آرشیف

2017-10-11

الحاج امین الدین سعـیـدی

تسلیمی کلید مسجد الاقصی به حضرت عمر

 
بسم الله الرحمن الرحیم

تاجائيكه بشريت امروزی معلومات دارد، تأریخ بیت المقدس ( قبلهء اول مسلمانان) به بیش از چهار هزار سال قبل از میلاد باز می‌گردد. ساکنان اصلی این شهر ازجمله اولین قبایل عرب شبه جزیرهء عربستان بودند که بعدها به کنعانیان شهرت یافتند. بیت المقدس مطابق روایت مؤرخین درحدود هزارسال پیش از میلاد مرکز حکومت بنی اسرائیل شد. بیت ‏المَقْدَس ( به فتح ميم، سكون قاف و فتح  دال) یا قُدس شریف، از جملهء  اماکنی مقدس در جهان دربین پیروان هرسه دین ابراهیمی ( یهودیت ، مسیحیت واسلام ) بوده واز احترامی خاصی عبادتی برخوردار میباشد.
مطابق روایاتی تاریخی این مکان مقدس را حضرت داو‌ؤد  و حضرت سلیمان (علیهما السلام) به فرمان پروردگار با عظمت بنیان نهادند تا موحدان در آن جا به عبادت پروردگار متعال  مشغول شوند. مسلمانان نیز مثل همه‏ء موحدان تاریخ به آن توجه داشتند.
مطابق روایت دینی رسول اکرم صلی الله علیه و سلم ، ابتدا به سوی بیت المقدس نماز میخواند ولی (به علت تعلق خاطرش به کعبه) طوری میایستاد که کعبه نیز پیش روی ایشان قرار میگرفت تا اینکه آیهء 144 سورهء  بَقْرَه نازل گردید: « قَدْ نَرَی تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ »   (سوره بقره / 144) (ما توجه تو را بر آسمان (به انتظار وحی و تغییر قبله) بنگریم و البته روی تو را به قبله ای که به آن خشنود شوی گردانیم، پس روی کن به طرف مسجد الحرام و شما (مسلمین) نیز هر کجا باشید (در نماز) روی بدان جانب کنید. و گروه اهل کتاب به خوبی می دانند که این تغییر قبله به حق و راستی از جانب خداست (نه به دلخواه کس) و خدا از کردار آنها غافل نیست. )
در بخاری‌ و مسلم‌ از براء رضی الله عنه روایت‌ شده‌ است‌ که‌ فرمود: «رسول‌ الله صلی الله علیه وسلم درآغاز هجرت‌ به‌ مدینه، به‌ فرمان‌ الهی‌ شانزده‌ یا هفده‌ ماه‌ به‌ سوی‌ بیت‌المقدس‌ نمازمی‌گزاردند، اما بسیار مشتاق‌ آن‌ بودند که‌ کعبه‌ قبله‌شان‌ باشد و بدینسبب‌ فرمان‌تغییر قبله‌ نازل‌ شد.
 خوانندهء محترم !
اگر تاریخ پیامبران ادیان ابراهیم ، در مورد بیت المقدس را ورق بزنیم بوضاحت تام در خواهیم   یافت که این مکان از چه تقدس بزرگی برخوردار میباشد.
حضرت ابراهیم علیه السلام
هنگامى که حضرت ابراهیم(ع)در جریان مهاجرت خود، از مصر به این سرزمین
بازگشت  به هدایت ودستور خداوند متعال در شهر قدس که در آن زمان یُبُوس نام داشت و به شهر صلح و آرامش (یورشالیم ) مشهور شده بود، اقامت کرد. آنحضرت پس از مدتى، به دستور پروردگار با عظمت  قربانگاه و مکان مقدسى در این شهر بنا نهاد و آن را بیت ‏الله نامگزاری کرد.. که بعد ها این مکان مقدس،  به بیت‏ المقدس شهرت یافت .
مؤرخین مینویسند که: حضرت ابراهیم(ع) در همین شهر در گذشت ومطابق برخی از روایات تأریخی، مقبره و آرامگاه حضرت ابراهيم (ع) در شهر حِبرون ( به كسر ح)  كه امروزه بنام الخليل ( مربوط کشور فلسطن است ) ناميده مي شود، وجود دارد.
حضرت موسى علیه السلام :
در شهر قدس بود که خداوند متعال با حضرت موسى علیه السلام( دركوه طور ) تکلم کرد و به اعتبار همین تکلم است که آن حضرت کلیم‏ الله محسوب مى‏شود.
کوه طوردر حدود ده بار در قرآن عظیم الشان ذکر گردیده که از آنجمله دوبار به سنین (در سوره تین آیه 2 ) وسنا (سوره مومنون آیه 20 ) میباشد .
