن کريم انگونه بيان ميکند :

 واذا اخذربک من بنی آدم من ظهورهم ذريتهم واشهد هم علی نفسهم الست بربکم قالو بلی.

سوره اعراف آیة(127) 

ترجمه : يادآور ای محمد (ص ) وقت راکه گرفت پروردگار تو از اولاد آدم و ازآن ذریه که درپشت شان بود و شاهد گردا نيديم خود شان را برنفسهای شان وگفت آيا من پروردگار شما نيستم ؟ گفتندبلی تو پروردگار ماهستی . دررابطه به دليل فطری اين هم گفته شده که در تاريخ بشر هيچ فردی خالی از اعتقاد نگذشته اما اينکه چگونه بوده مهم نيست ، خلاصه هر انسان مطابق گمان خود به يک ذات قوی که خلای اعتقاديش را پر کندحتماً باور داشته ، همان خلای اعتقادی که اگر بصورت صحيح در روشنای هدايات ربانی  تو جيه شود يقيناً به آرمان نهايی خود که عبارت از ايمان به خدای توانا است ، ميرسد .

اما اگر ازهدايات الهی الهام نگرفت و مطابق گمان خويش رفتار کرد درين جاه است که چيزی غير مقصودرابحيث اله ومعبود انتخاب ميکند . ازهمين خاطراست که مامی بينيم درتاريخ بشر جن ها ، کوها، درياها ، ستاره گان  و سنگها بحيث خدا اختيار شده اند . همينطور درچوکات دليل فطری پيراموند وجود پروردگار گفته ميتوانيم که بسيار وقت ميشود ماميخواهيم يک پروگرام خاصی رادريک وقت خاص عملی نماييم اما می بينيم که پروگرام مذکور يا از سر عملی نميشود واگرشود به سويه واندازه وآن وقت که ماميخواستيم به انجام نميرسد ، ازين معلوم ميشود که ماعاجز هستيم و عملی کردن کارها در وقت معين آن بطور صحيح ازتوان مانيست ، بلکه بدست ديگری  وقبضه ديگری وتحت فرمان ديگری انجام می پذيرد که مرکز همين دستور ذات بزرگ الهی است که زمين و آسمان ومخلوقات خورد و بزرگ را بوجود آورده ، بهر تقدير تمام موجودات راکه ماازدرک آن عاجز هستيم دتحت نظارت وکنترول قوی پروردگار حرکت ميکنند و باور داشتن به وجود خدا ( ج ) يک مفکوره است که از فطرت انسان گرفته شده و به توجيه سالم ضرورت دارد .

عقيده اسلامی تاليف عزيز غفوری

درجاده دليل فطری يکی هم خلقت انسان است ، درخلقت طبعی انسان و فعاليت جاز های ماشينی که دران جابجا شده در حقيقت پر زه جات اين ماشين ها پدون اراده انسان بشکل اتوماتيک حرکت ميکند ، هنگاميکه به دقت نظر کنی اين گونه فکر ميشود که خلقت انسان یک دنيای کوچک بوده و يک عالم ديگری هم وجود دارد که دربدن انسان حکومت ميکند ، وقتيکه مابه اين جهان کوچک فکر کنيم حتماً مارا به خالق ومالک ميرساند چنانچه خداوند فرموده  :

وفی انفسکم افلا تبصرون

سوره ذارعات آية(21)

ترجمه : دروجود شمانشانه های قدرت خداوند نهفته است آيا شما نمی بينيد ؟ درجای ديگر قرآن کريم ميفرمايد :

 سنريهم آياتنا فی الا فاق و فی انفسهم حتی يتبين لهم انه الحق اولم يکف بربک انه علی کل شيئ شهيد .

سوره فصلت آية  (53)

ترجمه : زوداست که مانشان دهيم نشانه های قدرت خودرا در آفاق ( کناره های آسمان ) ودر نفس های شان تا اينکه آشکار شودبرای شان که خدا حق است . آيادر باره خداوند ( ج ) همين کافی نيست

که او برهر چيزگواه است . یعنی همه چيز در وجود آن شاهدی ميدهد .

ب – دلائل طبعی :

قبلاً تذکرداديم که هرگاه انسان دراجتماع از افکار غلط و فاسد متاثر شود حتماً يک وقت از  اوقات بسوی خالق  ومالک خود رجوع ميکند همين گونه  اگر عقل انسانی در باره نظام موجودات از تدبّر وتفکر کار بگيرد يقيناً به وجود خدای قادر وتونا اعتراف ميکند . درنظام کائنات برای عقل درباره وجود خداوند ( ج ) چانس و سيع داده شده تابعد از دنبال نمودن حق به آن اعتراف کند . ازينرو ما دراصل مدار طبعی چهار دليل را طوری پيشکش مينمائيم که هدف مارا تثبيت کند .

