آرشیف

2021-1-7

عزیزالله اقبالی

تجلیل یا تدفین از قانون اساسی افغانستان؟

این روز ها روز تجلیل از قانون اساسی افغانستان است و من به عنوان شهروند خواستم قانون اساسی کشور خود را مطالعه نمایم و بدانم که چقدر توسط حاکمان و قانون گذاران در اجرا آن پایبند بودند، تنها یک فصل و بیست یک ماده آنرا مطالعه نمودم، یادم ازگپ عبدالحفیظ منصور آمد که از جمله ۱۶۲ ماده تنها دو ماده آن که پایتخت افغانستان کابل و بیرق افغانستان دارای سه رنگ است نقض نشده است، تنها یک فصل و بیست یک ماده آنرا مطالعه نمودم و میخواهم دیدگاه خود را در مورد هر ماده بیان نمایم، با وجود قانون خداوند در افغانستان قانون اساسی و دیگر قوانین وجود دارد اما حکام دراجرای تمام قوانین نا کام و پایبند نیستند، کشور های که پیشرفت علمی و فن آوری دارند قوانین شان کم حجم و ماده های شان کم است ولی در اجرای آن حاکمان شان پایبند اند.

–        ماده اول: اینکه دولت افغانستان طی دودهه چه قدر مستقل درعمل کرد خود مستقل بوده برای همه واضح است .
–        ماده دوم: پیروان هیچ دین در افغانستان مصوون نبوده و اماکن مقدس دایم مکان ترور و قتل های زنجیره بوده است.
–        ماده سوم:در مورد برتریت و اجرای قانون اسلام نسبت بر دیگر قوانین در طی دو دهه برای همه ثابت است که اجرای قانون اسلام کمتر از دیگرقوانین وضعی بوده است  و یکی از دلایل بقاوت گروه های مخالف دولت عدم اجرای قانون اسلام است.
–        ماده چهارم:در طی دو دهه این ماده از تمام دیگر ماده های قانون اساسی بیشتر پایمال و نقض شده است، نقش مردم در تعین حاکم ظاهری بوده و حاکمیت ملی وجود ندارد،‌نتایچ انتخابات های گذشته شاهد است که حاکمیت افغانستان به ملت تعلق ندارد و آنچه را جانکری-پامپیو و خلیلزاد کرد بر مردم افغانستان تحمل شد.
–        ماده پنجم: اینکه دولت چقدر در تطبیق احکام موفق و چقدرحکومت مستقل در افغانستان در طی دو دهه مستقل بوده و در چقدر در جغرافیای افغانستان حاکمیت دارد دوستان بین المللی شان بیان نمودند و برای همه شهروند واضح است.
–        ماده ششم: این ماده لاف از عدالت اجتماعی ، برابری همه اقوام  انکشاف متوازن است اینکه حکام  در طی دودهه این ماده خیالی را چقدر عملی کردند و شاید این ماده مانند مردم غور از حکام متعصب شکایت دارد.
–        ماده هفتم: عدم تعهد یک از عادات حکام افغانستان شده است، در ساحات دولت بیشترین مواد مخدرکشت و در تجارت سهم خود را میگیرند و مورد تنفر جامعه جهانی قرار گرفته است، فیصدی افراد معتاد را میشود سر به زیر پل سوخته کابل زد.
–        ماده هشتم: در تنظیم سیاست خارجی افغانستان نقش خلیل زاد و سفیر امریکا بیشتر از حکام افغانستان بوده است.
–        ماده نهم: افغانستان از جمله کشور های غنی منابع زیرزمینی میباشد اینکه حکاب بی برنامه و تن پرور در طی دو دهه چقدر توانستند کارخانه جات استخراج مابع طبعی را به راه بیندازند و چقدر مردم صاحب کارشدندمیشود سری به چوک ها زد، دلیل این همه معتاد و پیوستن به صفوف مخالفین دولت است.
–        ماده دهم: اینکه دولت چقدر در کنترول و جمع آوری عواید از تشبسات حضوصی و چقدر در تامین امنیت سرمایه گذاران موفق بوده است، قضایای اختطاف-کشتن و تهدید سرمایه گذاران میشود دلیل فرار سرمایه گزاران را از خود شان پرسید. اکثر مردم نمیدانند اینکه عواید کردیت شان کجا میشود…
