آرشیف

2020-12-2

برابری حقوق خلق ها در پرتوی برنامه ی حل مسله ی ملی در جمهوری دموکراتیک افغانستان به زعامت ببرک کارمل

« ببرک«کارمل» یکی از دولتمردان استثنایی تاریخ نوین افغانستان بود. هیچ شاه ، امیر و ریس جمهور در رشد فرهنگ ،زبانها،ادبیات،هنرها،آگاهی سیاسی،بیداری شعور ملی ،اجتماعی وبرابری حقوق اقلیت های ملی ،مذهبی وقومی افغانستان برابرببرک «کارمل»دلسوزی، توجه ترقی آفرین وکیفی نداشته است…» دستگیر پنجشیری .  
 
مناسب میدانم تا درمورد زنده یاد ببرک «کارمل»ازدست رفته وکارنامه های درخشان اش درجایگاه زعامت جمهوری دموکراتیک افغانستان(جدی ۱۳۵۸ تاثور۱۳۶۵) قبل ازهمه ،حرف های شادروان اکادمسین پروفیسوردوکتور عبدالاحمد " جاوید" فقید، قبل بر این رییس دانشگاه کابل را که در سال های مهاجرت در یک همایش رسمی افغانهای مقیم لندن بیان داشته بودند، بازگو نمایم:      
-« ببرک «کارمل»درمیان همه سیاستگران کشوربیشترازدیگران هوشیاروبهترازدیگران زمانه خود را فهمیده بود،باوجودسرسختی های قومگرایی جناح خلق درحزب دموکراتیک خلق افغانستان دامن قبیله سالاری واستبداد داود خانی-هاشم خانی رابرچید،این اشتباه اونبودکه به حضورارتش شوروی وقت انجامید،اوبه عنوان محقق فعلیت دراین عمل برگزیده شده بود،ازنظرمن این خطای سایرگروهای ملی وسازمانهای سیاسی واجتماعی بودکه به دلیل بدبینی باحفیظالله امین وگروه همکاران وی ازتلاش سیاسی درراه تفاهم وحمایت از ببرک «کارمل»دریغ کردند.»
پروفیسور«جاوید»دریک برهه دیگرزمانی ،طی سخنرانی  درجمع دوستان شان برمزار «فردوسی» درشهر مشهدایران درموردویژه گی های ببرک «کارمل»چنین گفتند :
«من باوجودناسازگاری وبی ارتباطی خودبا ببرک «کارمل»وهمچنان غیرحزبی بودنم ،ایشان رابسیارسازمانده حساس وسیاستگرجدی برای تصرف قدرت وفلسفه قوی شدن درزمانه ما یافتم…»
واقعن ببرک «کارمل»بحیث دادخواه نستوه وسیاست گزاربی بدیل ازهمان آغازمبارزه دشواراش بخاطر نجات مردم ازدرد جانکاه ورنج وعذاب جامعه فیودالی وماقبل فیودالی،ستم طبقاتی ،ارتجاع مذهبی واستبدادسلطنتی به این نتیجه رسیده بودند که بااستفاده ازراه های گوناگون مبارزه مسالمت آمیزالبته دراتکاه وروشنی جهان بینی علمی وصرف بامبارزه طبقاتی میتوان طبقات حاکم وستمگرراخلع قدرت نموده وباایجاد یک حکومت دموکراسی ملی برمبنای ایتلاف نیروهای ملی ،دموکراتیک و وطنپرست،راه رابرای اعمار یک جامعه عاری ازتناقضات طبقاتی ورفاه همگانی بازنمود.«کارمل»معتقد بوده وباورکامل داشت که باحل تضاداصلی ویا اساسی که همانا تضادطبقاتیست ،میتوان به حل سایر تضادها ازجمله با«حل مسایل ملی»، ستم ملی راازمیان برداشت .
پژوهشگرمعاصر کشور پروفیسور رسول «رهینن»دربخشی ازنوشته تحقیقی شان زیرنام «ببرک کارمل کی بود؟»دیدگاه شانرا درمورد زنده یاد«کارمل»چنین فشرده میسازد .