حضرت داو‌ؤد  و حضرت سلیمان علیهما السلام  :
پس از آن‏که حضرت داو‌ؤد به پیامبرى برگزیده شد مأموریت یافت بنى‏ اسرائیل را به راه راست وراه مستقیم دعوت کند. به اثر تبلیغات حضرت داو‌ؤد (ع)  بود که شرارت های بنی اسرائیل تا اندازهء تقلیل ومهار ګردد وتوانست با فتح بیت‏ المقدس، تمدن جدیدى را بنیان‏گذارى کند.
یکى از کارهایى که حضرت داو‌ؤد  (ع) در جریان بنیان‏ گذارى تمدن الهى انجام داد، ایجاد پرستشگاه و مکان مقدس (مسجد)در محل فعلى مسجدالاقصى است. به همین دلیل، از این پیامبر خدا نیز به عنوان یکى از بانیان شهر بیت‏ المقدس نام برده شده است.
حضرت عیسى علیه السلام :
حضرت عیسی مسیح در قریهء  بیت ‏لحم نزدیک قدس متولد گردیده. بعد از اینکه حضرت عیسى(ع) به پیامبرى برگزیده شد، از شهر ناصره به سوى بیت ‏المقدس حرکت کرد. در راه بیت‏ المقدس، از حضرت عیسى معجزه‏ هاى فراوانى به وقوع پیوسته است که از آنجمله:شفا دادن مریضان که هیچ امیدى به بهبودى ايشان نبود؛ زنده کردن شخص مرده؛ شفا دادن کسانى که به مریضی صرع و برص مبتلا بودند؛ غذا دادن به چهار هزار نفر با هفت قرص نان؛ راه رفتن روى آب؛ شفاى مردى که دستش خشک شده بود؛ شفا دادن به افراد فلج و جزامى (جزام مرض مهلك و ساریکه با رفتن موی انسان چهرهء شبیه شیر را میکشد و …..)  وغیره
حضرت محمد صلی الله علیه وسلم:
بیت‏ المقدس جایى است که پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وسلم از آن جا به معراج تشریف بردو یکى از معجزات خود را در آن جا تحقق بخشید. این حادثه یکى از مهم‏ترین وقایع مسجدالاقصى و شهر بیت‏ المقدس در زمان رسول اکرم صلی الله علیه وسلم است.
در احادیث‌ آمده‌ است‌ که‌ اسراء از مکه‌ به‌ سوی‌ بیت‌المقدس‌ بر مرکبی‌ به‌ نام‌ « براق‌» انجام‌ گرفت‌ و چون‌ رسول‌ الله صلی الله علیه و سلم به‌ دروازه‌ مسجد الاقصی‌ رسیدند، «براق‌» را بر آستان‌ در بسته‌ کردند و به‌ مسجد در آمده‌ دو رکعت‌ نماز تحیه‌ مسجد را در قبله‌ آن‌ گزاردند، سپس‌ با جبرئیل علیه السلام به‌ معراج‌ رفتند ، در این‌ عروج ‌ابتداء به‌ آسمان‌ دنیا و سپس‌ به‌ بقیه‌ آسمانهای‌ هفت‌گانه‌ صعود کردند و از عجایب‌ و آیات‌ دیدند آنچه‌ دیدند و آن‌گاه‌ همان‌ مسیر را برگشته‌ بار دیگر به‌ مسجدالاقصی‌آمدند و با انبیاء علیهم السلام نماز جماعت‌ گزارده‌ و در نماز امام‌ ایشان‌ شدند آن‌گاه‌ در همان‌ شب‌ مجددا سوار بر براق‌ به‌ مکه‌ برگشتند.
پس از معراج حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در مسجدالاقصى، توجه مسلمانان به بیت ‏المقدس(مسجدالاقصى) بیشتر شد .
در آخرین روزهاى حیات رسول الله صلی الله علیه وسلم بیت المقدس وشهر قدس ، در دست ستمگران و فرمانروایان فاسد باقى مانده بود .
پیامبر صلی الله علیه وسلم تصمیم گرفت که این شهررابه هر قمیت که باشد ازاد سازد ، بناً فرمان  بسیج و تشکیل قوا را صادر نمود و جوان هیجده ساله‏اى به نام اسامة بن زید بن حارثه، رابه فرماندهى این سپاه بزرگ انتخاب کرد . این قوا اماده سفر بود که خبر مریضی رسول الله صلی الله علیه وسلم  رسید.