–        ماده یازدهم: با آنکه اقتصاد و سیاست با پیوند مستحکم و جز یکدیگر اند ولی دولت افغانستان برعکس کرده اند و افغانستان را دایم کشور مصرفی برای کشور های دور و نزدیک شده است صادرات کمترین و واردات بیشترین رغم را در طی دو دهه داشته است و حکومت افغانستان به خاطر راضی ساختن سیاست مداران پاکستان و ایران بیشترین امتیاز را قایل شدند .
–        ماده دوازدهم: قضیه کابل بانک ننگین ترین قضیه بر جبین حکام افغانستان است وثابت شد که طرز فعالیت د افغانستان بانک و منابع این بانک باید به کمپاین های انتخاباتی حکام به مصرف برسد و این اداره هیچ وقت مستقل نبوده و نخواهد شد.
–        ماده سیزدهم: دولت برای ارتقای سطح زندگی مردم فعالیت های موثر طرح و تطبیق نماید ، دسترخان ملی و کد ۹۱ از جمله برنامه های مدون وموثر در جهت رشد صنایع ارتقای سطح زندگی مردم و حمایت از فعالیت های پیشه وردان و دزدان حرفوی دولت مردان بوده است.
–        ماده چهاردهم: حکام افغانستان و الخصوص حاکمان دو دهه آخر ملکیت های عامه را دزدیدند و لیلام کردند و ملکیت های عامه امتیاز برای زورمندان بوده است تا بیشتر فربه شوند.
–        ماده پانزدهم:آلودگی هوای کابل و دیگر شهرها و عدم توجه در بهبود و حفظ جنگلات در تاریخ از شاه کاری های شان ثبت است.
–        ماده شانزدهم: تکنوکرات های غربی خود شان در چند زبان گوینده اند اما بخاطر کسب منافع شخصی مسله زبان در بین مردم افغانستان مطرح ساختند وکمترین تلاش به خاطر غنامندی زبان نکردند وسال هاست که نسل تحصیل کرده بر سر کلمه دانشگاه و پوهنتون منازعه دارند در حالیکه رسول اکرم دانستن چندزبان را نیک گفته اند.
–        ماده هفدهم: دولت بجای ارتقای کیفیت معارف بد بختانه معارف را مانند سایر برنامه های عمرانی تقسیم بر قوم نموده است و معارف افغانستان را صدسال به عقب زد و این حاطم بخشی برای کسانیکه علاقه برای تعلیم ندارند تبدیل به سهم و حق قانونی شان شده است، اینجاست که افراد بی لیاقت از دانشگاه ها فارغ و حاکم مردم میشوند.
–        ماده هجدهم: یک افغانستان است و چندین مبدا تقویم، روز جمعه رخصتی و بخاطر رفتن به خانه دوم به کشور های خارج روز پنجشنبه و شنبه هم رخصتی است.
–        ماده نزدهم: به گفته آقای منصور این ماده مصوون ماند و بیرق سه رنگ در بخش های دولتی پابرجاست اما در اکثریت خاک افغانستان بیرق سفید و سیاه برافراشته شده است.
–        ماده بیستم: سرود ملی که از تنین آن اکثریت مردم افغانستان متنفر اند و حتا به احترام آن از جای خود بلند نمیشوند.
–        ماده بیست یکم: این ماده هم مانند ماده نزدهم توسط حکام نقض نشد و کابل پایتخت افغانستان باقی ماند.

با انکه قانون افغانستان دارای ۱۲ فصل است ودرفصل دوم، ماده بیست دوم هرنوع تبعیض و امتیاز دهی اتباع افغانستان را ممنوع دانسته است و هر افغان وجایب و مسوولیت های مساوی دارند ، مانند سایر ماده های قانون اساسی افغانستان نقض و در اجرای آن حکام پایبند نبوده اسند و هیچ وقت حاکمان متعصب اتباع افغانستان را برابروبرادر ندانسته اند و انچه درین قانون نوشته است حاکمان به آن ارزش قایل نیستند و تنها در روز های انتخاباتی خود قانون اساسی را به عنوان ابزار استتفاده مینمایند.
بهتر است حاکمان به خاطر سود شخصی و گروهی خود از تدویر قانون اساسی تجلیل نمایند و ملت این قانون که جنبه شعاری دارد آنرا به خاک دفن نمایند.
فصل های بعدی قانون اساسی را خواهم خواند و باید دانست که نقص در قانون است و یا حاکمان ناقضین قانون اند.
حرمت به کسانیکه تابع قانون اند.
عزیزالله اقبالی.
چغچران-غور