«نگارنده درحالیکه هیچگونه ارتباط ایدولوژیکی باهیچ یک ازرهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان نداشته،وظیفه خودمیدانم درنوشته هایم تاازحقایق چشم پوشی ننمایم .
بتاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸خورشیدی ببرک «کارمل»درحالی وارد کابل شدکه رقیب سرسخت وخونخوارحفیظ الله امین رابرای همیش ازصحنه زندگی دورکرده بود .بنابرآن بدون دغدغه وباجبین کشاده ولبخندبردهان که حکایتگر پیروزی بررقبای سیاسی اش بود،به عنوان منشی عمومی حزب وریس شورای انقلابی وصدراعظم افغانستان براریکه قدرت افغانستان تکیه زد……رهبری جدیدطی نخستین گامهای خودبه مردم اطمینان دادندکه نابسمانی های موجود درکشوررابه گونه بنیادی حل وفصل مینمایند.برای ایفای این وظیفه تلاش ورزیدندتاپیآمدهای ناگواراقدامات ایدولوژیکی تره کی وامین راخنثاوزیانهای سیاسی ،اجتماعی وقومی ایرا که براقوام تاجیک،ازبیک،هزاره وسایراقوام خوردوبزرگ کشورواردآمده بود،برطرف سازد.همچنان حزب دموکراتیک خلق اصول حل دموکراتیک مسله ملی را اعلام کرده،بربرابری حقوق کلیه ملیت هاواقوام افغانستان وپایان دادن به ستم براقلیت های تباری کشور تاکید ورزید،امتیازات سنتی قبایل برای شان برگردانیده شده وبه کسانیکه جانب حاکمیت رامیگرفتندوعده حمایت های مالی وامنیتی داده شد.و…»
زنده یادببرک «کارمل»ازجمله رهبران جنبش رهایی بخش ملی،یکی از بنیان گذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان، به حیث یک شخصیت خردمندوآگاه ومبارزشجاع باشناخت عمیقی که ازشرایط معین ودرجه رشد اجتماعی ،سیاسی،اقتصادی وفرهنگی جامعه خود داشت ، نیم قرن تمام عمر آگاهانه و پر بار شانرا صرف مبارزه بخاطر رفاه و سعادت انسان زحمتکش میهن نمودند، به حیث یکی از فعالان مسلط باایدولوژی واندیشه های دورانسازوپیشرورعصر،درکارتنظیم وتدوین اولین برنامه عمل حزب، تحت عنوان «بخاطررنج های بیکران خلق های ستمدیده افغانستان»سهم فعال وسازنده گرفته وطی آن وسایل وراه های حل دقیق رامعرفی نموده، تادراتکا به آن و باتحقق اهداف استراتیژیک وتاکتیکی ،طی یک زمان ممکن ومقدورتاریخی به رنجها وعذاب مردم ما درشرایط یک کشور مستعمره ونیمه مستعمره وداشتن مناسبات فیودالی وماقبل فیودالی پایان داده وکشتی شکسته آرمانهای مردم ماراازامواج طوفانی نبردطبقاتی به ساحل نجات برساند.