اول دليل خلقت :

مراد از خلقت پيدايش و ايجاد است بدين معنى که يک ذات است با شمول انسان تمام موجودات را مانند : آفتاب ، مهتاب ، زمين و درياهارا پيدا کرده زيرا مادرين راستا يک قانون پذيرفته شده و يک فارمول مشهور داريم که آن عبارت است از ( هرچيز براى خود صانع دار و هيچ چيز خودش پيدا نميشود ) به اساس همين فارمول وقتيکه مابه اطراف واکناف خود مى نگريم، به اشياء بسيار اينگونه حکم ميکنيم که ابتکار کسى است . بناءًدربارۀ کائنات هم گفته ميتوانيم که اين خلقت ازان  هستي والااست که همه مخلوقات به ايجاد او ضرورت داشته و نيازمند ميباشند .  قرآن کريم اشاره به اين خلقت مى فرمايد

 ياايهاالناس اعبدوا ربک الذى خلقکم و الذين من قبلکم لعلکم تتقون

سوره بقره آية (21)

ترجمه : اى مردم عبادت بکنيد پروردگار خودرا، آن کسى که شمارا خلق کرده.

دليل مذکور را بنام ابداع نيز ياد کرده اند وهمچنان دليل حديث واختراع نيز ناميده اند .

علماء علم کلام دليل خلقت رابنام دليل حدوث ياد کرده اند بدين معنى که عالم متغير است  و هرمتغير حادث است پس عالم بايد حادث باشد ، و اين عالم حادث به یک محدث ضرورت دارد که خودش حادث نباشد . و اگر محدث و پيداکننده خودش حادث باشد دور لازم ميشود وهمچنان تسلسل پيدا ميشود که هم دور  محال است و هم تسلسل .  بعضى علماء فلاسفه دليل مذکور را بنام دليل ( امکان ) ياد کرده اند

واجب الوجود : يعنى کسى که عدم را نمیپذيرد و او همان ذات مبارک و دائمي خداوند  ( ج ) است .

ممکن الوجود . يعنى چيزى که  وجود و عدم آن مساوی  است مانند : کائنات .

مستحيل الوجود : يعينى چیزى که وجود آن تصور نميشود مانند: شريک بارتعالى

شرح عقيده طحاوی

 پس به اساس همين دليل گفته ميتوانيم که کسى که عدم رانمى پذيرد ( خداوند تعالى ) خالق چيز هاى است که آنها عدم را پذيرا هستند ( مخلوقات ) .وهمچنان دليل مذکور

 رابنام دليل حرکت نيز ياد کرده اند ، به اين معنى که درنظام کائنات کسى وجود دارد که اين نظام را به حرکت درآورده  که عبارت ازذات اقدس الهى است ، ذات  اقدس الهى به هيچ گونه پیدايش ضرورت ندارد زيرا خالق به کسى گفته ميشود که متکى به ذات خود بوده واز هر کس بى نياز باشد ، و ( همين گونه عقيده داشتن تقاضائ توحيد الوهيت نيز ميباشد )  حالا اين سوال بى جاست که کسى بگويد که محرک را کى به حرکت درآورده ؟ زيرا جواب اين سوال در سوال خود سائل نهفته است ، او اينکه خالق مخلوق شده نمتواند اما اگر شود خالق گفته نمشود بلکه ازجمله مخلوقات به شمار ميرود بخاطريکه او به کسى ديگرى ضرورت پيداکرد ، جهت وضاحت موضوع به مثال ذيل متوجه شويد مثلاً : شما همراى  شخص به دفتر بالاى کرسى نشستي و باوى سخن گفتي و بعداً کدام ضرورت پیش آمدبيرون شدي اما وقتيکه بازگشتي ديدی که رفيق شما در سر فرش نشسته درين وقت ازکسى نميپرسي که اورا که پائين کرده زيرا او خود اسعداد پائين شدن رادارد

دوم دليل کيفيت :

در رديف دلايل کونى وطبعى پيرامون وجود خداوند ( ج ) دليل دوم نيز وجود دارد که عبارت است از دليل زينت . به اين معنى که خلقت کائنات يک خلقت بیهوده نيست بلکه در خلقت مذکور زينت کامل و دل نشين نهفته است . بنابراين دليل زينت بنابر دليل خلقت دررابطه و جود خداوند ( ج ) دلالت بيشتر دارد زيرا هر خلقت بدون زينت دلالت به نقصان صانع آن ميکند و همجنان هر خلقت بازينت دلالت په کمال قدرت صانع آن مينمايد . زينت مذکور درتمام کائنات بطور عموم رعايت شده اما درزنده گى حيوانات بطور خاص رعايت شده است ، ولى در خلقت انسان بطور خاص الخاص رعايت گرديده است . اين زينت درقرآن کريم به عبارات مختلف تعبير شده چنانچه خداوند ( ج ) ميفرمايد

الذى احسن کل شيئ خلقه

سوره سجده آية (7 )

ترجمه : خداوند ذاتى است که هر چيز را بشکل خوب افريده است . و:گاه گاه بنام اتقان یاد کرده که محکمى و زيبايى راشامل ميشود چنانچه ميفرمايد :

 صنع الله الذى اتقن کل شيئ

سوره نمل آية(88) 

 ترجمه : اين صنعت از آن خداى است که هر چيز را زينت و جمال بخشيده در خلقت الهى آثار زينت رابطور واضح و آشکارا پيدا کرده ميتوانيم مثلاً : در خلقت شتر مى بينيم که به همان قد و قامت کلان گردن دراز و پاهاى کلان ميزيبد . همچنان بايد همراى مرغان درنده منقار تيز و پنجه هاى قوى باشد که خداوند ( ج ) همان گونه خلق کرده ، قرآن کريم دربارۀ زينت رعايت شده ميفرمايد :

 افلاينظرون الی الابل کيف خلقت والى سماء کيف رفعت و الى الجبال کيف نصبت و الى الارض کيف سطحت .