فتح بیت المقدس‏:
در زمان خلافت امیر المؤمنین  حضرت عمر (رض) ، ابوعبیده جراح، فرمانده مسلمانان درمناطق شامات (سوريهء امروز) بود. با گسترش فتوحات، خلیفهء  اسلام طی نامه‌ای به وی نوشت ، و دستور فرمود تا برای فتح بیت المقدس، حرکت کند (ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، جلد 1، صفحه 222، بیروت، دارالاضواء، 1411ق.) بنابر بر دستور امیر المومنین بود که ابوعبیده، به اهالی بیت المقدس نامه نوشت و آنها را میان پذیرش اسلام و یا پرداخت جزیه مخیّر کرد که در غیر این صورت، باید آماده نبرد با مسلمانان باشند. ولی باشندگان شهر ایلیاء، این در خواست ابو عبیده را رد واز پذیرش اسلام اباء ورزیدند .(ایلیاء نام دیگر شهر بیت المقدس است. بلاذرى، أحمد بن یحیى، فتوح البلدان، ص 140، بیروت، مکتبة الهلال، 1988م.)
بعد از اینکه جواب رد از جانب اهالی ایلیاء رسید ، أبوعبیده به سمت آنها حرکت کرد و در کنار دیوارهای شهر ، جنگی  سختی بین مسلمانان واهالی آن منطقه در گرفت واین جنگ مدت ها طول کشید ، تا اینکه مدافعین ایلیا ء بدین باور شدند که ادامه مقاوت به نفع صورت گرفت ، واین جنگ مدت‌ها ادامه داشت تا این‌که جنگجویان ایلیاء به این باور شدند که ادامه جنگ به نفع شان نیست ، بنآ طی نامه به ابو عبیده نوشتند که ما خواهان ختم جنگ واماده صلح وتسلیمی هستیم .( فسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفة و التاریخ، جلد3، صفحه  305، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1401ق.)
مؤرخان  مینویسند : رهبران مسیحی به ابو عبیده نوشتند که غرض تسلمی کلید بیت المقدس وقرار داد صلح باید خلیفۀ مسلمانان شخصاً حضور داشته باشد و قرارداد صلح را با ما به دست خود به امضاء  برساند، تا کلید مسجد الاقصی را به وی تسلیم نمایم ، زیرا ما نمیخواهیم که تحویل بیت المقدس و مسجد الاقصی که از مقامی خاصی وذی اهمیت در بین ما برخوردار است ، به این آسانی به شخص غیر از خلیفه وقت تسلیم نمایم. نباید  فراموش کرد که تحویل قدس با شهرهای دیگری که مسلمانان کلید تصرف آنرا تسلیم شدند ، فرق می کند. آنها ګفتند شهرهای دیگر از منزلت و جایگاه قدس برخوردارنیستند. پس اگر لازم است که بیت المقدس تسلیم مسلمانان گردد، باید خلیفۀ مسلمانان شخصاً آن را تسلیم شود.
قوماندان نظامی لشکر مسلمانان ابوعبیده (رضی الله عنه) این موضوع واین خواست تائیدی رهبران مسیحی قدس را به امیر المؤمنین حضرت عمر طی نامه ای گزارش فرمود ،ومتذکر شد که : فتح بیت المقدس بستگی به حضور شخص خلیفه دارد.
سیدنا عمر (رضی الله عنه) همانطور که در سایر امور مهم و سرنوشت ساز خلافت با اصحاب خویش مشورت می کرد، در این باره هم مسئله را به شورا غرض بحث تقدیم داشت . عده ای از صحابه رأی شان این بود که لازم نیست خلیفه به بیت المقدس برود، چون معتقد بودند که نباید به مسیحیان اهمیت وبهای قایل شد ، ولی سیدنا علی (رضی الله عنه) رای به رفتن خلیفه داد و گفت: هم شرافت و منزلت قدس و مسجدالاقصی در نظر گرفته می‌شود و هم کار مسلمانان اسان می گردد. بالاخره مشوره وفیصله به آن شد که حضرت عمر باید شخصاً  به قدس شریف سفر نماید .
حضرت عمر (رضی الله عنه) امادگی سفر راگرفت ومطابق برخی از روایات در این سفر بر شتری خاکستری رنگ سوار بود. سر مبارکش برهنه و در زیر آفتاب سوزان افتاب می درخشید.  شتر رکاب نداشت و پاهای مبارک از دو طرف آویزان بود. زیراندازی پشمی داشت، وقتی بر شتر سوار می شد زین او بود و وقتی از آن پیاده می شد فرش وی. خورجین شترش از پوست یا برگ خرما بود. وقتی سوار می شد خورجین و وقتی پیاده می گشت آن را زیر سرش قرار می داد. پیراهنی ازکرباس به تن داشت که به علت کهنگی پاره شده بود، پیراهن دیگری نیز نداشت،وقتی به بیت المقدس رسید گفت: رئیس این منطقه را صدا کنید و وقتی حاضر شد به او گفت: پیراهنی به من امانت دهید و پیراهنم را بشوئید و پاره ګی هایش  رابدوزید.
پیراهنی کتانی برایش آوردند، از آنها پرسید: این چیست؟ گفتند: کتان است. گفت: کتان دیگر چیست؟ برایش توضیح دادند. پیراهنش را کشید و پیراهن دیگر بر تن کرد. بعد از اینکه پیراهن شسته، دوخته و وصله زده شد، دوباره پیراهن خودش را بر تن نمود.