دربخش اهداف سیاسی اولین مرامنامه مدون حزب دموکراتیک خلق، ازجمله دررابطه باحل مسایل ملی بحیث مبرمترین مسایل اجتماعی ،اقتصادی وفرهنگی برمبنای اصول آزادی وبرابری درجهت رشد همسان ومتوازن  ملیت ها واقوام باهم برادروبرابرچون پشتون ها،تاجیکها،هزاره ها،ازبک ها،ترکمن ها،ایماق ها،بلوچ ها،نورستانی ها،پشه یی ها،قزلباش ها،براهویی ها،پامیری هاو…چنین میخوانیم :
«بادرنظر گرفتن درک علمی مساله ملی ،افغانستان مملکتی است مرکب است از خلقهاواقوام زحمتکش،دارای کلتورهای متنوع ملی که مشترکن کشورراطی قرون متمادی تشکیل داده ودرآن زیسته اندکه بصورت متحدبا احساس دردهای مشترک مبارزات ضد فیودالی وسیاست های امپریالستی وموجودیت محرومیت هاوتبعیض نه تنهاهمه  خلق افغانستان ازحقوق وآزادی های شان محروم شده اندبلکه این همه سیاست های ارتجاعی موانع بزرگی درراه تکامل اتحادملی خلقهاوترقی جامعه رابوجود آورده است .لذامبارزه در راه اتحاد وهمبستگی همه اقوام زحمتکش افغانستان براساس تامین منافع طبقات محروم واصل مساوات برادرانه ومجادله همه جانبه علیه هرگونه ستم ملی اعم از تفوق طلبی قومی ،نژادی ،قبیلوی ،منطقوی وتمایلات محلی که نفاق ملی رابارمی آورد،وظیفه ملی مترقی حکومت دموکراسی ملی ودموکراتیک خلق بشمارمی رود.»
به همین ترتیب درمرامنایه نجاتبخش حزب دموکراتیک خلق دررابطه باراه حل هاورسیدن به اهداف پیش بینی شده درجهت حل مسایل ملی چنین تصریح گردیده است  :
«به منظور ایجاد واستحکام اتحادواقعی وعملی بین خلقهای افغانستان سعی میگرددتاازطریق قانونی مطابق اساسات دموکراسی برتشکیلات اساسی مملکت ازلحاظ رابطه اقتصادی ،لسانی وفرهنگی تجدیدنظرشودوبه جرگه وواحدهای تشکیلاتی کشورکه به اثرانتخابات دموکراتیک به میان آمده باشد،صلاحیت واختیارات وسیع داده شودوبرای حل مساله زبانهای افغانستان برمینای اصول دموکراتیک اقدامات لازم به عمل آید .»
حزب به حیث گردان پیشآهنگ طبقه کارگروهمه ی زحمتکشان میهن تحت رهبری داهیانه ببرک «کارمل»درزمینه آزادی،،برابری وتساوی حقوقی مردمان کشور کثیرالقومی ما قبل از همه درگزینش وانتخاب اشخاص براساس اصل شایستگی وتوجه عمیق به ترکیب دموکراتیک ملی و قومی درسطح کمیته مرکزی،بیروی سیاسی وشعبات رهبری کننده آن توجه ودقت مسولانه راانجام داده است .
حزب درجهت ادامه مبارزه وکاربرد روش های متنوع مبارزه مسالمت آمیزبصورت جسورانه ودرهمه عرصه ها،ارتجاع واستبدادسلطنتی رابه چالش میکشید.
وقتی حزب بعدازرویداد نظامی ۷ ثور۱۳۵۷ از موضع اپوزسیون مبدل به حزب حاکم گردید،صرف نظرازعملکردهای توام باشتاب، بی مورد وعجولانه واوانتریستی مرحله اول رویدادمتذکره تحت مسولیت های نورمحمد تره کی وحفیظالله امین که بدورازواقعیت های عینی ودرجه رشد جامعه، کشوررابطرف بحران سوق داده ،فاصله میان حاکمیت ومردم راروزتاروزعمیق ترساخته وزمینه های عینی مخالفت دشمنان داخلی ارتجاع مذهبی ،اسلام سیاسی ومداخله همسایه های طماع،ارتجاع عرب،شئونیست های چین وکشورهای امپریالستی درراس امپریالیزم مداخله گروجهانخوارامریکارامساعد ساخته بود .این وضع نمیتوانست بیشترازآن ادامه یافته وکشوربه میدان مداخله مستقیم پاکستان ،ایران وامریکا مبدل شود.
بنابرهمین نیاز مبرم وقتی بعداز ۶جدی۱۳۵۸ ،رویداد نظامی ثورواردمرحله نوین ومسیرواقعی خودگردید،بخاطر تعمیل وتحقق اهداف برناموی حزب بخصوص درجهت«حل مسایل ملی»بایستی اساسات قانونی ،بنیادهاوارگانهای مورد نیاز وحقوقی درزمینه تدوین یافته وعملن ایجادمیشد .