سوره غاشية آية (16)

ترجمه : آياشتر را نظر نميکنند که چگونه پيداشده است  ، آيا در بارۀ اسمان فکر نميکنند که چگونه بالا شده ، آيادر بارۀ کوها فکر نميکنند که چگونه نصب شده وبسوى زمين نظر نمى کنند که چگونه هموار شده . اما اين زينت درانسان بطور کامل موجود است چنانچه خداوند ( ج ) ميفرمايد :

 فتبارک الله احسن الخالقين .

سوره مومنون آية (14)

 

 ترجمه پس بابرکت است آن ذات که بهترين خالق است . در جاى ديگرى ميفرمايد

 لقد خقناالانسان فى احسن تقويم

سوره تين آية (5)

 . ترجمه : به تحقيق ماانسان رابه بهترين ساختمان خلق کرده ايم . از جمله علائيم زينت اين هم است که در روى زمين  5000 مليون انسان زنده گى ميکند ولى هيچ کدام بطور کامل همراى ديگرش مشابهت ومما ثلت نداشته و هرکدام شکل مستقل را درا ميباشد که انسان حيران مى مايند که چگونه فابريکه قوی وخلل ناپذيرى است که که هربار جنس مختلف النوع توليد ميکند.

دليل کميت  :

همراى دلايل خلقت وزينت مراعات خاص در کميت واندازه   مخلوقات مشاهده ميشود که  فکر نمودن دقيق در بارۀ اين کميت مراعات شده انسان را تاحدى به معرفت خداوند ( ج ) نزديک ميکند ،این کميت در موجودات مطابق حجم و ظرفيت و ضرورت شان طورتعين شده که سبب مزاحمت موجودات دی نشوند . درين مقطع بحث جهت وضاحت موضوع مثال آب را زير تحقيق ميگيريم :  اگر آب تمام زمين را فرا ميگرفت بگونه که هيچ خشکه نمى بود خدا ميداند که مشکلات ما حالا به چه اندازه مى بود .  ويا دردنيا تمام مخلوقات باقى ميماند و يا از يک جنس ميبودند، مشکلات يکى پى ديگر مخلوقات را احاطه ميکرد . خلاصه اينکه عموم مخلوقات به اساس يک معيار و اندازه خلق شده اند ، اندازۀ مذکور را قرآن کريم بطور ذيل تمثيل مينمايد .

 وکل شيئ عنده  بمقدار .

سوره رعد آية (8)

 ترجمه : هرچيز نزد خدا ( ج ) به اندازه است . درجاى ديگر ميفرمايد

 . و خلق کل شيئ فقدره تقديرا

سوره فرقان آية (2)

. ترجمه : خداوند هرچيز راپيداکرد سپس بطور صحيح اندازه کرد به يک اندازه نمودنى . در تائيد اين مطلب ميفرمايد . قدجعل الله لکل شيئ قدرا .  ترجمه : به تحقيق گردانيد خداوند ( ج ) براى هر چيز اندازه

انا کل شيئ خلقناه بقدر .

سوره قمر آية (49)

 ترجمه : ما هر چيز به اندازه پيدا کرده ايم .  بهر تقدير تمام اين آيات قرآن کريم که مشتمل بردليل کميت بود هر کدام سند قوى و دليل آشکار و روشن براى وجود خالق کون مکان است .

چهارم دليل هدايت :

پس از دلايل  خلقت ، زينت و کيفيت  دليل چهارم نيز وجود دارد که عبارت است از دليل راهنمائي و هدايت که اين دليل هدايت در استعداد و پيدايش تمام موجودات بطور مسويانه مو جوداست .که هدايت و رهنمائي مذکور نه تنها براى انسانها و يا حيوانات ذيروح بلکه در تمام مخلوقات و جود دارد چنانچه خداوند ( ج ) ميفرمايد

ر بناالذى اعطا کل شيئ خلقه ثم هدى .

سوره طه آية (50)

 ترجمه : پرودرگارما ذات است که هر چيز را بعد از پيدايش هدايت بخشيده است .

هدايت مذکور آثار و مظاهرش تنها به انسان ديده نميشود بلکه در حيوانات خورد وبزرگ و حشرات نيز موجود است مثلاً  زنبور عسل را که گفت ؟ که شمادر کوهاى بلند خانه بسازيد وغيره