آرشیف

2020-2-16

احمد سعیدی

تبصره ای در مورد گروه پنج به علاوه یک

معاون وزارت خارجه ایالات متحده امریکا چندی قبل به کشورهای آسیای میانه سفری داشت؛ در این سفر پیشنهاد تازه ای را بخاطر شمولیت افغانستان در یک اتحادیه با کشورهای قزاقستان، قرقیزستان، ازبیکستان، ترکمنستان و تاجیکستان که در این اتحادیه افغانستان عجالتاً منحیث ناظر پذیرفته شود؛ مطرح کرده است. در صورتیکه این پیشنهاد تحقق یابد امید های بزرگ و چالش های نیز تا عملی شدن در این راه وجود دارد:

  1. مفاد افغانستان با شمولیت در این اتحادیه چیست، بدون تردید پیشبینی میشود که ادامه همکاری اتحادیه این پنج کشور آسیای مرکزی، آهسته آهسته می‌توانند به قدرت قابل توجهی از لحاظ سیاسی و اقتصادی در سطح منطقه و حتی جهانی تبدیل گردد. صرف نظر از ارتباط نزدیک فرهنگی و تاریخی مردم و اقوام آسیای مرکزی پتانسیل اقتصادی قابل توجه این منطقه را در دراز مدت نمی‌توان نا دیده گرفت. و از اینکه با گذشت زمان قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبیکستان بشمول افغانستان از تشکیل چنین اتحادیه‌ای سود میبرند هیچ شکی وجود ندارد. حکومت افغانستان از همین لحظه باید به همکاری دوستان بین المللی خود تلاش نماید. برای انتقال آرام افغانستان به دوره پسا امریکایی، از هر نگاه خود را هماهنگ به همه بازیکنان منطقوی از جمله چین، روسیه، پاکستان و ایران بسازد؛ هماهنگی با این کشورها زمانی امکان پذیر میشود که افغانستان شمولیت خویش را در اتحادیه پنج کشور آسیای مرکزی بدست آورد. افغانستان از این اتحادیه چه سودی و چه زیانی خواهد برد؟ نخست تمرکز من روی مفاد است؛ شمولیت افغانستان با این اتحادیه میتواند از سود جویی های پاکستان بخاطر اموال تجارتی آن کشور که بدون حریف به افغانستان وارد می شود بکاهد، از سوی دیگر تاجکستان سرشار از انرژی برق است- در صورتیکه پروژه کاسا 1000 تطبیق گردد مفاد هنگفتی نصیب دولت افغانستان میشود. ترکمنستان نیز دارای ذخایر بزرگ گاز و نفت است تحقق پروژه تاپی از مسیر افغانستان برای رشد اقتصاد افغانستان خیلی موثر است. از سوی دیگر خط آهن از بندر حیرتان الی مزار شریف تمدید گردیده بناً ازبیکستان، قرقیزستان و قزاقستان از نگاه ترانزیت اموال تجارتی برای افغانستان خیلی مفید اند، همچنین در مورد پروسه صلح ازبیکستان و ترکمنستان با گروه طالبان روابط و دید و بازدیدهای داشته اند؛ در این پروسه نیز میتوانند کمک کنند. چون بعد از پاکستان تعداد زیادی از مردمان همین کشورها شمولیت در گروه های تروریستی را دارند، همکاری این کشورها در راه کاهش تروریزم و خشونت آفرینی میتواند موثر واقع گردد. بطور کل شمولیت افغانستان در این اتحادیه  به نفع افغانستان و مردم ماست.

  2. از طرف دیگر بدون تردید این پنج کشور هریک قرقیزستان، ازبیکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قزاقستان از ناامنی، رشد تروریزم و ازدیاد مواد مخدر در افغانستان بخاطر سرازیر شدن به کشورهای شان تشویش دارند؛ این کشورها باور دارند که ادامه این وضعیت اگر جلوگیری نشود مواد مخدره و گروه های تروریستی دراین کشورها چالش های بزرگ و غیره پیش بینی را ایجاد مینماید. جهت جلوگیری از مواد مخدر و تروریزم این کشورها به همکاری افغانستان ضرورت دارند. از سوی دیگر روابط فرهنگی-کلتوری بین ترک تباران آن کشورها وهمچنین روابط زبانی و فرهنگی بین تاجیک تباران هردو طرف میتواند در کاهش خشنونت تاثیرگذار باشد و در دراز مدت تبادله اموال تجارتی و ترانزیتی بین این کشورها و افغانستان به یک بازار بزرگ منطقوی و فرا منطقوی در صورتیکه پروسه صلح تحکیم یابد مبدل شود. از سوی دیگر پیوستن افغانستان به کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر محو خشونت، آزادی بیان که یک اصل است از این نگاه این کشورها نیز در تشویش اند. آزادی های که در افغانستان وجود دارد در آن کشورها آن آزادی ها خیلی محدود و اندک است، رهبران این کشورها از رشد دموکراسی که آهسته آهسته دامن آن کشورها را خواهد گرفت؛ نیز در هراس اند.