بخاطربرطرف کردن خلای قانون وقانون مند ساختن عرصه های متخلف عملکرد قدرت دولتی ،اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان به حیث قانون مادروبزرگترین سند تقنینی ووثیقه ملی بوسیله کمسیون موظف شورای انقلابی ج د ا تحت نظر مستقیم ببرک «کارمل»به حیث حقوقدان برجسته کشور تدوین ونافذ گردید.
برمبنای ماده هفتم اصول اساسی ج د ا سیاست تساوی حقوق ،دوستی برادرانه ورشد همه جانبه تمام ملیت ها،اقوام وقبایل اعم ازخوردوبزرگ ساکن وطن واحدمان افغانستان را عملی ساخته ،به همبستگی زحمتکشان تمام ملیت ها،اقوام وقبایل کشوردرمبارزه به منظورتحقق واهداف وآرمانهای انقلاب ثورمساعدت کرده وحقوق قانونی ایشانرا تامین وتضمین نمود.
وچنین ادامه یافته که :هدف ج د ا امحونابرابری درسطح رشد اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی تمام مناطق کشور میباش
درنهایت میخوانیم که :ج د ا بهترین وگرانمایه ترین آثارمیراث فرهنگی وعنعنات تمام ملیت هاوقبایل کشورراحفظ وانکشاف میدهد.
تصریحات ماده ۲۴ اصول اساسی مشعر است که پالیسی ج د ا درساحه انکشاف اجتماعی، فرهنگی وکلتوری به تحکیم وحدت کارگران، دهقانان، کوچیان،روشنفکران، کسبه کاران، تاجران، روحانیون وعلمای وطنپرست وتمام نیروهای دموکراتیک ووطنپرست کشور، تمام ملیت ها واقوام قبایل افغانستان، امحای بقایای مناسبات فیودالی وماقبل فیودالی،عقب ماندگی، بیکاری، بیسوادی، فقر،مرض وارتقای سطح زندگی مادی وکلتوری خانواده ها استوار است .
به این منظورپروگرام های مبنی برامحای کامل بیسوادی ،انکشاف وسیع معارف، حفظ الصحه وتامینات اجتماعی وعلم وتخنیک، کلتوروهنر، تربیت بدنی ،سپورت وخدمات معیشتی به صورت متداوم عملی میگردد.
همچنان دررابطه باحقوق اساسی اتباع مندرج اصول اساسی چنین تاکید شده است که تمام اتباع افغانستان درمقابل قانون مساوی بوده وبدون درنظرداشت تعلق نژادی،ملی ،قبیلوی،زبان،جنس،محل سکونت واقامت ،دین،تحصیلات ،نسب،دارایی وموقف اجتماعی ،حقوق ومکلفیت های مساوی دارند.
ازجمله اولین اقدام های قابل توجه مرحله نوین رویداد نظامی ثورتحت زعامت زنده نام «کارمل» ،مرحم گذاری برزخم های خون چکانی بود که درنتیجه اعمال خشونت بارو بی پیشینه فاشیستی وتروریستی مرحله اول بخصوص درنتیجه جنایات حفیظ الله امین وباندتبهکاراش برمردم بی گناه وبی دفاع ما رواداشته  شده بود.