حاکم آن منطقه که مسیحی بود گفت: شما پادشاه عرب ها هستید. مناسب نیست در این سرزمین چنین لباسی بر تن داشته باشید و مرکب شما شتر باشد. اگر اسب ترکی سوار شوید به چشم رومی ها بهتر است.. در جواب گفت: ما قومی هستیم که خداوند با اسلام ما را عزت داده است و عزت را غیر از خداوند (ج)  و اسلام نمی خواهیم.
ده روز اقامت در بیت‌المقدس
امیر المؤمنین حضرت عمر ( رض) بعد از اینکه به منطقه جابیه  رسید معاهده ای را با اسقف قدس  شخصاً به امضاء میرساند ودر پی این عهد نامه نه تنها حضرت عمر بلکه قوماندان حربی مسلمانان هریک (عمر و بن عاص و ابوعبیده جراح، خالد بن ولید و معاویه بن ابی‌سفیان) نیز آن را امضاء  مینمایند . (الفاروق عمر  ، هیکل، ج1، ص256. ) ،( البدایه و النهایه، ج7، ص57 و طبری، جلد 5، صفحه 1790.)
دراین معاهده  بند های ذیل درج می باشد :
بسم الله الرحمن الرحیم
 معاهده بنده خداب، امیرالمؤمنین عمر بن خطاب، با اهل (ایلیا = قدس) (طبری، ج5، ص1790 و الفاروق عمر س، هیکل، ج1، ص257.) 1ـ اهالی شهر ایلیا چه سالم و چه مریض و هم چنین تمام دارایی آن‌ها و تمام اماکن متبرکه و صلیب‌های آن‌ها از هر تجاوزی مصؤن می‌باشند، و هیچ کس حق ندارد کلیساهای آن‌ها را اشغال یا تغییر دهد و یهودیان حق ندارند با اهل ایلیا در ایلیا سکونت داشته باشند.
2-اهالی شهر ایلیا مجبور نیستند دین اسلام را قبول نمایند، و در انجام مراسم مذهبی بخصوص خویش کاملاً آزاد و مانند اهل مداین به سپاه اسلام جزیه پرداخت می‌کنند و در مقابل سپاه اسلام متعهد است از امنیت و آزادی و حقوق آن‌ها دفاع کند.(الفاروق عمر ، هیکل، جلد1، صفحه257 و طبری، ج5، ص1789.)
3- مردمان غیربومی (رومیان و غیرسپاهی و غیره) با تمایل خویش می‌توانند در این شهر بمانند و مانند اهل شهر به سپاه اسلام جزیه را پرداخت نمایند و اگر زمین‌های مزروعی را در اختیار داشته باشند باید (خَراج) به سپاه اسلام بدهند و در مقابل امینت و آزادی آن‌ها نیز تأمین می‌گردد، و از مردمان غیربومی هر کس بخواهد از این شهر کوچ کند بلامانع و تا هنگامی که به محل امن و مطمئن می‌رسد در حمایت سپاهیان اسلام خواهد بود و از سکنه اصلی شهر نیز هر کسی با آن‌ها کوچ کند بلامانع و در امان است. (طبری، ج5، ص1790 و الفاروق عمر س، هیکل، ج1، ص257).
هیئت نمایندگی بعد از اینکه عهدنامه را در منطقه جابیه به امضاء  رساندند ،انرا به (ایلیا = قدس) می‌برند وبرای تطبیق مواد آن مراسم خاصی را بحضور داشت امیر المؤمنین حضرت عمر ( رض) وبه اطلاع  رساندن مواد عهد نامه به اهالی، برگزار میگردد.
حضرت عمر بدون تشریفات  شاهانه در یک پیراهن سفید  ساده با قوماندان برجسته خویش هریک (ابوعبیده، خالد، عمرو بن عاص، شرحبیل، معاویه) وهئیت معیتش که از مدینه با ایشان  تشریف اورده بود، به همراهی وراهنمایی اسقف اعظم قدس وسایر رهبران دینی ومذهبی و بزرگان وسران و معتمدین شهر از دروازه بزرگ شهر وارد شهر (ایلیا = قدس) می‌شوند .( طبری، ج5، ص1791 و الکامل، ج2، ص501 و البدایه و النهایه، ج7، ص57.)
اهالی قدس که به استقبال حضرت عمر امیر المؤمنین، آمده بودند و با دیده اعجاب، احترام و عظمت واقعی به آن‌ها نظر می انداختند،به یاد روزگاری می افتادند، روزگاری که رهبران هرقل (هرقل قیصر روم ) و سرداران غرق در طلا و جواهرات رومی به این شهر با ساز وبرگ تشریفات  ، ترانه  ها ورقص ها ،تشریف می اورند. ساکنین این سرزمین تواضع و سادگی این فاتحین بزرگوار را با غرور و تکبر و خودخواهی قوماندانان فراری رومی مقایسه می‌کردند واز آن تعجب میكردند. .
