آرشیف

2014-12-29

afrotan

برخورد دوگانه ای از طراحان استراتیژیی های نجات افغانستان

نه سیخ بسوزد نه کباب !

 
 

پیوسته به گذشته بخش شــشــم :     
 
یادداشت  غیرمترقبه  ! :
دراوج انتشار  پنجمین بخش این یادداشت بو د که بار دیگرتناب های محکم  تنها  خیمه  یا " چادر " لویه جرگه اضطراری باز شدند و جلالتمآب کرزی که تازه از بازدید نمائیشگاه  ملی صنایع افغانستان بازگشته بود  با ژست قدرتمندانه بروی ستیژ حضور یافت و در حالیکه شیشه های دارو  ها ی رنگارنگ را از جعبه ها ی معینی میکشید طی سخنانی که مانند همیشه با تعرفات و تشریفات مصنوعی  آغاز میکند و تمامی رجالی را که باوی خاطرات دبستانی  و مافیائی دارند و آنهانیز در قسمتی از این سیستم مافیائی  مشغول  اند و امرار معاش میکنند  یکایک آنها را با تمامی القابی مانند دکترصاحب فلانی خان … و پروفیسور …مورد خطاب قرار داد و طی یک سخنرانی  نسبتأ  مؤجزی در باره مسائل مختلف منجمله( افغانستان پس از سال ۲۰۱۴ میلادی) سخن گفت . اما آنچه که توجه همه بیننده گان و شنونده گانی را که دربیرون از جغرافیای بنام افغانستان و دائره طلسم مافیای بنام     « دولت جمهوری اسلامــی افغانستان » زندگی میکنند ، جلب ساخت همانا قسمتی از مسائلی بوده که درمراسم گشائیش  کنفرانس و نمایشگاه صنایع ملی در  کابل و در تالار خیمه یعنی  " چادر" تاریخی لویه جرگه یا مجمع بزرگان  قوم صحبت  کرد و در  مغائر ت با سخنان و فرمائیشات بلند بالا و میان تهی  ی بوده که قبلأ  و بارها  آقای کرزی و گروهی از مشاوران  مافیائی اش جهت اطمینان و اقناع  دروغین و مصلحت آمیز!! کشور های همسایهء طماع افغانستان که « نه سیخ بسوزد و نه کباب !» برزبان آورده است که گویا  با:
 « حضور نیروهای خارجی  درافغانستان وساخت پایگاه های نظامی غرب بویژه امریکا  برای امنیت وثبات کشور های همسایه هیچگونه خطری متوجه نخواهد بود و از خاک افغانستان در برابر کشور های همسایه هیچگونه تجاوزی صورت نخواهند گرفت !!.»
 وازهمه مسخره تراینکه گاهی هم وقتی بصورت ساختگی و مصنوعی بحث مقابله ونبرد ایالات متحده امریکا با یکی ازکشورهای همسایه روی آنتن تبلیغاتی قرارگیرد جلالتمآب کرزی ومشاوران سکتور" سیأ " سی وامنیتی اش با شمردن وجوهات مشترک باکشورهمجوارافغانستان به حمایت از کشورهمسایه شعارمیدهندودرانطباق با مثل معروف عامیانه که میگویند : مدعی ازدعوی اش صرف نظر کرده بود اما گواه ازگواهی اش نه میگـذ اشــت!"  اینبار در مغائرت کامل با آن اطمینان های پوپکی و آبکی به کشور های همسایه ،  خود  بر تابوت آن  شعار هاو اطمینان های  میان تهی و پوچی  که طی  یازده سال گذشته  در گوش سیاستمداران و فعالان سیاسی نواخته بودند میخ کوبید     وقتی دراوج یک سفر معراج گونه که بر بال های "براقی " از  ثروت به  مقام دیگری  رسید ناگهان با  ژست مصنوعی یک زعیم  ملی با مشروعیت توده ای !! پس از چند فاژه کشیدن ها ی متواتربدون مقدمه اینگونه آغاز کرد :  
 « به اطمینان کامل با امریکایی ها وغربی ها یک معاملهء می کنیم که نه سیخ بسوزد و نه هم کباب که منافع هردو طرف تامین گردد. بند ها وپروژه های بزرگ اقتصادی ما را کمک کنند و نیروهای امنیتی ما را تقویت و مجهز با تمام وسایل عصری کنند.  باقی در منطقه هرچیزی که می کنند ما کاری نداریم. »
برای کسی که از نا سلامتی بر مسند " ریأ " ست جمهوری با پسوند " اسلامی " در افغانستان تکیه زده است برا زنده نیست که هر روز و در هر محفلی ساز دیگری را بنوازد . و طرح دیگری را بریزانند !!
متأسفانه شخص " شاه غلام "  و حواریون اش با این هذیان گوئی ها عادت کرده اند و لابد در نشه ء قدرت و ثروت ! از یاد برده  و یا هم شاید به خوا ب عمیق همچون خوا ب  « اصحاب کهف »  رفته است  که بیش از یک دهه از عمر ناچیز شان  بر مسند قدرت پوشالی  سپری شده و صد ها میلیارد دالر را در قمار قدرت باخته اند و هنوز هم در اول داستان اند . !!
باز هم طرحی برای  صلح مسلح  !