بدین منظور «فرمان عفوعمومی» درموردهمه زندانیان سیاسی که از دم تیغ جلادان بی رحم امینی جان به سلامت برده بودند، صادروشامل حال همه زندانیان بدون درنظر گرفتن تعلقات قومی،،زبانی،سمتی،دینی،مذهبی ودیدگاه های سیاسی بشمول مخالفین ایدولوژیک وسیاسی گردید.فرمان عفوعمومی متذکره  شامل حال بیشتر از  ۲۰ هزارتن از زندانیان درسراسرکشورگردید.  بازشدن دروازه های زندان ها،کشور به جشن همگانی وبخصوص شادی خانواده ها ووابسته های شان مبدل شد که عزیزان شانرا دوباره به آغوش کشیدند.به تعقیب آن بخاطر آرامش خاطرخانواده های عزاداروشهروندان داغدارمیهن وابراز تسلیت واتحاف دعا به ارواح همه جانباختگان وقربانیان بی گناه حاکمیت خونتای امین، برای یک روز«عزای ملی»اعلان که طی آن مراسم فاتحه خوانی درمساجد ،تکایاوحسینیه های مرکز وولایات تدویروتمام اراکین دولتی اعم از نظامی وملکی در راس شخص  ببرک«کارمل»ریس شورای انقلابی وصدراعظم ج د ا دراین عزای ملی شرکت نمودند.این حرکت بشردوستانه وآرامش بخش حاکمیت دموکراتیک توجه وباورمندی هموطنان مارا نسبت به حزب وحاکمیت شان افزایش داده وراه رابرای نزدیکی وهمکاری میان مردم وحاکمیت جدیدهموارترساخت.
همچنان بخاطرتامین عدالت اجتماعی وبخصوص تحقق وتطبیق«عدالت انتقالی»،براساس انتظارهای مردم ازحاکمیت جدید جهت رسیدگی قانونی به جنایات وجرایم ارتکابی امینی هاکه بعد ازمرحله نوین بلافاصله دستگیر و دربازداشت به سرمیبردند،بعدازتدوین وانفاذ قوانین اختصاصی مربوطه ،ادارات کشف وتحقیق،ارگانهای سارنوالی اختصاصی ومحکمه اختصاصی امنیت ملی ایجاد که بعدازتکمیل پروسه تحقیق ،واردآوردن اتهام های دقیق ومستند،تعقیب عدلی بوسیله سارنوالی اختصاصی امنیت ملی ،دوسیه های شان درمحکمه اختصاصی مورد رسیدگی قضایی قرارگرفته وبعدازقطعیت فیصله های محکمه باصلاحیت ،مجازات صادره بالای شان تنفیذ گردید.
جریان محاکمه وتنفیذ فیصله های قطعی محکمه اختصاصی امنیت ملی(درموارد اشد مجازات، تایید هیات ریسه شورای انقلابی در راس ببرک «کارمل») آب سردی بود برآتش خشم وانتقام بی پایان مردم عزادار وداغدیده میهن که عزیزان بی گناه وبی دفاع شان بوسیله حاکمیت پولیسی امین وباندتروریستی اش گرفتار وبدون طی مراحل تحقیق،تعقیب عدلی ،واردنمودن اتهام وحکم محکمه باصلاحیت، به شکل انفرادی وجمعی درپولیگونهاتیرباران گردیده ودر گورهای دسته جمعی مدفون شده بودند.خانواده هاوبازماندگان شان بعد از آنکه درنتیجه بگیروببند های دژخیمان امینی حتاروی عزیزان شانراندیدند ،صرف نام گم شدگان شانرا درلیست های هزاران نفری ایکه ازطرف امینی هادرعقب دروازه وزارت داخله آویزان شده بودمشاهده نمودندوبس!؟
به همین ترتیب به سلسله تحقق پروسه عدالت انتقالی مطابق فرمان شورای انقلابی ج د ا تمام جایدادهای غیرمنقول شامل منازل ،سرای ها،دکاکین وزمین ها واموال منقول که قبل از مرحله نوین بصورت ظالمانه وغیرقانونی مصادره ویا ضبط گردیده بوده ،بعداز رسیدگی درخواست متضررین وبرمبنای حکم محکمه ذیصلاح دوباره به مالکین وصاحبان اصلی یابازماندگان شان برگردانیده  شد. بنابربه مستولی شدن همین فضای اطیمنان وباورمندی هموطنان متضرر،تعدازیادی ازهم میهنان ما که قهرن مجبور به ترک محل های سکونت ویا اقامت شان شده حتا مادروطن شانرارهانموده بودند،دوباره به خانه وکاشانه شان برگشته و زندگی عادی خویش راازسرگرفتند .