مؤرخین می نویسند: حتی برخی از حاضرین ومستقبلین در بین خود پوزخند می زدند ومشاهده میكردند که  خلیفهء جهان اسلام ، خلیفه که جانشین رسول الله صلی الله علیه وسلم است، با پای پیاده با لباس  ساده در سرک ها وکوچ های قدس  با تواضع وفروتنی قدم می زند واز اماکن متبرکه آن بازدید به عمل می‌آورد. شهر(ایلیا= قدس) از جمله زیبا ترین شهر های منطقه بشمار میرفت واین شهر مرکز اساسی دو دین بزرگ هریک دین موسی ودین عیسی (یهودیت ومسیحیت ) می میباشد. یکی دیگر از عظمت های بزرگ وتأریخی قدس موجودیت مسجدالاقصی که قرآن عظیم الشان با قداست از آن نام برده و نقطهء  اغاز سفر اسرای ومعراج پیامبر صلی الله علیه وسلم  میباشد .
 
(اِيلِياء : به کسر همزه و لام و الف ممدوه نام بیت‌المقدس، برخی گفته‌اند ایلیاء به معنی خانهء  خداست. معجم البلدان یاقوت حموی.)
ایلیا در روزهای ربیع‌الاخر سال شانزدهم هجری به زیر بیرق اسلام درآمده وحضرت عمر (رض) ازآن بازدید بعمل آورد .(طبری، ج5، ص1791 و الکامل، ج2، ص501 و البدایه و النهایه، ج7، ص57.)
مؤرخین می نویسند: حضرت عمر(رض) در حین بازدید ازکلیسای بزرگ شهر (کلیسای قیامت ) بوقت نماز ظهر تصادف یافت ، در همین اثنااسقف شهر قدس به امیر المؤمنین پیشنهاد میکند که نماز ظهر را در این کلیسا بزرگ بجاء ارید .( الفاروق عمر رض، هیکل، ج1، ص258 و حیاة عمر رض، شبلی، ص202. )
(کلیسای از مهمترین ومشهورترین اماکن تاریخی قدس بوده که در محوطه درون دیوار های قدیمی قدس موقعیت دارد ، این کلیسا یکی مهمترین کلیسای های مسیحیان بشمار میرود .این کلیسا را  هلن مادر امپراطور کنستنتاین در سال 335 م بالای جلجتا ساخته است همان مکانی که گفته می شود چوب اعدام و به صلیب کشیدن حضرت مسیح در آنجا یافت شده این ساختمان تا 270 سال پابرجا بود،ولی یکبار حریق گردید که بعد ها توسط رئیس دیر عبیدین مودسطی در سال 617 م تجدید بنا گردید )
مؤرخین می افزایند :
پیشنهاد اسقف شهر قدس از جانب امیر المؤمنین با ابراز تشکرجواب داده شد ، ودر جواب اسقف فرمود : مسلمانان نیز در آینده به پیروی از او در این کلیسا نماز می‌خوانند و برخلاف مفاد صلح‌نامه مزاحمت برای مسیحیان ایجاد می‌گردد، بنآ امیر المؤ منین در بیرون از کلیسا در ( دروازهء) وردی ان نزدیک (صخره) و دیوار ندبه بر خرابه‌ های هیکل سلیمان نماز ظهر را بجاء می اورد . ( الفاروق عمر رض، هیکل، ج1، ص258 و حیاة عمر رض، شبلی، ص202. )
حضرت عمر بعد از اینکه می‌بیند که فرماندهان رومی در زمان حاکمیت خویش در حالتی از غرور و تکبر، خس و خاشاک و زباله‌ها را بر سطح (صخره یعقوب)انداخته ،
( حیاة عمر س، شبلی، ص205 و الفاروق عمر ، هیکل، ج1، ص263. ) بعد از نگاه تأثرآمیزی به صخره  مینماید ، به همراهان خویش هدایت می فرماید : «در کاری که همین حالا آغاز می‌کنم عموماً با من همکاری کنید» سپس با دست های مبارک خویش جاروب را گرفته و خس و خاشاک و زباله‌ها را با دست خود از روی صخره پاک می ‌كند(حیاة عمر ، شبلی، ص205 و الفاروق عمر رض، هیکل، ج1، ص263. ) و همراهان او نیز به همین شکل برای پاک کردن و جاروب کردن صخره با امیر المؤمنین مصروف پاکاری میگردند.