در مبحث قبلی گفتیم که تیوریی صلح با شعاری «  نيروهاى امنيتى با حالت و ترکيب فعلى باقى بمانند، براى هر کدام (اردو، پوليس و امنيت ملى) چنان شوراى رهبرى با صلاحيت ساخته شود که به اين نيروها صبغۀ ملى بدهند، به نفع کدام گروه، قوم و سمت بکار برده نشود، بطور کامل تحت سيطره و ادارۀ دولت باشد، در شوراى رهبرى آن چنان کسى نباشد که به نفع يک گروه در مقابل ديگرى جنگيده باشد، تناسب قومى در آن مراعات شود، اشخاصى بايد از موقعيت هاى حساس امنيتى دور ساخته شوند که در جنگ هم همراهى روس ها را کرده اند و هم ناتو را و اکنون هم دوام حضور ناتو را مى خواهند »
 که از سوی جناب حکمتیار رهبر اپوزسیون مسلح کشور به عنوان یکی از طرح های اصلی به گوش عام و خاص رسید ،  یک طرح « بی سر وته » ، نه تنها متناقض با واقیعت های زمان بلکه در تناقض با اعمال و عملکرد های است که حواریون و هواداران سراپاقرص اش گاه گاهی دست هایشانرا با خون بیگناهان آلوده میــسازند .! فرض کنیم آن برخورد  مسلحانه و شعار « انحلال » آرتش مجهز آن روزگاررا از نوعی حسن نیت بدانیم  باز هم این اشکال مهم در باره این شعار بیمارگونه برجای خود باقی است . به عبارت دیگر اگر منظور استفاده از واژه « انحلال » ، دگرگونی بنیادی ، نوسازی ، بازسازی و تصفیه اساسی و بنیادی باشد این سوال نیز در ذهن احادی از مردم افغانستان خطور میکند که انگیزه این گونه شعار های جنون آمیز از دل و دماغ  کدامین دیکتاتور خود کامه برخاسته است .؟ چنانچه می بینیم از اول هم گویا آن شعار به همین منظور بوده است که آرتش معیوبی ایجاد شود تا بصورت یک شرکت سهامی متحد ازهمه اقوام ، قبائیل وملیت ها وزیر زعامت فرشته های آسمانی !! که به قول جناب حکمتیار دردرشوراى رهبرى آن چنان کسى نباشد که به نفع يک گروه درمقابل ديگرى جنگيده باشد، تناسب قومى در آن مراعات شود،اشخاصى بايد ازموقعيت هاى حساس امنيتى دورساخته شوند که درجنگ هم همراهى روس ها را کرده اند وهم ناتوراواکنون هم دوام حضورناتورا مى خواهند. وبازهم به اساس این طرح براى هرکدام(اردو، پوليس وامنيت ملى) چنان شوراى رهبرى با صلاحيت ساخته شود که به اين نيروها صبغۀ ملى بدهند!  نه میدانیم که  نظریه « تناسب قومــی » را که در طرح ارائیه شده جناب حکمتیار به عنوان شاه کلید حل بحران که موسوم به خطوط اساسی راه حل ارائیه شده از سوی حزب اسلامی افغانستان یا یکی از پایه های اصلی "اپوزسیون مسلح"  در جامعه محسوب می شود با طرح های دیگر افراطی و ناسیونالیستی تا سرحد " فاشیسم عریان " در جامعه فقیر ما  که بدون هرگونه مدعای بلند بالای  مذهبی ودینی غرض رفع بحران درجامعه افغانی ارائیه میکنند ، هیچگونه تفاؤتی ندارد . و خوشبتانه که مفرادات این طرح از همان اول با دساتیرالهی و آسمانی که حزب اسلامی افغانستان به مثابه یکی از قدیمی ترین تشکیلات سیاسی مذهبی در جامعه  ،  و  دیگر گروه های که جهت کسب  سرمایه و  ثروت و پسوند های از قبیل  " اسلامی! " ، " ملی !" و آخیرأ  " دموکراتیک ! " را در جامعه عقب مانده و با هویت مذهبی افغانستان چسب میزنند در مغائرت کامل قراردارد . زیرا چه کسی نه میداند که الزامأ اکثر مخالفتها و درگیری ها ماهیتأ بر نابرابری های قومی و قبیلوی استوار نیست . اما نباید از این واقیعت « اظهرمن الشمس »  نیز چشم پوشی کرد  که گاه گاهی قدرتمندان و غارتگرانِ سود جوی نظام های مافیائی سرمایه داریی معاصر برای چاپیدن بیشتر توده ها و غارت کردن آنها ، بحران درجوامع  بشری بویژه افغانستان  را محصول توجه نکردن به « مسأله ملی » می دانند و در راستای ارائیه راه حل های مناسب از سوی نخبه گان ، روشنفکران و اهالی قلم ، حل « مسأله ملی » را از اولویت های هرطرح می شمارند .این نوع برداشت از فاجعه و راه حلها ی آن اتفاقأ در اکثر طرح های پیشنهادی برای حل بحران در افغانستان و با طرز دید های مختلف و با شدید ترین شکل و تحریک آمیز ترین روش درج گردیده است البته این را هم باید اضافه کرد اگرچه کسانی و نیروهای که با دید مذهبی و اسلامی خاصی  به این مسأله  نگریسته اند وابسته گی های قومــی ،  زبانی و نژادی شان سبب شده تا  بر قضاوت هایشان بویژه در زمینه  حل « مسأله ملی » نه تنها مانند دیگر هم تباران شان با اندیشند بلکه آن تفکر ناگوار و شرک آلود نسبت به « مسأ له ملی » را بنام روح دینی و مذهبی به جامعه منتقل میسازند .
ادامه دارد