سلطان علی «کشتمند»صدراعظم دهه هشتاد جمهوری دموکراتیک افغانستان درکتاب شان زیرنام «یادداشت های سیاسی ورویدادهای تاریخی»دررابطه به حل مسایل ملی مینویسد «دردهه هشتادمبارزه بخاطرتامین برابری حقوقی وعملی میان تمام ملیتها،اقوام وگروه های اتنیکی،بمثابه یک وظیفه خدشه ناپذیروتاخیرناپذیرحزب ودولت تلقی میگردید.زیرا برخورد اصولی به مساله ملی درکشورکثیرالملیت افغانستان وایجادمناسبات عادلانه وبرابرمیان ملیت هاواقوام کشوربعنوان یکی ازاصول بنیادی،دست کم ازلحاظ تئوریک ،سرخط وظایف حزب رامیساخت……..درسالهای هشتادبرخورد بامسایل ملی بنحوغیرقابل مقایسه باگذشته هادرجهت مثبت تفاوت داشت.وازبنیادحایزخصلت مردمی وعادلانه بود.»
ازنظر تاریخی اگر بیشتر ازیک سده به عقب برگردیم درشرایط نظام استبدادی فیودالی وقبیله سالاری وبه اثر سیطره سیاست های تک قومی درنظام های استبدادی،  بوسیله امیران دیکتاور چون امیرعبدالرحمان ملیت ها واقلیت های قومی تحت ستم طاق فرسای قومی قرارداشتندکه بادریغ ودردتداوم چنین سیاست های جابرانه وظالمانه قربانی های بیشماری داشته که بیشترین مظالم وستم قومی متوجه هزاره های ساکن صفحات مرکزی میهن مابود.چنانچه به اثر  استبداد حاکمان ظالم مرکزی،ازدیادمالیلت هابالای مردم هزاره وسپردن چراگاه های شان به قبایل وکوچی ها وسایر فشارهای قومی ومذهبی بنام شیعه ،مردم هزاره جات دست به نافرمانی وقیام زدند که بنابردستورمستقیم امیر مستبدو بافرستادن قوای نظامی وقوماندانهای خشن از مرکزباواردآوردآوردن تلفات سنگین وزیان های جبران ناپذیر مقاومت شان شکستانده شده واکتریت شان آواره وفراری دیارغیرشدند زیراآنها باابزارهای دست داشته  معمولی جنگی نتوانستنددربرابرتوپخانه  وسپاه منطم امیر تاب بیاورند.درهمین رابطه درصفحه ۶۷۰ «افغانستان درمسیرتاریخ»اثرمورخ نامدارکشورمیرغلام محمد«غبار»چنین میخوانیم «…ولی این شورش طورفجیع وباقساوت ازطرف دولت خاموش ساخته شدکه هزارهاخانوارمردم درماورای جیحون ،ایران وهندانگلیسی فرارکردند.حکومت انگلیسی هندازفراریان دوفوج عسکر منظم تشکیل کرد،وقتیکه بقیه مردم هزاره بعدازختم جنگهای دوساله به مساکن خودبرگشتند،آنقدرکمبودندکه مثلااز ۲۰ هزارخانوارمردم بهسودفقط ۶ هزارخانوارباقیمانده بودند.تمام قلعه هاومساکن مردم هزاره تخریب ومزارع شان پایمال شده بود.طبق امر امیرهزاران دختر وپسر بیگناه هزاره درداخل افغانستان وهم درماورای سرحدات شرقی افغانستان فروخته شدند..مظالم امیردرهزاره جات سابقه ی درتاریخ کشورنداشت وفقط میتوان مثال آنرادرتاریخ هجوم چنگیزمطالعه کردوبس …..واما آنچه که هزارهانفرفروخته شده بودند،درداخل افغانستان بحیث برده وبنده باقی ماندند…..»

ادامه مطلب در اینجا