اسقف قدس، وسایر حاضرین ومستقبلین می بینندکه امیر المؤمنین وهئیات همراهان شان  هر یک ابوعبیده و سعد بن وقاص و خالد بن ولید و شُرَحْبیل و معاویه با چه شوق وتواضع مصروف پاکاری محلی برای مسجد خویش هستند .
رهبران که نه تنها در مقابل قدرت‌های زمان سر تعظیم فرود نیاورده‌اند، بلکه بزرگ ‌ترین قدرت‌های روزگار، شاه شاهان یزدگرد از هیبت آن‌ها آواره کوه‌های شرقی ایران و هرقل امپراتوری روم آواره بخش‌های غربی روم گشته‌اند، و با این حال در نهایت تواضع و خدمت‌گزاری برای جاروب کردن محل عبادت و سجده برای خدا شخصاً دست به کار شده اند !
امیرالمؤمنین در مدت ده روز(الفتوحات الاسلامیه، صفحه 54. ) اقامت خویش در (ایلیا = قدس) بر اجرای مفاد صلح‌نامه شخصاً نظارت کرده و از حیث اداره کردن، فلسطین را به دوولایت تقسیم نموده (الکامل، جلد2، صفحه 501. ) ومرکز یک ولایت را قدس قرار داده و عَلقَمه بن مُجَزِّز را بحیث والی آن ولایت منصوب می نماید . وولایت دیگری را شهر «رَمَله» (الکامل، جلد 2، صفحه 501. )   قرار داده و علقمه بن حکیم را به حیث  والی آن منصوب کرد . و عمرو بن عاص و شُرَحبیل را به سمت فرماندهان نظامی برای سپاه مستقر در فلسطین منصوب نمود وسایر قوماندان را حربی را به محل مأموریت خویش در جبهه شرقی و در جبهه شمالی دوباره باز می‌گرداند و ابوعبیده را در دمشق و حمص و خالد در قِنَّسرین مسئول اجرای دقیق مفاد صلح‌نامه‌ها و گسترش عدالت اسلامی قرار می‌دهد،و در آخر ربیع‌الاخر سال شانزدهم هجری
امیرالمؤمنین از منطقهء  فلسطین به شهر مدینه منوره  برمی‌گردد و در خارج شهر از طرف اصحاب گرانقدر پیامبر صلی الله علیه وسلم به استقبال باشکوهی مواجه میگردد.(الفاروق عمر ، هیکل، جلد1، صفحه 263 و حیاة عمر ، شبلی، صفحه 207. )
آری، حال امیرالمؤمنین، خلیفه مسلمانان سیدنا عمربن خطاب (رضی الله عنه) که خواب از چشم بزرگترین پادشاهان وقت گرفته و آوازه ی فتوحات او همه ی جهان را پر کرده بود، این چنین بود.
چه راست گفته است خدای بزرگ آنجا که می فرماید: « و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لا یعلمون»(سوره منافقون: 8). «عزت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است ولیکن منافقان نمی دانند.» (برای تفصیل بیشتر در این مورد مراجعه شود به رساله :داستان های شیرین تاریخی ابوالحسن ندوی (رحمه الله) ترجمه: عبدالله تیموری انتشارات سنت تایباد 1381)ورساله (سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب(رض) تألیف:حاج ملا عبدالله احمدیان )
خوانندهء  محترم !
طوریکه در فوق هم یاد آور شدیم، شهر بیت المقدس در طول تاریخ به لحاظ موقعیت و اهمیت جغرافیایی (ژئوپلتیک)  همواره برای مردم و حکومتهای منطقه اهمیت بسیاری داشت و این شهر در دوره‌های قدیم گذرگاه ارتباطی میان آفریقا، اروپا و آسیا بوده است .
در این شهر اماکن مذهبی سه دین ابراهیمی اسلام، یهودی و مسیحی مانند قبة الصخره، مسجد الاقصی و اماکن مقدس دیگر و خاستگاه دین یهودی و مسیحی، اهمیت مذهبی شایان توجهی نیز بدان بخشیده است.
یهودان وبیت المقدس:
بیت المقدس یا اورشلیم برای یهودیان قداست بسزای داشت . جنگهایی که بر سر تصرف اورشلیم درگرفته، از موضوعات بی نهایت ذی اهمیتی در تورات است (دوم سموئیل باب پنج آیه شش ) در تورات، صدها باراز اورشلیم یاد شده و نام این شهر به صراحت برده شده است در برخی فقرات، تصریح شده که خانه خدا در این شهر قرار دار(عزرا باب پنج آیه شانزده ) اورشلیم بنابر رویت تورات، شهر برگزیده یهوه(خدا)است (اول پادشاهان باب یازده آیه سیزده؛ اول پادشاهان باب یازده آیه سی و دو)
 
به عقیده  یهودان معبد بیت المقدس، كه در عبری «بِت همیقداش» نام دارد، به عنوان خانه خدا توسط حضرت سلیمان بنا شده است. این معبد قرنها است که مركزی است برای انجام مراسم عبادی یهودیان.