  3. امریکا نیز در دراز مدت از این اتحادیه اهدافی دارد؛ ایالات متحده امریکا میخواهد با شمولیت افغانستان با این پنج کشور این کشورها را از ساحه قدرت نفوذی روسیه نجات داده و در منطقه برای خود از این کشورها یک اتحادیه حمایت کننده ای را بوجود آورد.

  4. به عقیده من روسیه و چین به این آسانی حاضر نخواهند شد تا ایالات متحده امریکا در کشورهای آسیای میانه بخصوص کشورهایکه غیرمستقیم زیر جاذبه مقناطیسی روسیه قرار دارند فدراتیف روسیه اجازه دهد یکباره در دامن امریکا و در حمایت از منافع امریکا در منطقه قرار گیرند. حالا روزهای نخست این سریال دنباله دار است باید انتظار کشید که چه میشود؟ قابل تذکر میدانم اصطلاح کشورهای آسیای مرکزی را که ما به کارمیبریم محدود با چند کشور که قبلاً شمولیت در اتحاد شوروی وقت را داشتند بوده نمیتواند بلکه بنابه تقسیم بندی یونسکو، آسیای مرکزی شامل مغولستان، شمال غربی چین، مناطق آسیایی روسیه، افغانستان، قسمت شمال غرب هند، بخش شمالی پاکستان و قسمت شمالی ایران نیز گفته می شود. بدین ترتیب، افغانستان به بخش جنوبی آسیای مرکزی متعلق است. این کشورها از لحاظ نژادی نیز به مردم منطقه آسیای مرکزی بسیار نزدیک است؛ چون در آن تاجیک‌ها، هزاره ها، ازبیک‌ها، ترکمن‌ها و همچنین شمار کمی قزاق و قرقیز زندگی می‌کنند.

 
نتیجه:
امریکا بدرستی میداند که تنها از طریق ابزارهای نظامی نمی‌توان بحران فراگیر افغانستان را حل وفصل و به توسعه آن کمک کرد و به همکاری‌های اقتصادی، علمی، آموزشی و فرهنگی نیز نیاز است. به این ترتیب، واشنگتن تلاش می‌کند به این پروسه، کشورهای آسیای مرکزی را نیز وارد کند. امریکا سعی می‌کند مسیرهای ترانزیتی را از آسیای مرکزی پسا شوروی از طریق افغانستان و پس از آن به هند، پاکستان ایجاد کند. ازبیکستان اپراتور اصلی خط آهن از حیرتان تا «مزار شریف» است. از طریق هرات می‌توان به راه‌های خط آهن ایران و پس از آن «بندرعباس» و «چابهار» دسترسی پیدا کرد. از سال 2002 میلادی ازبیکستان به افغانستان برق صادر می‌کند که پس از راه اندازی خط جدید انتقال برق سرخان- پل خمری حجم آن به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش خواهد یافت. در پایان سال گذشته میلادی افغانستان و تاجیکستان قراردادی را درباره ساخت خط آهن بین دو کشور امضا کردند ولی برای اجرای آن سرمایه گذاران بزرگی لازم است. این قرارداد بخشی از طرح‌های خطوط آهن ترکمنستان- افغانستان- تاجیکستان» و «چین – قرقیزستان- تاجیکستان- افغانستان- ایران می‌باشد. در حال حاضر طرح  CASA-1000 اجرا می‌شود، که پس از پایان آن قرقیزستان و تاجیکستان 1000 مگاوات به پاکستان و 300 مگاوات برق به افغانستان صادر می‌کنند. همزمان با این، در پاکستان بسیاری از کارشناسان بر ضرورت این طرح برای کشور به دلیل گرانی آن تردید دارند و در تلاش اند سنگ اندازی کنند.
 
ثبات و امنیت؛ حلقه مفقود شده در منطقه
با وجود این CASA-1000، خط لوله تاپی و دیگر طرح‌ها بر اهمیت اقتصادی آسیای مرکزی پساشوروی برای افغانستان تاکید دارند اما برای کسب سود اقتصادی از همه این طرح‌ها باید در این کشور ثبات و امنیت برقرار شود. می‌توان نتیجه گرفت اگر تفاهمی بخاطر صلح بین حکومت افغانستان و طالبان یا امریکا و طالبان امضا شود و زمینه خروج قوت های خارجی فراهم گردد برای انتقال آرام افغانستان به یک دوره پساامریکایی تلاش‌های هماهنگ همه بازیکنان منطقه که قبلا از آنها نیز نام بردم بخصوص چین، روسیه، پاکستان، ایران، ازبیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان بشمول یکتعداد کشورهای دیگر در منطقه و فرامنطقه ضرورت است در غیر آن هر صلحی شکننده و ناکام خواهد بود.