مسیحيان وبیت المقدس :
با رسمی‌شدن مسیحیت در امپراتوری روم در قرن۴میلادی و تشکیل امپراتوری روم شرقی، اکثر شهرهای واقع در فلسطین مسیحی شدند و به مرور کلیساهای متعددی در این سرزمین بخصوص در بیت المقدس ساخته‌ شد. بیت المقدس از آن زمان تقدس بخصوصی نزد مسیحیان یافت.
در متون مسیحی نیز بیت المقدس مقام خاصی دارد. عهد جدید نیز بیش از ۱۳۰ بار کلمه اورشلیم آمده است. نام اورشلیم با وقایع مذهبی مهم مسیحیت همراه است و بسیاری از حوادث مهم مسیحیت در این شهر روی داده است. در بارو مسیحیان، اورشلیم شهری است که عیسی در آن به صلیب کشیده و دفن شد و سپس زنده شد و به آسمان رفت. مقدس‌ترین کلیساهای مسیحی در اورشلیم واقع است و همه ساله میلیونها مسیحی از نقاط مختلف جهان به زیارت آنها می‌شتابند.
مسیحیان معتقدند که واقعه شام آخر عیسی بر یک بلندی با نام طور در قسمت شرقی بیت المقدس روی داده و عیسی پیش از آن که یهودان او را به رومی‌ها تسلیم کند، آخرین غذای زمینی را همراه شاگردانش صرف کرده است. مریم مقدس نیز در اورشلیم دفن شده است.
اسلام وبیت المقدس:
برای مسلمانان بیت المقدس اولین قبله  نماز بوده ،برخی از مفسرین بدین عقیده اند که هدف قرآن عظیم الشان از «الارض المقدسة» (سرزمین پاک)در آیه «و إذ قال موسی لقومه یا قوم ادخلوا الأرض المقدّسة… ؛هنگامی که موسی به قوم خویش گفت: ای قوم من! به سرزمین پاک داخل شوید….» شهر بیت المقدس است (  ابن جوزی، ص ۶۸.)
در بیت المقدس مکان‌ها و بناهای متعدد ی وجود دارد که برای ادیان ابرهیمی مقدس میباشد که از آنجمله میتوان ازامکان ذیل نام برد :
تپه موریا:
یکی از چند کوه یا تپه شهر بیت المقدس است و بنابر روایات یهود، با ظهور داود بالای این تپه به معبد تبدیل شد و صخره مقدس از آن موقع به بعد دارایی اهمیت گردید ، طوریکه بعدآ سلیمان نبی به تكمیل بنای آن پرداخت .
هیکل سلیمان:
بنابر اعتقادات یهودان هیکل سلیمان اولین معبد یا پرستشگاه قوم یهوه بوده که بر تپه موریا و صخره مقدس قراردارد . بنابرروایت تورات، سازنده آن سلیمان نبی(ع)است و تابوت عهد و ده فرمان در نگهداری می‌شده است.
وجود چنین معبدی تنها در روایات مذهبی یهود قابل ردیابی است. همچنین بر باور یهودیان دیوار ندبه، از بقایای هیکل سلیمان است و بقایای هیکل سلیمان در زیر مسجدالاقصی قرار دارد.
کلیسای مقبره مقدس:
مشهور به «کلیسای رستاخیز» از مقدس‌ترین اماکن مذهبی مسیحیان است که در بخش باستانی بیت المقدس و بر فراز دره جلجتا قرار دارد. در باور مسیحیان، حضرت عیسی در جایی که اکنون کلیسا بر آن قرار گرفته، مصلوب شده و از آنجا به آسمان عروج کرده است.
دیوار ندبه:
یا دیوار براق(حائط المبكی)به عربی، و به عبری: هَکوتِل همعراوی(הכותל המערבי به معنای دیوار غربی) مقدس‌ترین مکان مذهبی یهودیان بر تپه موریا است. دیوار ندبه، قبله یهودیان جهان برای نماز است آنان دیوار ندبه را از بقایای هیکل سلیمان و دومین پرستش‌گاه اورشلیم و محل اجابت دعا و منبع الهام می‌شمارند.
حرم بیت المقدس:
بر فراز تپه موریای شهر بیت المقدس محوطه‌ای وسیع وجود دارد که حاوی مجموعه‌ای از معابد و مساجد و اماکن مقدس یهودی، مسیحی و اسلامی است. هیکل سلیمان، مسجد الاقصی، قبة الصخره و جز آن در این حرم قرار دارند. حرم شریف دارای ده درب باز و چهار درب بسته است.
مسجد الاقصی:
علماء  در مورد وجه تسمیه مسجد الاقصی میگویند که:مسجدالأقصی، به خاطر دوری مسافتش با کعبه به این اسم نام گذاری شده است. و نیز گفته شده است به خاطردور بودنش ازخبائث و یا به خاطر آنکه دور تر از مسجد مدینه نسبت به مکه است،به آن مسجدالاقصی می گویند.( تحفة الراکع والساجد فی احکام المساجد ابی بکر الرجاعی صفحه 175)
حدوداربعه مسجدالأقصی:
 ابن تیمیه رحمه الله میگویند :« مسجدالأقصی اسمی است شامل تمام مسجدی که سلیمان علیه السلام آن را بنا نهاد. و بعضی ازمردم مصلایی را که عمربن خطاب رضی الله عنه  درجلوی آن بنا نهاد اقصی می نامند. سپس می گوید: ونمازخواندن درمصلایی که عمر رضی الله عنه  برای مسلمانان ساخت افضل تر ازنماز خواندن دربقیه مسجد است.» (مجموع رسائل کبری 2/61)
وصف مسجدالأقصی به حرم و یا اینکه سومین حرمین است اشتباه است و از جانب هیچیک از علمای مسلمین چنین وصفی برای مسجدالأقصی به کار برده نشده است. چرا که حرم خاص مکه و مدینه است چنان که ابن تیمیه رحمه الله به آن اشاره کرده است.
(مجموع رسایل کبری 2/64 )
فضایل مسجدالاقصی
قبل از آنکه به دستور الله تعالی کعبه جایگزین مسجدالاقصی شود،آنجا قبله اول مسلمانان بود. بنابراین این مسجد دارای فضایل و برکاتی است:
 فضیلت نمازدرآن: روایات مختلفی درباره چند برابر شدن ثواب نماز خواندن در آنجا وجود دارد. ازجمله پانصد برابر که این ارجح روایات است.( ابن تیمیه آن را ترجیح داده است- مجموع الفتاوی 27/8) و یا  هزار برابرو همچنین به پنجاه هزار برابر ) سنن ابن ماجه 1/451-453) نیز گفته شده است.ابن قیم درتعلیقی بر این روایت اخیر می نویسد : « این محال است برای اینکه مسجد پیامبرع ازآن با فضیلت تراست و نماز در آن هزار برابر بهتر از تمام مساجد دیگر غیر از مسجدالحرام است» و امام ذهبی رحمه الله آن روایت را منکر دانسته اند..روایت های دیگری غیر از این روایت ها نیز وجود دارد.
مستحب بودن زیارت مسجدالأقصی و جایز بودن سفر به قصد زیارت آن جهت خواندن نماز و دعا و ذکر وقرائت قرآن.( مجموع رسائل کبری 2/57)
– مبارک بودن اطراف مسجدالأقصی: چنان که الله تعالی در آیه پنج سوره اسراء می فرماید:« سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ ».(اسراء 1) یعنی: منزه است آن (خدایی ) که بنده‏اش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی که پیرامون آن را برکت داده‏ایم،حرکت داد. (و این تنها آیه ای از قرآن است که لفظ مسجدالاقصی در آن است)
منظور از برکت در اینجا برکت دنیایی است. و نیز گفته شده که منظور برکت دینی است برای اینکه مقر انبیاء و صالحان است..( جامع الإحکام القرآن قرطبی 10/212)
از جمله فضایل آن دومین مسجد بر روی زمین بعد از مسجدالحرام بوده که به فاصله چهل سال از آن ساخته شده است . چنان که در صحیحین از ابی ذر رضی الله عنه روایت شده است که گفت:« عَنْ أَبِی ذَرٍّ قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ الله، أَیُّ مَسْجِدٍ وُضِعَ فِی الارْضِ أَوَّلَ؟ قَالَ:«الْمَسْجِدُ الْحَرَامُ».. قَالَ: قُلْتُ: ثُمَّ أَیٌّ؟ قَالَ: «الْمَسْجِدُ الاقْصَی». قُلْتُ: کَمْ کَانَ بَیْنَهُمَا؟ قَالَ: «أَرْبَعُونَ سَنَةً، ثُمَّ أَیْنَمَا أَدْرَکَتْکَ الصَّلاةُ بَعْدُ فَصَلِّهْ، فَإِنَّ الْفَضْلَ فِیهِ».. (بخاری:3366 مسلم 1/370)
ترجمه: ابوذر رضی الله عنه می‏گوید: پرسیدم: ای رسول خدا! اولین مسجدی که روی زمین، اعمارشد، کدام است؟ رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «مسجد الحرام». پرسیدم: سپس،‌کدام مسجد ساخته شد؟ فرمود: «مسجد الاقصی». گفتم: بین ساختن آنها، چند، سال فاصله افتاد؟ فرمود: «چهل سال» و افزود: «هر جا وقت نماز فرا رسید، همانجا نماز بخوان زیرا فضیلت، در همین است».    
ربنا تقبل منا اِنک انت السمیع العلیم